انتخاب های انجام شده در نظام ولائی، محمد ملکی، روزآنلاین
انتخاب های انجام شده در نظام ولائی، محمد ملکی، روزآنلاین » نسخه قابل چاپ
» ارسال به بالاترین
» ارسال به فیس بوک »
بسم الحق
سه روز پس از آمدن آقای خمینی به ایران، ایشان طی حکمی آقای مهندس بازرگان را به نخستوزیری دولت موقت منصوب نمودند، متن حکم چنین است :
"بسماللهالرحمن الرحیم
جناب آقای مهندس مهدی بازرگان
بنا به پیشنهاد شورای انقلاب برحسب حق شرعی و حق ناشی از آراء اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طبق اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است و به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص مأمور تشکیل دولت موقت مینمایم تا ترتیب اداره امور مملکت و خصوصاً انجام رفراندوم و رجوع به آراء عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت برطبق قانون اساسی جدید را بدهید. مقتضی است که اعضای دولتِ موقت را هر چه زودتر و با توجه به شرایطی که مشخص نمودهام تعیین و معرفی نمائید. کارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همکاری کامل نموده و رعایت انضباط را برای وصول به اهداف مقدس انقلاب و سازمان یافتن امور کشور خواهند نمود. موفقیت شما و دولت موقت را در این مرحله حساس تاریخی از خداوند متعال مسئلت مینمایم.روحالله الموسوی الخمینی" (۱).
هموطنان عزیز، جوانان؛
از شما میخواهم این متن را با دقت و موشکافی مطالعه کنید تا روشن گردد چگونه شد که افکار و اندیشههای آقای خمینی کشور را به سمت و سویی برد که امروز شاهد آن هستیم. من تنها به دو نکته از این فرمان میپردازم و نکات دیگر را به خوانندگان وامیگذارم.
"مقتضی است که اعضای دولتِ موقت را هر چه زودتر و با توجه به شرایطی که مشخص نمودهام تعیین و معرفی نمائید"و آن نکات عبارتند از "شورای انقلاب". و "تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید".
در مورد "شورای انقلاب" و چگونگی شکلگیری آن روایتهای مختلف خوانده یا شنیدهایم. دکتر صادق طباطبایی از نزدیکانِ آقای خمینی مینویسد: "گفتگوی مرحوم مطهری با امام مقدمهی تشکیل شورای انقلاب و دعوت از افراد مورد اطمینان شد. دکتر بهشتی زمانی که به دیدارامام آمد من آنجا نبودم، ایشان دو سه روز بیشتر در نوفل لوشاتو نماند. روزی که ایشان تصمیم میگیرد به ایران بیاید در فرودگاه آتن یونان مطلع میشود که دولت نظامی ازهاری روی کار آمده است (۱۴ آبان ۱۳۵۷) لذا ایشان به هامبورک رفته دو - سه روزی آنجا ماند و سپس به ایران بازگشت" (۲).
صادق طباطبایی در جایی دیگر مینویسد:
"امام طی پیامی خطاب به ملت ایران در ۲۲ دی ماه رسماً برنامهی سیاسی خودشان را اعلام کردند و اعلام داشتند که جهت تحقق اهداف اسلامی شورایی بهنام شورای انقلاب اسلامی مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهد کرد.
براساس نظر امام این شورا مأموریت خواهد داشت تا شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی قرار داده و مقدمات آنرا فراهم سازد. تشکیل شورای انقلاب هرچند در ۲۲ دی اعلام شد اما مقدمات آن از هنگام سفر آقایان مطهری و بهشتی به پاریس فراهم شده بود. بیانیه ۲۲ دی اثرات بسیار مهمی در تسریع روند انقلاب داشت...چند روز بعد از دستور تشکیل شورای انقلاب توسط امام، آقای دکتر یزدی به امام اطلاع داد که دوستان از تهران پیغام دادند که آقای طالقانی از عدهای از چهرههای سیاسی دعوت کردهاند که شورایی برای اداره مسائل انقلاب تشکیل دهند. این موضوع مورد نگرانی بود. امام گفتند چرا اینکارها در چهارچوب شورای انقلاب صورت نمیگیرد و به من گزارش داده نمیشود.
"کارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همکاری کامل نموده و رعایت انضباط را برای وصول به اهداف مقدس انقلاب و سازمان یافتن امور کشور خواهند نمود"یادم نیست دکتر یزدی بلافاصله پاسخ داد یا با تهران تماس گرفت و معلوم شد آقای بهشتی یا شخص دیگری از کادر اولیه شورای انقلاب از آقای طالقانی به تصور اینکه ایشان با جبهه ملی فعالیت داشته و احیاناً مطابق میل قلبی امام نباشد، دعوت به عمل نیاوردهاند" (۳).
آنچه از نوشتههای آقای طباطبایی استنباط میشود این است که آقایان بهشتی و مطهری و چند نفر از دوستانِ روحانیشان شورای انقلاب را تشکیل دادهاند تا قبل از پیروزی انقلاب عنان کارها را در دست گیرند و حتی به بهانههای پوچ از آقای طالقانی که در آن موقع انقلاب را در ایران رهبری میکرد دعوت نکردند، اگرچه در حقیقت برای این بود که به کسی که معتقد به شرکت نمایندگان همه اقشار ملت در چنین شورایی بود اجازهی حضور در چنین جمعی از روحانیون را ندهند و خود یکهتاز میدان باشند. بنظر من اندیشهی ولایت مطلقه فقهی از همان روزها در فکر آقایان وجود داشت.
برای آگاهی بیشتر از ترکیب شورای انقلاب و نقشی که در سالهای اول تغییر نظام بازی کرد، نظری به بخشی از سخنان مهندس بازرگان میاندازیم. ایشان میگوید: "قدر مسلم آن است که اواخر آبان و اوایل آذرماه ۱۳۵۷ اندیشهی چنین شورایی به منظور رهبری انقلاب و تدبیر جریانهای امور در داخل کشور بهعنوان گروه نمایندهی رهبری در داخل پدید آمد... ترکیب شورای انقلاب چهاربارعوض شد ولی همیشه اکثریت آنرا معممین تشکیل میدادند و مُقرَبتر بودند" (۴).
دکتر بهشتی در گزارشی که به مجلس شورای اسلامی در اوایل تأسیس آن داد میگوید: "افراد را امام تعیین میکردند به این معنی که اوّل امام به یک گروه سه نفری از روحانیت حکم دادند که برای شناسایی افراد لازم برای ادارهی آیندهی مملکت تلاش کنند این عده عبارت بودند از آیتالله مطهری، هاشمی رفسنجانی و خود بنده (بهشتی)،بههر حال آن شش نفر اولیه یعنی آقایان مطهری، رفسنجانی، باهنر، موسوی اردبیلی، مهدوی کنی و خود من (بهشتی) شروع به مطالعه روی افراد کردیم".
در هر حال پس از تشکیل شورایی از سوی آقای خمینی بهنام شورای انقلاب اسلامی افراد زیر در مراحل مختلف به آن راه یافتند، آیتاله طالقانی، مطهری، هاشمی رفسنجانی، دکتر بهشتی، مهدوی کنی، حسن حبیبی، موسوی اردبیلی، دکتر باهنر،ابراهیم یزدی، دکتر یدالله سحابی، احمد صدر حاج سیدجوادی، مهندس کتیرایی، تیمسار مسعودی، تیمسار قرنی، مهندس بازرگان، مهندس سحابی، دکتر شیبانی، بنیصدر، قطبزاده، مهندس موسوی، دکتر پیمان، جلالی، مهندس معینفر، دکتر رضاصدر،(آقایان دکتر پیمان، مهندس موسوی و جلالی چند جلسه بیشتر در شورا شرکت نکردند).
حال سوال اینجاست آیا واقعاً ترکیب فوق میتوانست خواستهای ملت ایران را از تغییر نظام شاهی و آمدن نظام جدید برآورده کند؟ بد نیست در اینجا جواب سئوال را از زبان مرحوم مهندس سحابی بشنویم:
"شورای انقلاب آینهی تمام نمای ملت ایران و انقلاب بزرگ و فراگیر آن نبود، طرفداران شریعتی و نمایندگان احزاب سیاسی و ملی قدیم در آنجا نبودند، از نمایندگان جوانان و دانشجویان فعال هم هیچکس نبود، از چپها و مارکسیستها هم هیچکس در آنجا نماینده نداشت، مجاهدین نماینده نداشتند، ولی آقایان روحانیون شورای انقلاب در سال ۵۸ تا ۵۹ من را بهعنوان نماینده مجاهدین و اصحاب مرحوم دکتر شریعتی تلقی میکردند، ملیون هم بطور اخص نماینده نداشتند" (۵).
نهایتا طبق آخرین اظهار آقای حسن حبیبی "با رسمیت یافتن مجلس شورای اسلامی و کامل شدن اعضای شورای نگهبان قانون اساسی، کار شورای انقلاب که تاکنون وظیفه ی قانونگذاری را برعهده داشته نیز به پایان رسید" (۶).
آخرین اعضاء شورا عبارت بودند از ابوالحسن بنیصدر، آیتالله موسوی اردبیلی، مهندس بازرگان، محمدجواد باهنر، دکتر بهشتی، آیتالله خامنهای، مهندس عزتالله سحابی، عباس شیبانی، صادق قطبزاده، محمدرضا مهدوی کنی، اکبر هاشمی رفسنجانی، و حسن حبیبی. به این ترتیب شورای ساخته و پرداخته آقای خمینی مرکب از روحانیون و جمعی از روشنفکران مذهبی بدون دخالت اقشار دیگر جامعه که در این راه هزینههای بسیار پرداخته بودند، ادامهی کار خود را به مجلس شورا و قانون اساسی ساخته و پرداخته خود سپردند.
لازم بود خوانندگان عزیز قبل از هر چیز از ماهیت شورای انقلاب مطلع گردند تا ریشهی آنچه در انتخابات مربوط به رفراندوم و مجلس مؤسسان و مجلس نمایندگان ملت گذشت را بهتر و بهتر بشناسند و به قضاوت بنشینند.
در قسمت اوّل این یادداشتها به رفراندوم تغییر نظام پرداختیم و در این قسمت بداخلاقی ها و عدم صداقت قدرت رسیدگان در تشکیل "خبرگان" را بررسی خواهیم کرد.
هدف از تغییر نام مجلس "مؤسسان" به مجلس "خبرگان"چه بود؟
بررسی زندگی آقای خمینی نشانگراین واقعیت است که ایشان در طول حیات خود یک هدف را تعقیب میکرد و آن به قدرتِ مطلق رساندن روحانیها و برپایی نظامی که قدرت بطور کامل در دست آنها باشد بوده است. مطالعه تاریخ زندگی آیتالله حاکی از این امر است که او گام به گام خود را به این هدف نزدیک و نزدیک تر میکرد. وقتی به ایران آمد در قطعه ۱۷ بهشتزهرا در آن سخنرانی به یادماندنی گفت: "بر همه واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آن وقتی که اینها ساقط بشوند و ما به واسطهی آراء مردم مجلس مؤسسان درست کنیم". آنگاه که رفراندوم به دلخواه ایشان انجام شد، نوبت به مجلس مؤسسان تصویب کننده پیشنویس قانون اساسی رسیده بود. چند روز پس از پایان کار رفراندوم آقای احمد صدر حاج سید جوادی وزیر کشور گفت: "حداکثر تا حدود یک ماهونیم دیگر انتخابات مجلس مؤسسان انجام میشود و همهی احزاب، گروهها و مردم میتوانند افراد مورد اعتماد خود را نامزد نمایندگی در مجلس مؤسسان کنند و هر شخصی میتواند خود را برای این مسئولیت نامزد کند"(۷).
"و "تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید".در مورد "شورای انقلاب" و چگونگی شکلگیری آن روایتهای مختلف خوانده یا شنیدهایم"آقای احمد مدرسی مشاور ایشان در رابطه با تعداد نمایندگان مجلس مؤسسان هم گفت: "طبق قانون اساسی قدیم این عده به تعداد مجموع نمایندگان مجلس سنا و شورا باید باشند ولی ما مجلس سنا را به رسمیت نمیشناسیم امکان دارد از هر صد هزار نفر یک نفر برای عضویت در مجلس مؤسسان انتخاب شود" (۸).
و بالاخره جناب آقای دکتر سحابی وزیر مشاور در طرحهای انقلاب در مصاحبهای اعلام فرمودند: "آییننامهی مجلس مؤسسان برای سرعت بیشتر در کار این مجلس به تصویب رسیده است. در مجلس مؤسسان نمایندگان همه گروههای اجتماعی، از جمله نمایندگان روحانیون، کارگران، کشاورزان، دانشگاهیان، پزشکان، قضات، بازاریان و سایر طبقات شرکت خواهند داشت" (۹).
اما آقای خمینی بلافاصله بعد از پایان رفراندوم، در مورد چگونگی تشکیل مجلس مؤسسان و نمایندگان این مجلس زمزمههایی را آغاز کرده بود. از جمله یک روز پس از پایان رفراندوم گفت: "قدمِ بعدی فرستادن طبقهی فاضله به مجلس مؤسسان و تصویب قانون اساسی است" (۱۰) و در ملاقات با دانشجویان دانشسرای شهمیرزاد گفت: "شما در قضیه مجلس مؤسسان... وکلای متعهد مسلم و امین بفرستید" (۱۱). آنها که با ادبیات آقای خمینی آشنا بودند میدانستند منظور ایشان از "طبقهی فاضله"، "متعهد و مسلم و امین" چه کسانی و چه طبقهای هستند.
آیا در دیدگاه آقای خمینی جز طبقهی روحانی، فرد دیگری میتوانست دارای این خصوصیات باشد؟ مسلماً خیر.
اما کمکم نیت آقای خمینی از این سخنها روشنتر شد. هنوز دو روز از مصاحبه دکتر سحابی وزیر مشاور در طرحهای انقلاب دائر بر شرکت نمایندگان همه گروههای اجتماعی در مجلس مؤسسان نگذشته بود که روز سهشنبه اول خرداد ۱۳۵۸ اعضای شورای انقلاب و دولت موقت از سوی آقای خمینی به قم احضار شدند تا اوامر ایشان را بشنوند و در مسیر پیاده کردن اسلام فقاهتی آماده شوند و مجلس مؤسسان را به فراموشی سپارند و در راستای مجلس مشورتی "خبرگان" گام بردارند. پس از این جلسه که میگویند حدودِ ۶ ساعت طول کشید و اوامر لازم از سوی آقای خمینی به شورایِ انقلاب و دولت موقت ابلاغ گردید، یک مرتبه وضع دگرگون شد و برنامهی مجلس مؤسسان منتفی گردید. بشنوید نظرات چند تن از شرکتکنندگان در آن جلسه ۶ ساعته را. آقای صادق قطبزاده سرپرست رادیو و تلویزیون ملی ایران و از اعضاء شورای انقلاب که در جلسه حضور داشت در گفتگوی خصوصی با روزنامه اطلاعات گفت: "مذاکراتی که دیروز در حضور امام صورت گرفت تماماً درباره ی طرح قانون اساسی جدید و نحوهی تصویب آن و به رأی گذاشتن آن بوده است" (۱۲).
"دکتر صادق طباطبایی از نزدیکانِ آقای خمینی مینویسد: "گفتگوی مرحوم مطهری با امام مقدمهی تشکیل شورای انقلاب و دعوت از افراد مورد اطمینان شد"آقای مهندس امیرانتظام معاون نخستوزیر و سخنگوی دولت در یک مصاحبه رادیو تلویزیونی گفت: "مطالب مورد بحث دربارهی قانون اساسی و مجلس مؤسسان در این مذاکره مطرح بود که هنوز هم جزئیات آنرا نمیتوانم بگویم، بعد از اینکه از طرف دولت و امام تصمیم گرفته شد که جزییات در اختیار مردم قرار داده شود خواهم گفت" (۱۳). و دکتر مفتح از نزدیکان آقای خمینی هم به کیهان گفت: "مجلس مؤسسان آنطور که در حالِ حاضر در اذهان منعکس شده است شاید تشکیل نشود و براساس آخرین تصمیمی که از سوی رهبر انقلاب اتخاذ شده پس از انتشار متن پیشنهادی قانون اساسی نمایندگان استانها و اقلیتهای مذهبی دربارهی آن اظهار نظر خواهند کرد و اگر لازم بود اصلاح شود موارد مورد بحث اصلاح خواهد شد و پس از آن متن اصلاح شده به همهپرسی گذاشته میشود" (۱۴) و در همین اظهارنظرها و بدون این که کسی به مردم بگوید در آن جلسهی ۶ ساعته در قم و در حضور آقای خمینی چه گذشت که تمام وعده و وعیدها که از طرف آقای خمینی و دولت منصوب ایشان به مردم داده شده بود یک مرتبه باد هوا شد و به سادگی آقایان عضو شورای انقلاب و دولت موقت عهد خود را با مردم شکستند و در موافقت با آنچه آقای خمینی میخواست از جمله وارد کردن اصل پنجم (اصلی که در آن ولایت فقیه آمده) به قانون اساسی به یک بداخلاقی بزرگ دست زدند. در هر حال چهار روز بعد از آن نشست کذایی آقای خمینی در نامهای به جناب مهندس بازرگان آب پاکی را روی دست مردم ریخت و دستور داد "ترتیبی دهند تا مردم هر استان و هر یک از اقلیتهای مذهبی نمایندگان صاحب نظر خود را به تعدادی که شورای انقلاب و دولت تعیین میکنند انتخاب کنند" (۱۵). آقای صادق طباطبایی معاون سیاسی و اجتماعی وزارت کشور در توضیح و توجیه دستور آقا به خبرنگار کیهان گفت: "امام تأکید داشتند بر اینکه قانون اساسی هر چه زودتر از تصویب ملت ایران بگذرد... مجلس مؤسسان که قرار بود برای طرح و بررسی و تصویب قانون اساسی تشکیل شود در شرایط موجود حداقل ماهها به طول خواهد انجامید، لذا امام در پیام خود به نخستوزیر دستور دادند که خیلی سریع یک مجلس تشکیل شود که از همه ی استانها نمایندگانی داشته باشند و تعداد نمایندگان به تناسب جمعیت، همچنین از اقلیتهای مذهبی نمایندگانی داشته باشند.
وی اضافه کرد که بهنظر او این هیأت حدود۴۰ نفر خواهند بود" (۱۶). بدین ترتیب در عمل دیدیم مجلس موسسان را برخلاف تمام وعدهها با زیر پا گذاشتن اخلاق و صداقت بشکلی درآوردند تا در آن از پیشنویس قانون اساسی و اصلاح آن در مدت تعیین شده در آئیننامهی مصوب هیأت دولت که میگفت باید اینکار در ۳۱ روز انجام شود خبری نباشد. در اینجا سئوالی که مطرح میگردد این است، آیا آیتالله خمینی از این تغییرات و آنچه باید بهوقوع میپیوست اطلاع داشت یا نه؟ کسی بیاطلاعی ایشان را باور نمیکند چون در آن شرایط نه دولت موقت و نه شورای انقلاب و نه وکلایی که به مجلس "خبرگان" راه یافته بودند جرأت نمیکردند بدون اطلاع ایشان دست به کاری بزنند. بههرحال این بداخلاقی بزرگ صورت گرفت.
موضوع دیگر بحثی بود که پس از انجام رفراندوم تغییر نظام در مورد چگونگی تصویب پیشنویس قانون اساسی درگرفته بود. عدهای معتقد بودند با توجه به موافقت آقای خمینی و بسیاری از روحانیون حوزه علمیه قم و جمعی از شخصیتهای صاحب نفوذ باید پیش نویس قانون اساسی را به رای گیری میگذاشتند.
"دکتر بهشتی زمانی که به دیدارامام آمد من آنجا نبودم، ایشان دو سه روز بیشتر در نوفل لوشاتو نماند"از جمله از آقای رفسنجانی نقل قول شده که "هی میگید مجلس مؤسسان، خیال میکنید چه کسانی میآیند یک مشت متعصب خشک و متحجر، اینها میآیند و یک کلمهای را هم بکار برد که فلان میکنند توی قانون اساسی، بگذارید آقا! این قانون اساسی که به این پاکیزگی تهیه شده تصویب بشود" (۱۷). مهندس سحابی در خاطرات خود و در همین زمینه میگوید: "مهندس بازرگان و پدر من بهعنوان نمایندگان دولت به جلسه شورای انقلاب آمدند بحث راجع به مجلس مؤسسان بود حرف پدرم و بازرگان این بود که چون در مادهی آخر فرمان امام به آقای بازرگان تشکیل مجلس مؤسسان آمده، این حکم وعدهای به مردم را دارد، لذا اگر ما بخواهیم مجلس مؤسسان را تشکیل ندهیم، خلف وعده کردهایم، این درست نیست، تا اینکه آخر سرآقای هاشمی به پدر من روکرد و گفت آقای دکتر، این قدر روی مجلس مؤسسان اصرار نکنید با این حال و هوایی که کشور دارد و تجربهای که ما در این چند ماهه انقلاب پیدا کردهایم مطمئنیم که اگر انتخابات مجلس مؤسسان بشود، هفتاد هشتاد درصد اعضای آن آخوند خواهند بود، آن وقت یک قانون اساسی ارتجاعی به شما تحویل میدهند که از پشیمانی انگشتتان را گاز بگیرید" (۱۸). بدین ترتیب مجلس مؤسسان تبدیل به مجلسِ خبرگان گردید و آن بلای بزرگ بر سر قانون اساسی آمد.
در هر حال پس از آماده شدن مقدمات کار و با وجود مخالفت بسیاری از گروهها و شخصیتهای اجتماعی انتخابات مجلس خبرگان انجام شد. در اینجا لازم میدانم اشارهای به چگونگی دومین انتخاباتی که در نظام ولایی انجام شد داشته باشیم تا نسل سوم انقلاب که روی سخن با آنهاست بیشتر با آنچه در اوایل انقلاب و برای تثبیت نظام ولایی گذشت آگاه شوند.
در اینجا به بعضی مخالفتها و اعتراض گروهها و شخصیتها اشاره میکنم. آنها که پس از سالها مبارزه با استبداد خاندان پهلوی حال میخواستند پس از تغییر نظام در انتخابات مجلس موسسان شرکت کنند ناگهان با تشکیل مجلس خبرگان که معلوم بود چه کسانی در آن راه خواهند یافت، آرزوهایی را که چند دهه دنبال آن بودند بر باد رفته میدیدند و به اعتراض برخاستند.
بهعنوان نمونه کانون وکلا، حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان، نهضت رادیکال ایران، حزب جمهوریخواه، انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، شورای اصناف تهران، سازمان طوفان، سازمان مجاهدین خلق ایران، گروه سیاسی ایران امروز، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و بسیاری از سازمانهای سیاسی دیگر، جزو گروههایی بودند که اعتراض خود را نشان دادند.
بعضی از شخصیتها نیز در اینباره اعلام نظر کردند. مثلا آیتالله علامه نوری گفت: "بهتر است شورای ریاست جمهوری به پا گردد و مجلس مؤسسان تشکیل شود و روحانیت در سنگر هدایت بماند"(۱۹). محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست گفت: "به نظر من مجلس مؤسسان از نظر حقوق بینالملل اصول شناخته شده و صحیحی است، چون بهترین راه این است که در یک انتخابات آزاد نمایندگان از سوی مردم انتخاب شوند و در مجلس مؤسسان به بحث و بررسی و تصویب قانون بپردازند" (۲۰). دکتر منوچهر هزارخانی گفت: "با ترتیبی که پیش گرفته شده یعنی یک مجلس ۷۵ نفری و با شرایطی که در نظر گرفته شده بسیاری از ملیتها یا نمیتوانند شرکت کننند و یا شرکت آنها صرفاً جنبه نمایشی خواهد داشت (۲۱). دکتر کاظم سامی دبیرکل جاما گفت: "انتخاب رئیسجمهور و وکلای شورای ملی همزمان انجام شود و مجلس، تدوین و تصویب قانون اساسی دائمی را به جانشینی مجلس مؤسسان انجام دهد"(۲۲).
"براساس نظر امام این شورا مأموریت خواهد داشت تا شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی قرار داده و مقدمات آنرا فراهم سازد"دکتر ابوالحسن بنیصدر گفت: "من موافق بودم که مجلس مؤسسان تشکیل شود چون از ابتدا اینطور اظهار شد" (۲۳). دکتر سیدعلی شایگان گفت: "اگر قانون اساسی برای همه مردم است پس همهی مردم باید در تهیه و تصویب آن شرکت داشته باشند، مگر اینکه کسانی معتقد باشند عدهای از مردم فقط به درد این میخورند که به آنها امر و نهی شود" (۲۴). دکتر عبدالرحمن قاسملو دبیر حزب دموکرات کردستان گفت: "تشکیل مجلس مؤسسان مرکب از نمایندگان کلیه خلقهای ایران ضرورت تاریخی دارد، مردم کردستان بطور اعم و حزب دموکرات بهطور اخص طرفدار آن چنان قانونی است که حاوی اصول و موازین فوقالذکر بوده و در مجلس مؤسسان مورد بحث و گفتگوی نمایندگان راستین همه خلقهای ایران قرار گرفته و به تصویب نهایی برسد" (۲۵). بالاخره احمد شاملو شاعر ملی در گردهمایی حزب سوسیالیست کارگران گفت: "آقایانی که امتیازاتی در انقلاب برای خودشان قائل هستند اتکایشان به ناآگاه ترین افراد جامعه است. اگر مجلس خبرگان تشکیل شود خواهید دید همین پیشنویس قانون اساسی را ۷۵ درصد به سوی راست گرایش خواهند داد وگرنه چه هراسی از تشکیل مجلس مؤسسان است؟" (۲۶).
.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران