آخرین دفاعیات قاتل دختر ۶ ماهه

مرد شیشه‌ای که متهم است دختر ۶ ماهه‌ای را به قتل رسانده، در آخرین دفاعیاتش در دادسرا مدعی شد به‌دلیل مصرف مواد‌مخدر عصبانی شده و دست به این جنایت زده است.

به گزارش همهشری، روز ۱۴مهر‌ماه سال۹۰ مرد ناشناسی از باجه تلفن با پلیس۱۱۰ تماس گرفت و گفت که جسد نوزادی ۶ماهه جلوی ایستگاه آتش‌نشانی در نزدیکی تجریش قرار داده شده است. چند دقیقه بعد وقتی مأموران به جایی که مرد ناشناس گفته بود رفتند، با یک ساک مسافرتی روبه‌رو شدند. وقتی یکی از مأموران آن را باز کرد با جنازه نوزادی ۶ماهه روبه‌رو شد. علاوه بر آن تکه کاغذی در ساک مسافرتی قرار داشت که نام دختر بچه رویش نوشته شده بود: «نسیم» با انتقال جسد به پزشکی قانونی متخصصان اعلام کردند دلیل مرگ نسیم فشار بر عناصر حیاتی و خفگی است. در چنین شرایطی بازپرس ویژه قتل پایتخت دستور داد کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی در این‌باره تحقیق کنند.

چند روز بعد مأموران به اطلاعاتی دست یافتند که نشان می‌داد نسیم فرزند چهارم زن و شوهری به نام‌های فریده و فرشاد است.

"چند دقیقه بعد وقتی مأموران به جایی که مرد ناشناس گفته بود رفتند، با یک ساک مسافرتی روبه‌رو شدند"اطلاعات بیشتر نشان می‌داد که آنها دارای ۳فرزند ۲، ۷و ۱۶ساله هستند و از مدتی قبل فریده به اتهام سرقت به زندان افتاده و شوهرش به‌تنهایی سرپرستی بچه‌ها را برعهده دارد. وقتی فرشاد درباره دلیل مرگ دخترش تحت بازجویی قرار گرفت ابتدا تلاش کرد خودش را از همه‌‌چیز بی‌اطلاع نشان دهد اما وقتی بازجویی‌ها ادامه یافت اعتراف کرد که نسیم دختر واقعی او نیست و او درحالی‌که شیشه مصرف کرده بود و شرایط عادی نداشت نسیم را خفه کرده است.

این ادعا سبب شد جمشیدی، بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی دستور انجام تحقیقات تکمیلی در این‌باره را صادر کند. با گذشت چند‌ماه نتایج گزارش پزشکی قانونی نشان داد که ادعای فرشاد صحت دارد و نسیم فرزند او نیست. این در حالی بود که فریده نیز از زندان آزاد شده و دسترسی به او ممکن نبود.

در چنین شرایطی جمشیدی از رئیس قوه قضاییه به‌عنوان ولی دم قهری نسیم درخواست صدور حکم قصاص برای عامل این جنایت کرد. به این ترتیب فرشاد صبح دیروز به دادسرای جنایی منتقل شد تا از خود دفاع کند.

او گفت: روز حادثه درحالی‌که شیشه مصرف کرده بودم نسیم شروع به گریه کرد. نمی‌دانستم چطور باید ساکتش کنم. هرکاری کردم فایده‌ای نداشت تا اینکه عصبانی شدم و او را خفه کردم. در ادامه نامش را روی یک تکه کاغذ نوشتم و آن را در یک ساک مسافرتی گذاشتم و آن را حوالی تجریش رها کردم و در نهایت با پلیس تماس گرفتم. به‌دنبال دفاعیات، قرار مجرمیت متهم صادر شد و قرار است به‌زودی پرونده اتهامی وی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شود.