چند همسری و تبعات آن

جام جم - ۸ آذر ۱۳۹۹



به گزارش جام جم آنلاین به نقل از بیتوته؛ در دنیای عشق، مرد امیدوار است که قلب زن برای نخستین بار بر روی او گشوده شده باشد و اولین کسی باشد که به آن آستانه مرموز راه یافته است. ولی زن آرزومند است که آخرین کسی باشد که در قلب مرد رسوخ کرده است و در آن پناهگاه نیاز، برای همیشه قرار گیرد.

هرچند در دین مبین اسلام مجوز صادر شده است که مردان می توانند در صورت توانایی تا چهار همسر را به شکل دائم به عقد خود در آورد اما شرایطی برای این عقد نهاده است که انجام آن بسیار دشوار و سخت است. به طور مثال یکی از این شرایط رعایت عدل مطلق میان همسران است. این عدل چه در زمانی که به هر یک از همسران اختصاص داده شده است ،چه در میزان هزینه ای که برای هر همسری خرج شده است و چه در همه ی شئون دیگر زندگی باید وجود داشته باشد، در غیر این صورت مرد مدیون همسر خود خواهد بود.

خیال می کردم او مجرد است
فریبا چند سال است که همسر دوم محسن شده است. وقتی از او می پرسیم که چرا همسر دوم شدی می گوید:

من و محسن ده سال با هم دوست بودیم.

"به گزارش جام جم آنلاین به نقل از بیتوته؛ در دنیای عشق، مرد امیدوار است که قلب زن برای نخستین بار بر روی او گشوده شده باشد و اولین کسی باشد که به آن آستانه مرموز راه یافته است"در تمام این مدت تصور می کردم او مجرد است. وقتی اصرار داشتم که رابطه دوستی را تمام کنیم و ازدواج کنیم او بعد از ده سال اعتراف کرد که همسر و دو فرزند دارد. در آن زمان آنقدر وابسته او شده بودم که دیگر نتوانستم از او جدا شوم و نهایتا با هم ازدواج کردیم...

از تنهایی خسته شده بودم
پرستو می گوید:  چند سالی بود که والدینم را از دست داده بودم. همه خواهر و برادرها هم ازدواج کرده و سر زندگی خود بودند. بازنشسته هم شده بودم و دیگر واقعا تنها شده بودم.

احساس بی پناهی می کردم. وقتی به طور اتفاقی در پارک با حمید اشنا شدم بدون اینکه همسر و فرزند داشتن وی برایم مهم باشد برای فرار از تنهایی رابطه را ادامه دادم تا کار به ازدواج رسید..

از نوجوانی عاشقش بودم
میترا از نوجوانی عاشق محمود بود. وقتی خبر ازدواج محمود به گوش میترا رسید او ماهها دچار افسردگی شد در نهایت هم به خاطر فرار از این وضعیت روحی وارد ازدواج با سعید شد. ازدواج وی با سعید هم دیری نپایید. آنها از هم جدا شدند و میترا باز تنها شد و به یاد محمود افتاد.

"وقتی اصرار داشتم که رابطه دوستی را تمام کنیم و ازدواج کنیم او بعد از ده سال اعتراف کرد که همسر و دو فرزند دارد"او دیگر آن دختر کم روی سابق نبود. به بهانه های مختلف به مغازه محمود رفت و آمد می کرد تا این که بالاخره کار به ازدواج رسید.

فرصتهای ازدواج را از دست داده بودم
سودابه می گوید: سالها بود که دیگر خواستگار مناسبی نداشتم. آن قدر درگیر ادامه تحصیل و سپس کار شده بودم که اصلا فراموش کردم می توانم ازدواج هم بکنم. ناگهان به خودم آمدم و دیدم چهل سالگی را پشت سر گذاشته ام، پدرم را از دست داده ام و تمام خواستگارانم شرایط مناسبی مانند سابق ندارند.

در محل کار یکی از همکارانم از من خواستگاری کرد؛ علی رغم اینکه همسر و فرزند داشت. وقتی دلیل را از او جویا شدم او بیان کرد که همسرش دچار بیماری است و رابطه زناشویی ندارند و به همین دلیل وی در صدد ازدواج مجدد است.

چند بار به او جواب رد دادم اما نهایتا با پیگیری وی و سپس تنهاتر شدن بیشتر خودم، تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم ...

خوشبختی برای یک زن یعنی به دست آوردن قلب یک مرد و نگهداری آن برای همیشه

 

و اما واقعیت این است که .....
به دلیل گستردگی و پیچیدگی جوامع، تغییر در سبک و نحوه زندگی، قرار گرفتن زن در شرایط گذر فرهنگی و پشت پا زدن به بسیاری از سنتها، وجود موانع فکری و فرهنگی،اقتصادی، عدم شناخت دختران از ازدواج و نیز همسر آینده شان، روابطی از نوع دوست شدن با جنس مخالف،طولانی بودن دوران تحصیل و اشتغال و مواردی از این قبیل باعث شده تا بسیاری از دختران علی رغم نیازی که به داشتن همسر دارند همچنان از ازدواج که تاثیر گذارترین حادثه زندگی آنها می تواند باشد غفلت ورزند و منجر به تجرد طولانی مدت و و حتی دایمی که مشکلات بسیاری برایشان به همراه دارد دچار شوند.

 

زنان نیازهایی در وجود خود مستتر دارند که پاسخ آن را تنها می تواند در ازدواجی پایدار، استوار و فداکاری مستمر بیابند.

گویی بعد از مدتی زندگی دستخوش مشکلات جدی می گردد و همسر دوم که از ابتدا پذیرفته قرار است شماره دو این رابطه باشد، حقوق بیشتری را طلب می کند تا جایی که گاه خواستار بیرون راندن همسر اول از زندگی خویش است. اگر هم چنین اتفاقی نیفتد روابط دایما دستخوش نگرانی ، حالات عصبی ومشکلات ارتباطی است.

همانطور که گفته شد قصد نداریم در تشویق یا تقبیح همسر دوم شدن حرفی بزنیم. فقط قصد داریم تبعات همسر دوم شدن را برای آنهایی که در صدد این سبک ازدواج هستند توضیح دهیم تا  با چشمانی باز دست به این تصمیم گیری بزنند:

نیاز به عشق
خوشبختی برای یک زن یعنی به دست آوردن قلب یک مرد و نگهداری آن برای همیشه و به همین دلیل است که زن گذشت و فداکاری می کند و با سختی ها مبارزه می کند تا زندگی خود را حفظ نماید. این عشق است که منشا فداکاری ها و گذشت های یک زن می گردد.

لذا زنان و دخترانی که در پی به دست آوردن عشق و توجه، دست به ازدواجی می زنند که همسر دوم خواهند بود باید توجه داشته باشند که در این ازدواج همیشه نفر دوم هستند. در بهترین شرایط عشق و توجه مرد نسبت به همسران تقسیم بر دو می شود حال اگر در زندگی قبلی فرزند یا فرزندانی هم وجود داشته باشد قطعا پایبندی های یبشتری برای مرد ایجاد می کند و این گونه نیست که همسر دوم مرکز توجه و عشق همه جانبه مرد باشد.

"در آن زمان آنقدر وابسته او شده بودم که دیگر نتوانستم از او جدا شوم و نهایتا با هم ازدواج کردیم...از تنهایی خسته شده بودمپرستو می گوید:  چند سالی بود که والدینم را از دست داده بودم"بنابراین این سبک ازدواج بستر خوبی برای تامین این نیاز یعنی نیاز به عشق و محبت ایجاد نمی کند.

نیاز به تایید و توجه اجتماعی
جنبه اجتماعی ازدواج برای زن از اهمیت بالایی برخوردار است. به ویژه در فرهنگ ما که زنان، ازدواج را تثبیت موقعیت دایمی برای خود تصور می کنند. به همین دلیل است که او می خواهد با کسی ازدواج کند که برایش افتخار، امتیاز  و منزلت اجتماعی به همراه داشته باشد. تا بدین وسیله با فراغ بال و به همراه همسرش در جمع آشنایان، فامیل و خانواده ظاهر شوند.

تمام موارد ذکر شد عمدتا برای همسر دوم ایجاد نمی گردد و چه بسا که همسر دوم مورد طرد، تنفر و بی اعتنای خانواده، فامیل و آشنایان قرار بگیرد.

توجه به حفظ کیان خانواده
جدا از مسایل شرعی و عرفی و قانونی، باید به بررسی این موضوع پرداخت که اگر خانمی تصمیم داشت همسر دوم بشود، با موانع و مشکلات این انتخاب آشنا شود و سپس دست به تصمیم گیری بزند.

یکی از آسیبهای جدی که ازدواج مجدد مرد به زندگی مشترک وارد می آورد این است که این سبک ازدواج یا مخفیانه صورت می گیرد(حداقل در ابتدای امر) یا رخ دادن این اتفاق، توام با از هم پاشیدگی زندگی اول است. اگر طلاق قانونی هم رخ ندهد طلاق عاطفی و روانی تقریبا غیر قابل اجتناب است.

تبعات این مساله، نه تنها زندگی یک زن دیگر را به شدت آسیب می زند، بلکه فرزندان هم به شدت دچار مشکل و آسیب می شوند تا جایی که حتی در زمان ازدواج فرزندان نیز، ازدواج مجدد پدر به زندگی فرزندان می تواند آسیب برساند(منظور تبعات عرفی آن است).

لذا برای خانمهایی که قصد دارند همسر دوم شوند توصیه می شود حتما بررسی کنند و  ببینند وارد چه زندگی می خواهند بشوند؟ آیا همسر اول آمادگی پذیرش نفر دوم را دارد؟آیا قرار است این ازدواج با آرامش صورت گیرد یا اینکه دایما تنش و مجادله میان دو همسر وجود خواهد داشت؟

در مورد رفت و آمدها به اندازه کافی عدالت رعایت می شود؟ آیا قرار است همسر دوم به اطرافیان معرفی شود یا اینکه همواره قرار است زندگی مخفیانه داشته باشد؟ نظر خانواده های دو طرف چیست؟ و در کل آیا این ازدواج قرار است آرامش بیشتر برای خانم ایجاد کند یا.....؟؟

اینها سوالاتی است که حتما باید پاسخی منطقی و حساب شده برای آنها وجود داشته باشد و سپس ازدواج مجدد رخ دهد.

منابع خبر

اخبار مرتبط