قسمت بیست صداقت سیز
سریال صداقت سیز قسمت بیست 20Sedaghatsiz Serial Part ۲۰
وقتی درین دعوتنامه را در دست آسیه میبیند عصبی میشود و بیرون میرود.
آسیه دنبال علی میگردد. او دریا را میبیند و از اینکه به او دروغ گفته بود دلخور میشود. سپس به طبقه بالا میرود.
گونول پیش درین میرود. درین با عصبانیت از اینکه آسیه به آنجا آمده گلایه میکند.
گونول از درین میخواهد که پیش شوهرش برگردد و به آسیه نشان بدهد که خانم این خانه است و ولکان هم شوهر اوست.
آسیه به اتاق لباس درین میرود و متوجه میشود بعضی از لباسهای درین دقیقاً شبیه لباسهای اوست.
سپس به اتاق خواب آنها میرود و مارک ادکلن خودش را آنجا میبینید.
همان لحظه ولکان داخل میآید و با طعنه به آسیه میگوید مشخص است برای سرک کشیدن در زندگی او آمده و هنوز هم دنبال ولکان است.
آسیه میگوید او فقط دنبال علی میگردد و ولکان برایش اهمیتی ندارد. سپس بیرون میآید.
درین وارد اتاق میشود و از اینکه ولکان برای آسیه هم دعوتنامه فرستاده با او جر و بحث میکند.
ولکان میگوید این کار را فقط به خاطر علی انجام داده تا نگوید که ولکان به مادرش احترام نگذاشته است.
آسیه در حیاط علی را میبیند و از او میخواهد که بروند.
آسیه و علی به همراه تورکای از آنجا میروند.
در خانه آسیه از اینکه علی به او دروغ گفته بود او را سرزنش میکند.
علی میگوید او دروغ نگفته و واقعاً قصد رفتن به مهمانی را نداشت و ولکان او را با اصرار برد.
" سریال صداقت سیز قسمت بیست 20Sedaghatsiz Serial Part ۲۰ وقتی درین دعوتنامه را در دست آسیه میبیند عصبی میشود و بیرون میرود. آسیه دنبال علی میگردد"سپس از اینکه آسیه با آمدنش و بحث با ولکان باعث شد که دمیر و همکلاسیهای دیگرش که آنجا بودند در مورد آنها صحبت کنند گلایه میکند و میگوید آسیه اصلاً به فکر او نیست.
آسیه به خاطر ناراحت شدن علی به او حق میدهد و از او عذرخواهی میکند.
گونول که به خاطر آمدن آسیه به مراسم درین و ولکان از او عصبانی است میخواهد تلافی کند.
او تصمیم میگیرد خودش را به بهار نزدیک کند تا از طریق او کاری کند.
ولکان به خانۀ آسیه میرود.
آسیه از دیدن او عصبانی میشود.
ولکان با دیدن خانه میگوید در این ۲ سال هیچ چیز تغییر نکرده و آسیه نخواسته رد او را از زندگیاش پاک کند.
آسیه عصبی میشود و با او بحث میکند.
ولکان به اتاق پیش علی میرود و متوجه میشود علی و آسیه قرار است برای تمرین اسبسواری به پیست بروند و آنجا غذا بخورند.
ولکان بیرون میآید و به درین زنگ میزند و از او میخواهد حاضر شود تا برای ناهار بیرون بروند.
گونول بوراک خریده و بیخبر به خانۀ مرت پیش بهار میرود. دریا هم آنجاست. آنها از آمدن گونول تعجب میکنند.
مرت زودتر از سر میز صبحانه بلند میشود و سر کار میرود.
گونول از در دوستی وارد میشود و بعد سر میز صبحانه در مورد آمدن آسیه به مهمانی حرف میزند.
بهار و دریا از او میخواهند که مسایل قدیمی را باز نکند و رابطۀ بین ولکان و آسیه به آنها ارتباطی ندارد.
گونول به بهار میگوید هفتۀ بعد نمایشگاه خیریه دارند و برای او یک غرفه رزرو کرده تا آنجا صنایع دستیاش را بفروشد.
ولکان دنبال درین میرود و آنها به همراه زینب و پرستار او سوار ماشین میشوند.
ولکان میگوید میخواهد آنها را برای نهار به جای خاصی ببرد و سوپرایزشان کند.
درین خوشحال میشود و ذوق میکند.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران