ناظران میگویند: درگذشت عبدالله سمندر غوریانی؛ مردی از قلمرو فلسفه غرب و اسلامی در افغانستان
ناظران میگویند: درگذشت عبدالله سمندر غوریانی؛ مردی از قلمرو فلسفه غرب و اسلامی در افغانستان
- محمد افضلی
- نویسنده
مجموعه "ناظران میگویند" بیانگر نظر نویسندگان آن است. بیبیسی میکوشد تا با انتشار مطالبی از طیفهای گوناگون، چشمانداز متنوع و متوازنی از دیدگاهها ارائه دهد.
مجموعه "ناظران میگویند" بیانگر نظر نویسندگان آن است. بیبیسی میکوشد تا با انتشار مطالبی از طیفهای گوناگون، چشمانداز متنوع و متوازنی از دیدگاهها ارائه دهد.
عبدالله سمندر غوریانی، اندیشمند افغان روز گذشته درگذشت. در این مطلب، نویسنده زندگی فکری او را بررسی کرده است.
منبع تصویر،
Social media
مردی از قلمرو فلسفه رخت میبندد که بیشتر عمرش را صرف مطالعۀ آثار فیلسوفان نامدار کرده بود.
"بیبیسی میکوشد تا با انتشار مطالبی از طیفهای گوناگون، چشمانداز متنوع و متوازنی از دیدگاهها ارائه دهد.مجموعه "ناظران میگویند" بیانگر نظر نویسندگان آن است"این که استاد سمندر غوریانی در کجا به دنیا آمد و در کجا از دنیا رفت، چیزی بر فهم ما درباره او نمیافزاید. برای چنین اشخاصی، هویت، اصل و نسب نیست؛ هویت آنها، مجموعه تفکراتی است که در ذهن دارند. وقتی خودش میگوید که من تنها در مرگ پدرم سه روز مطالعه نکردم و روز دیگری را بدون مطالعه در عمرم سراغ ندارم، خود نشان میدهد که برخی انسانها، از اول «اندیشه» متولد میشوند. به قول مولانا:
ای برادر تو همین اندیشهای
مابقی تو استخوان و ریشهای
اما این که شخصیتهای مانند استاد غوریانی با چه اندیشهای باقی ماندند، ابعادی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
- فلسفه و افق گفتگوهای نقادانه در افغانستان
- رهنورد زریاب نویسنده مطرح افغانستان درگذشت
- از گذشته؛ انقلاب اکتبر شوروی و افغانستان؛ غلاممجدد چگونه سلیمان لایق شد؟
- عفیف باختری؛ شاعر دوچرخه سوار بلخ درگذشت
تعادل در اندیشۀ درون دینی و بیرون دینی
از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکستبه عبارت دیگرگفتگو با چهرههای سیاسی، هنری و ادبی از تلویزیون فارسی بی بی سی.
برنامه ها
پایان پادکست
سمندر غوریانی مانند صلاحالدین سلجوقی، بهاالدین مجروح، محمداسماعیل مبلغ و دیگرانی که در افغانستان آن زمان پیشگام مباحث فلسفی بودند، مسیر روشنفکری دینی را بدون سر و صدا پیموده بود؛ چرا که در آن عصر، اندیشه متحجرانه و "انتحارطلبانه" وجود نداشت تا از افکار دیگران بهراسد. امروزه متاسفانه جوامع ما به عقب برمیگردد و بحث بیرون دینی در قلمرو ارتداد قرار میگیرد.
سمندر غوریانی، اندیشههای فلسفی سقراط، ابن سینا و هگل را بدون تبعیض مطالعه کرده و همه را در حافظه خود داشت تا در زمان مناسب به شاگردانش در دانشگاه کابل عرضه کند. واصف باختری درباره او گفته است: «سمندر غوریانی علاوه بر این که برای نخستین بار مکتب فرانکفورت را به علاقمندان تفکر فلسفی در افغانستان معرفی کرد و اگزستانسیالیسم را با نگاه انتقادی به بحث گرفت، کارل پوپر را نیز برای بار اول، درافغانستان مطرح ساخت. استادغوریانی کار واقعا بزرگی انجام داد که در شناساندن و توضیح بخشی از باورها و اندیشههای فلسفی عدهای از اندیشهورزان نامدار جهان اسلام هم پیشگام بود. در افغانستان من ندیده ام که قبل از استاد غوریانی کسی درباره متفکرانی چون ملا صدرا و ملا هادی سبزواری و عبدالرزاق لاهیجی، چیزی عرضه کرده باشد».
استاد غوریانی خود در باب نزدیکی افکار فلاسفۀ مسلمان میگوید «میرباقر داماد که استاد ملاصدرا بود، وقتی درباره شیخ الرئیس ابوعلی بن سینای بلخی، فیلسوف نامدار شرق صحبت میکرد و خصوصا وقتی از زبان ابن سینا مثال میآورد و استشهاد میجست، میگفت: قال شریکنا فیالفن.
"بیبیسی میکوشد تا با انتشار مطالبی از طیفهای گوناگون، چشمانداز متنوع و متوازنی از دیدگاهها ارائه دهد.عبدالله سمندر غوریانی، اندیشمند افغان روز گذشته درگذشت"یعنی میگوید (بن سینا) شریک من در همین هنر و در همین فن میباشد».
توازن در عملکرد دینی و دنیوی
سمندر غوریانی تا آخر عمر با خدا رابطه داشت و با تن نحیف نمازش را بجا میآورد. در عین حال آن چه در سر انباشته بود در عمل به نمایش نمیگذاشت. ظرفیت جامعه را در نظر میگرفت و دیدگاههای سیاسیاش را بیشتر در سالهای آخر بیان میکرد. با همگان رفاقت صادقانه داشت و در نقد نظریات فلاسفۀ به ویژه اندیشهورزان چپ برخورد علمی و منصفانه میکرد. به همین خاطر او را دشمن نمیپنداشتند.
حتی گاهی تصور میشد که استاد غوریانی، گویا مصداق نقل قولی از جواهر لعل نهرو باشد گه گفته بود: «هر کس تا بیست و پنج سالگی مارکسیست نباشد احمق است و هر کس بعد از بیست و پنج سالگی مارکسیست باشد احمق است».
با توجه به همین ویژگی، تحولات سیاسی، تغییری در شرایط زندگی استاد غوریانی به وجود نیاورد و خطری او را تهدید نکرد. عزیزالدین جامی از دوستان نزدیک استاد سمندر غوریانی در انستیتو قانونگذاری وزارت عدلیه (دادگستری) وقت، ضمن تایید نکات قبلی، میگوید: با این که استاد هیچگونه گرایش سیاسی و حزبی نداشت، مارکس را از تمام مارکسیستهای افغانستان بیشتر میشناخت و در سفرهای که به مصر داشت حرکت اخوانالمسلمین را نیز از اخوانیها بهتر درک کرده بود.
در عین حال، مرحوم اکرم عثمان معتقد بود که «استاد سمندر غوریانی کارشناس و متخصص علوم اسلامی است و از دانشگاه الازهر قاهره، که به یقین از معتبرترین آموزشگاههای علوم اسلامی میباشد، سندفراغت دریافت داشته است، علاقه مفرطی به توجیه و تأویل علم کلام، که آمیزهای از عقلانیت یونانی و الهیات اسلامی میباشد، نشان داده و به حکم ضرورت و نیاز عمومی در آن گستره، آثار ارزشمندی تحویل محققان دانشهای جدید و قدیم داده است. بنا بر آن، استاد غوریانی دانشمندی فراخاندیش و بیتعصب میباشد و بارها دیدگاههای متنوع و متکثری را تجربه کرده است».
استاد غوریانی به مرحلهای از دانش و فهم علمی رسیده بود که نیاز به تقلید نداشت و با این که در مذهب حنفی، دیانت خود را محدود کرده بود؛ اما خود منهج خاصی داشت و در ضمیرش به نوعی از نگرش پلورالیزم فکری و فلسفی رسیده بود.
"منبع تصویر، Social mediaمردی از قلمرو فلسفه رخت میبندد که بیشتر عمرش را صرف مطالعۀ آثار فیلسوفان نامدار کرده بود"هر نظری که در هر تفکری از دید او معقول بود، میپسندید. گویا گلچین با سلیقهای است که در باغ هستی به سراغ گلهای بهتر و قشنگتر میرود.
ویژگیهای فردی و اجتماعی
از هرات تا بلومنگتن آمریکا راه درازی است. از شرق تا غرب و برای سمندر غوریانی مسیری که گویا از لحاظ فکری آن را پیموده بود. فلاسفۀ شرق تا غرب را مانند مرواریدهای در آستین داشت و هر زمان که طلب میکردی، بر کف دست مینهاد.
خصلت عارفان، انزوای زاهدان، استغنای دنیاگریزان، تقلای دانشپژوهان، تفکر اندیشمندان و سیریناپذیری از مطالعۀ کتاب، از صفات ذاتی و دایمی استاد غوریانی بود.
هیچ تحولی استاد غوریانی را از مسیر اندیشیدن منحرف نکرد و تا آخرین روزهای حیاتش، بازهم به خواندن کتاب علاقهمند بود. در سالهای اول روی کار آمدن رژیم چپگرا در افغانستان که تهیه کتاب بسیار دشوار بود، استاد غوریانی، کتاب "پدیدارشناسی ذهن" هگل را توسط یکی از همکارانش، از فرانسه خریداری کرد.
استاد غوریانی سرزمین پدریاش را زیاد دوست داشت. عبدالعلی نور احراری زادگاه نیاکانش چنین توصیف میکند: «واژه «غوریانی» که نام خانوادگی استاد سمندر است، مأخوذ از «غوریان» منطقه در سی مایلی غرب هرات است، یعنی همان فوشنج باستان که به روایتی پنجصد سال پیش از هرات بنا یافت، سرزمینی شخصیتی چون «طاهر فوشنجی» که شالوده دولت مستقل خراسان را از زیر سلطه تازیان گذاشت».
"این که استاد سمندر غوریانی در کجا به دنیا آمد و در کجا از دنیا رفت، چیزی بر فهم ما درباره او نمیافزاید"به همین جهت بیشتر به غوریانی مشهور بود تا سمندر.
استاد غوریانی، اهل تملق نبود و در این مورد مرحوم اکرم عثمان مینویسد: «به جرئت میتوان استاد را پاسدار دلیر آزاداندیشی نامید و او را اندیشمندی فسادناپذیر به شمار آورد. او هرگز مداحی زورمندان و کژاندیشان را نکرده است».
شیوۀ نگارش استاد غوریانی فیلسوفانه بود. یعنی برای خواص بود؛ جز در مقالات سیاسی، بیانی سنگینی داشت. واصف باختری در دفاع از این ویژگی سمندر غوریانی میگوید: «در مقالات استاد کسی با دشواری روبرو نمیشود، زیرا استاد عالماً و عامداً مقالات سیاسی را با آن زبانی که برای آن مناسب میداند، می نویسد، اما وقتی که نفس یک موضوع پیچیده و دشوار است، هیچکس نمیتواند آن موضوع را بسیار ساده برای همگان و برای هر با سوادی بنویسد، چنین چیزی اصلاً و ابداً امکانپذیر نیست».
سمندر غوریانی در مورد تفاوت جایگاهها و درک عمومی جامعه میگوید: «یک وقتی چارلی چاپلین و انشتاین باهم ملاقی میشوند، چارلی چاپلین به انشتاین گفت که عجیب دنیایی است و جای حیرت است که شهرت شما دنیا را تسخیر کرده و جهانشمول شده است . انشتاین در جواب گفت: برادر در اصل تو آدم خوشبختی هستی؛ زیرا مردم از هنر تو آگاهی دارند، آن را درک میکنند و میپسندند، ولی بر هنر من کسی وقوف کامل ندارد، اکثریت آن را نمیدانند و نمیفهمند.
هرکسی که یک قاب ساعت بر بند دست خود بسته است، فکر میکند مفهوم زمان را میداند و با خود میگوید گز و متر را هم میشناسم، مساحت را هم میدانم و میتوانم اندازهگیری کنم؛ پس میتوانم با انشتاین جر و بحث و جدل کنم، یاحداقل به این باوراند که میتوانند و قادراند تا در اینگونه مباحث شرکت ورزند».
استاد غوریانی، طبع شاعرانه نیز داشت: برای استاد غوریانی شعر در الویت نبود؛ با آن هم بسیار به شعر علاقه داشت و گهگاهی طبعآزمایی میکرد. غزلی از عبدالله سمندر غوریانی:
عشق حق بهر عروس معرفت زیور مرا ست
در طریق عشقبازی لطف حق رهبر مراست
کام دل هرگز نیابم از لب لعل نگار
زانکه اندر گنج حسنش خوف از اژدر مراست
محرم رازم نمیباشد کسی اندر جهان
مشورت در هر غمی با شاهد و ساغر مراست
راز خود با کس نگویم جز به قلب خویشتن
بهر شرح غم نوشتن، لوح دل دفتر مراست
من بدست آورده ام گنج قناعت را ولی
شوکت درویشی من، تاج اندر سر مرا ست
ای سمندر، عاشقی؟ با بتپرستان کم نشین
گر خلیل کار عشقم، پیشهای آذر مراست
استاد غوریانی استاد آثار زیادی در قالب مقاله دارد که در صورت جمعآوری، هر بحث آن با چند مقاله در همان حوزه، تبدیل به کتاب بیبدیلی خواهد شد. در اخیر به چند مورد از آثار استاد غوریانی اشاره می کنیم:
- ترجمه تخلیصی ازعروه الوثقی سیدجمال الدین افغان
- رسالۀ ماتریالیسم دیالکتیک و ماده ومعنی
- رسالۀ دیالکتیک مجرد ومشخص. هردو رساله توسط اتحادیه نویسندگان افغانستان چاپ شده است.
- رساله فلسفی درباره دفاع از برکلیسم در فلسفه
- مقالات تحقیقی زیر عنوان تقدم شعور بر ماده که در۱۲شماره از مجله شرعیات دانشگاه کابل به نشر رسید.
- مقالاتی راجع به پروازهای کیهانی به اساس تیوری نسبیت انشتاین.
- مقالات تحقیقی زیرعنوان زادگاه هنر وزیبایی شناسی
- ترجمه مقالاتی ازتوفیق الحکیم دانشمندمعروف مصر
- مقالات تحقیقی در بررسی فتاوی کمیته فقهی کنفرانس کشورهای اسلامی (این مقالات توسط دکتررازق سمندر برادراستاد، به انگلیسی ترجمه شده)
و مقالههای دیگر ...
اخیراً کتابی تحت عنوان مجموعه تأملات فلسفی علامه عبدالله سمندر غوریانی به کوشش پروفسور سید حسن اخلاق، توسط انتشارات امیری در کابل به چاپ رسیده است و نشان میدهد که مباحث علمی استاد غوریانی در آینده نیز بیش از پیش مورد توجه خواهد بود.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران