ناظران می‌گویند؛ آیا خشونت، گروه طالبان را در روند صلح رسمیت بخشید؟

ناظران می‌گویند؛ آیا خشونت، گروه طالبان را در روند صلح رسمیت بخشید؟
بی بی سی فارسی
بی بی سی فارسی - ۵ خرداد ۱۴۰۰

ناظران می‌گویند؛ آیا خشونت، گروه طالبان را در روند صلح رسمیت بخشید؟

  • ملالی حبیبی
  • کارشناس حوزه زنان، صلح و امنیت
۶ ساعت پیش

ملالی حبیبی، کارشناس حوزه زنان، صلح و امنیت از شبکه آیکن (ICAN) در این مطلب به تحلیل روند صلح افغانستان، مشکلات و چالش‌های آن از سال ۲۰۱۸ میلادی تا امروز پرداخته است.

منبع تصویر،

EPA

مذاکرات صلح بین ایالات متحده آمریکا و گروه طالبان از سال ۲۰۱۸ میلادی و با انتخاب زلمی خلیل‌زاد به عنوان نماینده ویژه آمریکا در صلح افغانستان شکل جدی به خود گرفت و نهایتا با عدم حضور نمایندگان دولت و مردم افغانستان در سپتامبر سال ۲۰۲۰ میلادی و پس از نه دور مذاکره، توافق‌نامه صلح بین آمریکا و گروه طالبان امضا شد.

پس از امضای این توافق‌نامه و بر اساس یکی از چهار محور آن، طالبان موظف به مذاکره صلح با دولت افغانستان شدند. از آن زمان تا حال جسته و گریخته نشست‌هایی در دوحه قطر برگزار شد اما کل روند یکدست نبوده و بیشتر به راهی برای امتیازگیری و اعمال قدرت به ویژه از سوی طالبان بدل شده است. به طور کلی، بحث‌های زیادی ماحول کل این روند و ماحصل آن وجود دارد به ویژه که از زمان امضای تفاهم‌نامه به صورت سلسله‌وار تحولات جدیدی روی می‌دهد که اکثرا با نادیده گرفتن حقوق، خواست‌ و جایگاه مردم افغانستان است.

"پس از امضای این توافق‌نامه و بر اساس یکی از چهار محور آن، طالبان موظف به مذاکره صلح با دولت افغانستان شدند"از طرفی این توافق‌نامه شامل ضمیمه‌هایی است که عمومی نشده و به نگرانی‌ها می‌افزاید. این مقاله سعی بر آن دارد که به مشکلات و خالی‌گاه‌های کلی روند صلح افغانستان از سال ۲۰۱۸ بپردازد.

منبع تصویر،

EPA

خشونت، بلیط حضور بر میز مذاکرات

مذاکرات بین آمریکا و طالبان جای بحث بسیار دارد. اما حتی با نگاهی به اولین و سطحی‌ترین لایه‌ این سلسله نشست‌ها که همانا مذاکره‌کنندگان آن است این پیام به مخاطب مخابره می‌شود که اعمال خشونت، مخالفت مسلحانه، و پایبند نبودن به هیچ قاعده و اصولی بلیط دعوت به میز مذاکره و امتیازگیری است. به عبارتی هر گروهی که خشن تر، خون‌ریزتر و بی‌قاعده و بی‌قانون‌تر باشد شانس بیشتری برای دعوت شدن بر سر میز مذاکره خواهد داشت.

این روش نه تنها بسیار ناعادلانه و مغایر با اصول و ارزش های انسانی بوده بلکه مانع از گسترش رویه صلح‌مدارانه و رویکرد پرهیز از خشونت شده و باعث ترویج و تشجیع گروه‌های متخاصم و مسلح دیگر می‌شود که نهایتا به ضرر صلح و ثبات جهانی خواهد بود. از طرف دیگر در این مذاکرات به نمایندگان دولت افغانستان جایگاهی داده نشد. این در حالیست که دولت افغانستان با وجود همه مشکلات داخلی، قوه حاکمه و منتخب مردم است و توسط سازمان ملل و کشورهای جهان به رسمیت شناخته می‌شود. همچنین در این مذاکرات نمایندگان قربانیان، نمایندگان جامعه مدنی، و اقلیت ها هم حذف شدند و هیچ میانجی و عضو ثالث بی طرفی هم شرکت داده نشد؛ و در کل میزی بود با دو طرف شرکت کننده، در یک سمت آن نمایندگان آمریکا بودند و در سمت دیگر آن طالبان بودند که نه دولت هستند و نه نمایندگان ملت و صرفا گروه متخاصم مسلحی هستند که در درون یک سرزمین صاحب دولتِ مشروع فعالیت نامشروع می‌کنند.

منبع تصویر،

Reuters

تقسیم ناعادلانه جایگاه‌ها در مذاکرات بین‌الاافغانی

شمار طالبان بین ۵۰ تا ۸۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود.

"از آن زمان تا حال جسته و گریخته نشست‌هایی در دوحه قطر برگزار شد اما کل روند یکدست نبوده و بیشتر به راهی برای امتیازگیری و اعمال قدرت به ویژه از سوی طالبان بدل شده است"در حالی که طبق آخرین آمارهای تخمینی جمعیت افغانستان نزدیک به ۴۰میلیون نفر است که با این حساب حتی اگر شمار طالبان را ۸۰ هزار در نظر بگیریم ۰.۰۰۲ درصد از مردم افغانستان را تشکیل می‌دهند، به بیان دیگر در افغانستان از هر ۵۰۰ نفر یک نفر عضو طالبان است. اما می بینیم که تعداد جایگاه‌های داده شده به طالبان و هیأت افغانستان در میز مذاکرات بین‌الافغانی که شالوده آن در توافق بین آمریکا و طالبان پی‌ریزی شد برابر است؛ این برابری نه تنها طالبان را از لحاظ جایگاه و اهمیت هم سطح مردم افغانستان قرار می‌دهد بلکه قدرت رویارویی فیزیکی و قدرت چانه‌زنی آنها را بالا برده و نهایتا باعث امتیازگیری بیشترشان می‌شود. در این مذاکرات باید جایگاه‌ها بین نمایندگان دولت افغانستان، هیات‌ مستقلی از صلح‌سازان مسلکی، هیات مستقل زنان، نمایندگان قربانیان جنگ، نمایندگان جامعه مدنی، نمایندگان جوانان و هیات مستقل اقلیت‌های مذهبی و نهایتا هیأت طالبان تقسیم شود و هر کدام کرسی‌های جداگانه خود را داشته باشند و صد البته که گروه ثالث بی‌طرفی هم به کل روند نظارت کند. از طرف دیگر تیم دولت افغانستان خود باید از داخل همه‌شمول بوده و شامل نمایندگان زنان، و اقلیت‌های مذهبی و قومی باشد. زنان افغانستان ۵۱ درصد جامعه را تشکیل می‌دهند، و تنها قشری هستند که بدور از هرگونه چشم‌داشت برای کسب قدرت به دنبال صلح پایدار، همه‌شمول و عادلانه برای همه بوده و هستند.آنها تنها گروهی هستند که در این چهار دهه جنگ و کشمکش به دنبال شنیدن صدا و خواست مردم عادی بودند، در مدارس خانگی مخفیانه به دنبال باسواد کردن دختران و پسران بودند و در راه احقاق حق قربانیان، رساندن صدای مظلومان و دفاع از ارزش‌های جهانی مانند آزادی بیان، حقوق بشر و حقوق زنان، و دموکراسی مبارزات و جانفشانی‌های کم نظیری کردند.

اختصاص ۴ صندلی از مجموع ۴۲ صندلی به زنان، یعنی کمتر از ۱۰٪ جایگاه‌های موجود دور میز مذاکره، ظلمی است که هم به زنان و هم به کل جامعه افغان روا داده شد و باعث تداوم نابرابری سیستماتیک حتی در امر به اصطلاح «صلح» خواهد شد.

مذاکرات صلح یا مذاکرات بر سر قدرت

از طرف دیگر، همانطور که از نامش برمی‌آید این سلسله مذاکرات باید منجر به ایجاد صلحی پایدار و عادلانه شود اما متاسفانه چیزی که ما تا حال دیدیم صرفا حول محور تقسیم قدرت و چانه‌زنی برای امتیاز بیشتر بوده است. در نتیجه این مذاکرات، بیش از ۵۰۰۰ زندانی طالب آزاد شدند و تصمیم برای آزادی آنها بدون در نظر گرفتن حاکمیت مستقل دولت أفغانستان گرفته شد، چرا که این زندانیان در زندان‌های دولت افغانستان بودند و اساسا ایالات متحده حق ایجاد تعهدی به ضرر دولت افغانستان بدون موافقت قبلی این دولت را نداشته است. لازم به ذکر است که خیلی از این زندانیان به میدان‌های جنگ برگشتند و میزان خشونت‌ها افزایش چشمگیری داشته است.

منبع تصویر،

EPA

توضیح تصویر،

زلمی خلیلزاد، نماینده آمریکا در امور صلح افغانستان

از منظر مطالعات صلح، گزینه‌های بر روی میز مذاکره باید شامل راه‌حل سیاسی مسالمت‌آمیز، کاهش خشونت و نهایتا آتش‌بس دائمی، تقسیم مسئولیت، و رسیدگی به نارضایتی‌ها و شکایات باشد اما چیزی که تا حال شاهد آن بوده‌ایم چانه‌زنی بر سر تغییر قانون اساسی حاضر که با حضور نمایندگان اکثریت مردم تدوین شده است، حذف اقلیت‌های مذهبی، تحمیل نحوه حکومت‌داری مبتنی بر برداشت‌های تندروانه از اسلام، و… از جانب طالبان بوده است. این امر مذاکراتِ به اصطلاح «صلح» را زمینه ساز اعمال خشونت، هرج و مرج و انتقام گیری سیاسی، و حذف گروه‌های مردمی می کند.

"از طرفی این توافق‌نامه شامل ضمیمه‌هایی است که عمومی نشده و به نگرانی‌ها می‌افزاید"

خروج بدون شرط و مغایرت آن به توافق دوحه و توافق امنیتی

طبق توافق بین آمریکا و طالبان خروج آمریکا و متحدانش از افغانستان مشروط به اجرای تعهدات ضد تروریسم طالبان بود. اما به ناگهان دولت بایدن خروج بدون شرط نیروهای آمریکایی از افغانستان را اعلام کرد. در پی آن و علی‌رغم تاکید قبلی ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو، به عدم خروج ناتو پیش از رسیدن زمان مناسب، تصمیم نیروهای ناتو برگشت و آنها هم اعلام کردند که همزمان با آمریکا از افغانستان خارج خواهند شد؛ بخش زیادی از این تصمیم به این دلیل است که عمدتا نیروهای ناتو در امر تجهیزات و اطلاعات به آمریکا وابسته هستند و تصمیم آمریکا مبنی بر خروج الزاما منجر به خروج ناتو می شود. از طرفی طبق بند ۲ ماده ۲ توافق امنیتی دوجانبه‌ای که بین افغانستان و آمریکا در سال ۲۰۱۴ امضا شد آمریکا ملزم به «مشورت‌دهی، آموزش، تجهیز، حمایت و تقویت پایدار نیروهای دفاعی و امنیتی ملی افغان»، و «تقویت توانایی افغانستان برای رفع تهدیدها علیه حاکمیت، امنیت، و تمامیت ارضی» آن است . این توافق‌نامه تا سال ۲۰۲۴ الزام اجرایی دارد.

لذا آمریکا با اعلام خروج بی قید و شرط نه تنها از شروط توافق خود با طالبان چشم‌پوشی می‌کند که اساسا به نفع طالبان است، بلکه به تعهداتی هم که طبق توافق امنیتی با افغانستان ملزم به اجرای آنهاست پشت می‌کند.

حرف آخر؛ افغانستان از آن نسل جوان است

نهایتا اینکه گرچه جامعه جهانی و در راس آن آمریکا در امر پایبندی به تعهدات خود در قبال مردم افغانستان سست عمل کرده است و فعلا و موقتا بخت با طالبان یار است، این گروه باید بدانند که، همانطور که بارها و بارها گفته شده افغانستان کنونی افغانستان بیست سال قبل نیست و نسل جوان امروز که بیش از ۶۳ درصد آن زیر ۲۵ سال هستند به هیچ عنوان به دو دهه قبل برنخواهد گشت و افغانستان هرگز تبدیل به آن سرزمین منزوی و غرق در تاریکی جنگ‌های داخلی نخواهد شد که طالب بتوانند در آن بتازاند.

طالبان امروز شاید زورمند شده باشند اما امارت طالبان قدرت سیاسی، اجتماعی و مشروعیت حقوقی و مردمی نخواهد داشت، چرا که همانطور که اندیشه‌های میشل فوکو، فیلسوف و جامه شناس متأخر مبین آن است قدرت نه در اختیار شخص، گروه یا طبقه‌ای بلکه در تار و پود جامعه است و عمیقا ریشه در شبکه اجتماع دارد. در آخر روز این جوانان افغان هستند که صاحب بی چون و چرای این سرزمین و آینده آن هستند

منابع خبر

اخبار مرتبط