قسمت دویست و یازده گودال

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال گودال قسمت دویست و یازده 211Çukur Serial Part ۲۱۱

گودال

۸۴ – ۴

یاماچ کامیون پر از طلا را به خانه ی چاعتای می برد و محموله را به دست نگهبانهای او می دهد و از نگهبانها می خواهد که به صاحبشان حتما بگویند که محموله از طرف یاماچ کوچوالی است. بعد از رفتن او چاعتای برای دیدن طلاها سراغ کامیون می رود و با در دست گرفتن طلاها بلافاصله متوجه تقلبی بودن آن می شود و طلای گچی را روی زمین می شکند و با پوزخندی می گوید:« این دیگه خیلی بچه گانه ست.» او به فاتح دستور می دهد که عملیات را شروع کنند.

مرتضی و شنول در یکی از انبارهای گودال مسئول مراقبت از طلاهای واقعی هستند. شنول به روی مرتضی اسلحه می کشد تا او را کاملا تحت نظر بگیرد. از طرفی یاماچ به قهوه خانه برمی گردد و به سلیم و جومالی می گوید:« یه چیزایی به چاعتای دادم ولی اینکه خوشش می یاد یا نه نمی دونم.» جومالی می خندد اما سلیم از اینکه یاماچ دوباره دنبال دردسر می گردد ناراحت می شود. یاماچ به جومالی می گوید که مرتضی آنها را دور زده و از او می خواهد که شخصا به حساب مرتضی برسد.

"یاماچ به جومالی می گوید که مرتضی آنها را دور زده و از او می خواهد که شخصا به حساب مرتضی برسد"وقتی آنها می خواهند به طرف انبار حرکت کنند، چاعتای با یاماچ تماس می گیرد و بعد از کمی بگو مگو و کل کل می گوید:« اگه خواستید می تونید به اون پناهگاه کوچیک و مرطوبتون برید و ببینید که چی براتون آماده کردم.» یاماچ که متوجه منظور او شده به سمت انبار شروع به دویدن می کند و جومالی و سلیم هم دنبالش می روند. در انبار آنها با جنازه ی شنول رو به رو می شوند.

مرتضی که قبلا توسط چاعتای تهدید شده و قبول کرده برای او کار کند دقایقی پیش لوکیشن انبار را برای آدمهای چاعتای فرستاده، به کمک آنها طلاها را برداشته و شنول را هم کشته است. یاماچ به تلافی این قضیه به یکی از مکانهای چاعتای حمله می کند و چند نفر از آدمهای او را می کشد. آخرین نفری که به دست یاماچ کشته می شود پیش از مرگ اطلاعاتی درمورد یکی از ماموریت هایی که چاعتای قرار است به زودی انجام دهد در اختیار او می گذارد و آدرسی به یاماچ می دهد.

چاعتای برای کشتن یاماچ آماده شده و مسئولیت کشتن او را به ماهسون سپرده است.

از طرفی وارتولو در خانه اسلحه اش را آماده می کند و وقتی می خواهد بیرون برود جلوی در با ماهسون رو به رو می شود.

آدمهای چاعتای یاماچ را بعد از اینکه از مکان خودشان بیرون امد تعقیب می کنند و از سویی وارتولو و مدد هم در تعقیب یاماچ هستند. یاماچ نمی داند که دارد به سمت تله ای که چاعتای برایش گذاشته حرکت می کند.

چاعتای با خیال راحت در اتاق کارش نشسته و به همراه یوجل مشغول نگاه کردن به فیلمی روی پرده است که تصاویر دوربین های مخفی موجود در انبار و محوطه ی آن را نشان می دهد. او می خواهد شاهد کشته شدن یاماچ باشد و دلش را خنک کند. یاماچ به آدرس انباری که گرفته می رود و برای احتیاط از راه جنگلی پیش می رود و چند نفر از ادمهای چاعتای را می کشد و لباس سیاه رنگ یکی از انها را هم به تن می کند. وارتولو و مدد هم به دنبال او حرکت می کنند اما کاری نمی کنند و فقط شاهد ماجرا هستند.

"مرتضی که قبلا توسط چاعتای تهدید شده و قبول کرده برای او کار کند دقایقی پیش لوکیشن انبار را برای آدمهای چاعتای فرستاده، به کمک آنها طلاها را برداشته و شنول را هم کشته است"یاماچ کم کم وارد محوطه ی انبار می شود و چاعتای نگاهش را تیز می کند تا بهتر صحنه ی مرگ او را ببیند. وقتی یاماچ وارد انبار می شود ماهسون با ضربه ای از پشت سر او را بی هوش می کند بعد هم مردی که سر تا پا سیاه پوشیده را در کامیونی می نشاند دست و پایش را می بندد و در گوشش می گوید:« وارتولو سعادت الدین سلام رسوند.» او کامیون را راه می اندازد و افراد چاعتای ان را گلوله باران می کنند. در آخر ماهسون بمبی داخل کامیون می اندازد و ان را منفجر می کند. وارتولو با خونسردی به کامیون در حال سوختن نگاه می کند و چاعتای رو به یوجل می گوید:« چند وقت با این ادما درگیر بودین؟ یه سال؟ دیدین که برای من ده دیقه هم طول نکشید.»

قسمت بعدی - سریال گودال قسمت دویست و دوازده ۲۱۲ قسمت قبلی - سریال گودال قسمت دویست و ده ۲۱۰ Next Episode - Çukur Serial Part ۲۱۲ Previous Episode - Çukur Serial Part ۲۱۰

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۲۰ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
خبرگزاری میزان - ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱