سریال سیب ممنوعه قسمت ۱۳۹ صد و سی و نهم
آنچه پیش از قسمت ۱۳۹ سریال سیب ممنوعه باید بدانیم:
سریال سیب ممنوعه قسمت ۱۳۹ صد و سی و نهمچاتای در فرودگاه منتظر است که به ییلدیز تماس میگیرد و ییلدیز او را با این توضیح که در خانه شوهرم هستم و دیگر مزاحم من نشو تنها میگذارد.
ییلدیز در آغوش دوعان و چاتای با اعصابی داغان. سدایی میگوید آسمان هنوز نیامده و نگران است که چاتای به او خبر میدهد که خبری نیست و اوضاع تغییر کرده و او بر میگردد.
ییلدیز به دوعان ماجرا را تعریف میکند و میگوید که به خاطر اینکه چاتای تاوان کارهایش را بدهد اینطور گفته است. دوعان از این بازی راضی نیست.
اندر به سراغ چاتای آمده است. جانر هم وارد اتاق میشود. ییلدیز به او میگوید که چاتای میخواست به خاطر آشتی کردن با ییلدیز من را از خونه بفرسته ولی از من خواسته هر چقدر میخواهم اینجا بمانم.
"ییلدیز به او میگوید که چاتای میخواست به خاطر آشتی کردن با ییلدیز من را از خونه بفرسته ولی از من خواسته هر چقدر میخواهم اینجا بمانم"اندر حدس میزند که به خاطر پیغامی باشد که کومرو فرستاده و این موضوع باعث جدایی ییلدیز و چاتای شده باشد.
از آن طرف، ییلدیز با عمر ملاقات میکند. آسمان هم در پارک با امل دیدار میکند. از آسمان پول خواستهاند. زنگ میزند به بولنت و میگوید که لطفا بدهیاش را یک هفته عقب بینداز. قبول میکنند.
بدهی عقب میافتد اما ۲۵۰ تا میشود.
۵۰ تا اضافه بر قبلی.
هاندان میگوید که باید اکین را ببیند و او را پر کند. پسر میپرسد چرا کار را با یک قاتل کرایهای حل نمیکنید؟ پاسخ این است که در آن صورت قاتل گیر میافتد و لو میرویم. من هم نمیخواهم به آکین بگویم که برو دوعان را بکش.
هاندان جنک را میشناسد که مدیر روابط عمومی بانک و نابغه اقتصادی است. جدا شده و اهل بازی گلف است.
سدایی حدس میزند که شاید به خاطر مزاحمتهای دوعان باشد که ییلدیز را تهدید کرده است. عمر از اینکه ییلدیز ماجرا را برای دوعان تعریف کرده تعجب میکند.
"اندر حدس میزند که به خاطر پیغامی باشد که کومرو فرستاده و این موضوع باعث جدایی ییلدیز و چاتای شده باشد. از آن طرف، ییلدیز با عمر ملاقات میکند"میگوید تو که همیشه دروغ گفتهای چطور یهو آدم صادقی شدی؟ ییلدیز میگوید خودم هم از تعریف کردنش تعجب کردم و بعد پشیمان شدم.
این را هم ببینید: سیب ممنوعه قسمت جدید چه شد؟
ییلدیز با دوعان حضورا در خیابان یکی به دو میکنند. آسمان هم با عمر مشورت میکند و از او پول میخواهد. میلیونی در ادامه ماجرای قمار را هم برایش تعریف میکند. عمر میگوید از آکین میتوانم بگیرم. ولی مشکل این است که با کومرو نزدیک است.
پیشنهاد عمر این است که از ذهن و ایدههای جانر بهره بگیرند.
یکی از پیشنهادها دزدی از کومرو است. که جانر پیشنهاد میدهد.
ییلدیز و دوعان به رستوران کبابی میروند. از آن طرف هم چاتای و سدایی تصمیم میگیرند به کبابی بروند.
به همدیگر بر میخورند و کلکل میکنند. ییلدیز و دوعاتن میروند.
هاندان کلیچ در حال بازی گلف، با جنک آکین آشنا میشود.
آسمان به سراغ لباس های کومرو میرود. کومرو سراغ کمدهایش میآید که آسمان گیر میافتد و میگوید آمده بودم دنبال تو و دنبال دستگاه ماساژ میگشتم.
رابطه جنک و هاندان نزدیکتر میشود و برای شام میروند.
"پسر میپرسد چرا کار را با یک قاتل کرایهای حل نمیکنید؟ پاسخ این است که در آن صورت قاتل گیر میافتد و لو میرویم"جنک میگوید میتوانم به بانک بگویم درخواستهایت را بررسی کنند. هاندان میگوید دوعان ییلدیریم میتواند ضمانت کند و به او خبر میدهد که بابای دخترم است.
در یک میهمانی دوست مشترک دوعان و چاتای، اندر و ییلدیز کلکل میکنند.
با نزدیکتر شدن هاندان و جنک، کارهای بانکی در آستانه حل شدن است. کومرو به پدرش میگه که ییلدیز فقط عاشق پول تو است و آسمان هم با آیسل درباره بیرون کردن من حرف میزدند.
عمر سردرد دارد.
مروه و اندر در حال صحبت کردن هستند که یک نفر آنها را میپاید و به چتین، دستیار دوعان، خبر میدهد.
با رفتن جنک از پیش هاندان، جمال وارد میشود. در حال مشورت با هم درباره وام هستند و اینکه دوعان آدم قدرتمندی هست و دردسر ایجاد میشود. هاندان میگوید طوری جلوه میدهیم که امضای دوعان را جنک جعل کرده است.
این را هم ببینید: سریال سیب ممنوعه قسمت ۱۳۴ | دانلود
در مرحله ی بعدی، هاندان با آکین دیدار میکند.
او از هاندان میپرسد که البته میگوید به کسی نگفتهآم. میپرسد که واقعا کومرو از طرف باباش خشونت دیده؟ هاندان میگوید هنوز هم میبیند و به خاطر ترس چیزی نمیگوید. هاندان میگوید کاش دوعان نابود میشد.
کومرو در میان کمد لباسهایش به دنبال کوله پشتی سبزش میگردد و نیست. آیسل دستپاچه میشود و خبر را به آسمان میدهد.
هاندان نبه سراغ کومرو میرود و مثلا اتفاقی سعی میکند دست او را با قهوه بسوزاند.
دوعان برای اینکه شر چاتای از زندگیاش کم بشود تصمیم گرفته سرپرستی هالیتجان را بر عده بگیرد. کومرو مخالف است.
کومرو و دوغان دعوایشان شده و در نهایت دعوا به ییلدیز و کومرو هم میکشد و از خانه قهر میکند.
اندر از حقیقتی میگوید که قرار است درباره دوعان بفهمد ولی چاتای میگوید تلاش نکن چیزی را به تو نمیگوید.
"من هم نمیخواهم به آکین بگویم که برو دوعان را بکش. هاندان جنک را میشناسد که مدیر روابط عمومی بانک و نابغه اقتصادی است"از اتفاقات شرکت در اینترنت با خبر شدهای؟ تایید میکند. اندر کمر همت بسته هم دوعان و هم ییلدیز را بدبخت کند.
یک مشتری برای کیف کومرو که مخفیاته در حال فروش هستند میرسد که همان شب کیف را میخواهد. امیر به آسمان میگوید.
کومرو که پیش آکین میرود ماجرا را به آنها میگوید. که ییلدیز و باباش واقعا زن و شوهر واقعی هستند.
وقتی امیر و جانر کیف را میبرند که تحویل آن خانم بدهند، دو دزد هستند که جیبشان را هم میخواهند بزنند. فردا صبح، امیر به آسمان خبر میدهد.
داوان تصمیم گرفته با ییلدیز به توسکانا برود.
یک مسافرت آرام برای اینکه از حواشی دور بمانند.
کومرو تا صبح در آغوش آکین بوده. آکین دست او را که سوخته میبیند و در حالی که او خواب است عصبانی میشود. هاندان زنگ میزند و درباره دعوای دیشب دوعان و کومرو حرف میزنند و او را شیر میکند.
این را هم ببینید: سریال سیب ممنوعه قسمت ۱۳۵ صد و سی پنج
نامه بانک برای وام به دوعان میرسد. دوعان میگوید من این را امضا نکردهام. و این امضای من نیست چتین ولی تقلید خوبی است.
"جدا شده و اهل بازی گلف است. سدایی حدس میزند که شاید به خاطر مزاحمتهای دوعان باشد که ییلدیز را تهدید کرده است"اما میگوید فعلا حرکتی نکن تا من تاوان این را بگیرم.
بولنت، طلبکار آسمان برای دیدار او آمده. دستپاچه میشود. به دنبال پولش آمده و خبر بدهی را میگوید. ییلدیز میگوید میتوانیم مشکل را حل کنیم. دوعان هم همان لحظه سر میرسد.
ییلدیز ججلوی دوعان بولنت را نامزد آیسل معرفی میکند. ییلدیز ناراحت است که حالا که رابطهاش با دوعان خوب شده باید برود از او برای مادرش پول بزرگی قرض کند. آسمان ماجرای کیف های کومرو را هم برای دخترش تعریف میکند. "پیشنهاد عمر این است که از ذهن و ایدههای جانر بهره بگیرند. یکی از پیشنهادها دزدی از کومرو است"به بیمارستان میرود ولی وضعیتش بحرانی نیست. اندر را میبرند.
آکین میگوید اندر و چاتای در حال کارهایی در شرکت هستند. که میخواستن سهام رو از من بگیرن ولی بحث به پدر کومرو میرسد و میگوید میخواهم که سهام مال تو باشد چون اگر اتفاقی بیفتد به ییلدیز میرسد. کومرو هم تیر میشود که برود و جلوی ییلدیز قویتر بشود. حمله مسلحانه به خانه دوعان: اندر متهم است
دوعان در حال بازی با هالیتجان است و میخواهند صبحانه بخورند که ماشینی سر میرسد و نگهبان خانه را با سلاح مورد حمله قرار میدهد. شونه او تیر میخورد و میافتد.
دوعان به پلیس رفته و علیه اندر چلبی گزارش میدهد. میگوید ایشون امروز صبح به خانهام حمله کرد. علت این اطمینانش نسبت به اندر این است که بین همه همسرش را به مرگ تهدید کرده است.
پلیس به سراغ اندر چلبی میرود. اندر در خانه چاتای است. به اتهام حمله مسلحانه بازداشت میشود.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران