۰:۰۰ مصاحبه خواندنی با پسر محمدعلی فردین از ناگفته هایی درباره قهرمان پیشین کشتی و سینمای ایران

۰:۰۰ مصاحبه خواندنی با پسر محمدعلی فردین از ناگفته هایی درباره قهرمان پیشین کشتی و سینمای ایران
پارس فوتبال
پارس فوتبال - ۸ فروردین ۱۳۹۹

فرزند محمدعلی فردین درمورد رابطه نزدیک پدرش با جهان پهلوان تختی، شنیدنی‌های جذابی را در گفت‌وگو با ایران ورزشی مطرح کرد که خواندنش خالی از لطف نیست.

خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام :

محمدعلی فردین یکی از شاخص‌ترین چهره‌های هنر و البته ورزش ایران بود، اما وجهه‌ قهرمانی او هرگز دیده نشد. کسی که مدال نقره‌ جهان را در کشتی به دست آورد اما خیلی زود وارد عرصه‌ی هنر شد تا استعداد شگفت‌انگیز خود را در این عرصه نشان بدهد. درخشش او در هنر هفتم به‌حدی بود که باعث شد تا دوران درخشان حضور او در عرصه‌ی کشتی خیلی دیده نشود. نشان دادن بخشی از این دیده نشدن، به یک دغدغه تبدیل شد. به همین دلیل به سراغ خانواده محمدعلی فردین رفتیم تا از پسر او یعنی سیاوش فردین درباره دوران حضور پدر در عرصه قهرمانی بپرسیم.

"فرزند محمدعلی فردین درمورد رابطه نزدیک پدرش با جهان پهلوان تختی، شنیدنی‌های جذابی را در گفت‌وگو با ایران ورزشی مطرح کرد که خواندنش خالی از لطف نیست"مصاحبه‌ای که به سختی و با تلاش و همکاری احمد جوزی هماهنگ شد.

مصاحبه‌ای که شاید بتواند گوشه‌هایی از زندگی درخشان محمدعلی فردین را نشان دهد. مصاحبه‌ای که در آن شاید بخشی از مرام پهلوانی فردین در دوران باشکوه زندگی‌اش دیده شود. سیاوش با متانت و شخصیتی که از پدر به ارث برده است، با حوصله یک ساعت تمام درباره اتفاقات رخ داده و سوالات مطرح شده، جواب داد.

قبل از هر چیز باید از شما تشکر کنیم که این فرصت را برای این گفت‌وگو فراهم کردید.

خواهش می‌کنم. متاسفانه درگیر بودم. تهران هم نبودم و مقداری کار داشتم در شمال و برای من مشکل بود که به تهران بیایم اما به‌خاطر قولی که داده بودم به تهران برگشتم تا در خدمت شما باشم.

 در ابتدا از شما شروع کنیم تا بعد در ادامه به پدر هم برسیم.

من سیاوش فردین هستم.

متولد اول اسفند سال ۱۳۳۵ فرزند دوم خانواده، بعد از برادرم که متولد سال ۱۳۳۱ بود. برادرم در سال ۱۳۸۷ به دلیل مشکلاتی فوت شد. بعد از خودم، دو خواهر دارم که عاطفه و آمنه هستند و فقط من ایران زندگی می‌کنم.

شما تمام این مدت را در ایران بودید؟

سال ۱۳۶۹ به ایران برگشتم. در خارج از کشور مدیریت بازرگانی خواندم، بعد هم که لیسانس گرفتم به ایران برگشتم.

پدر هم چهره‌ای هنری بودند و هم ورزشی. شما به کدام‌یک از این شاخه‌ها علاقه داشتید؟

من به هر دو رشته علاقه داشتم.

"خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام : محمدعلی فردین یکی از شاخص‌ترین چهره‌های هنر و البته ورزش ایران بود، اما وجهه‌ قهرمانی او هرگز دیده نشد"از بچگی به همه نوع ورزشی علاقه داشتم و تقریبا به جز کشتی، کمابیش همه‌ی ورزش‌ها را دوست داشتم. به هنر هم خیلی علاقه داشتم اما مادرم علاقه‌ای به هنر نداشت. مجبور شدم مدیریت بازرگانی را انتخاب کنم.

مادر به خاطر مشکلاتی که پدر در دوره هنری خود داشتند، مخالف بودند؟

مادرم در دوره‌ای که پدرم وارد هنر شده بود و فعالیت هنری انجام می‌داد خیلی اذیت شد. مادرم به دلیل اتفاقاتی که در صحنه و هم در پشت صحنه افتاده بود و شایعاتی که برای پدرم به راه افتاده بود خیلی اذیت شد و به همین دلیل مادرم خیلی علاقه نداشت هیچ‌کدام از بچه ها وارد هنر شوند.

همسر فردین بودن، هم خوبی‌های زیادی داشته و هم سختی‌های فراوان

بله، در واقع برای مادرم همین بود.

بُعد ورزشی محمدعلی فردین با وجود این‌که از قهرمانان به‌نام ورزش بودند، خیلی کم دیده شد و به همین دلیل سعی کردیم با گفت‌وگوهای زیادی که با دوستان فردین داشتیم، به نوعی شخصیت ورزشی ایشان را هم نشان بدهیم. به همین خاطر هم به سراغ شما آمدیم تا از زبان فرزندش درباره دوران قهرمانی او بشنویم.

ببینید من تمام چیزهایی که دیدم برای دوران هنری پدر است.

مادر چیزی تعریف نکرده بود؟

متاسفانه دوره‌ ورزشکاری پدر هم مانند دوران هنری، برای مادر پُر از مشکلات و سختی بوده است چرا که پدرم به دلیل حضور در اردوهای تیم‌ملی، چه در داخل کشور و چه در خارج از ایران خیلی سختی کشید و کمابیش همیشه تنها بود.

البته پدرم سعی می‌کرد که کم نگذارد، ولی خب مشکلاتی زیادی وجود داشت که مادرم به‌دلیل علاقه‌ای که به زندگی کردن با پدرم داشت مجبور بود با این وضعیت بسازد و هر دو دوره‌ی هنری و ورزشی را تحمل می‌کرد. البته پدرم به لحاظ مالی و رسیدگی‌های دیگر سعی می‌کرد خانواده را تامین کند. مادرم هم وقتی که موفقیت‌های پدر را دید، تحمل خیلی از سختی ها را جبران کرد.

خود شما چیزی به یاد ندارید؟

به دنیا آمدن من مصادف شد با تمام شدن دوران قهرمانی پدرم، اما تا ۴ الی ۵ سالگی خاطرم هست که دورهمی زیادی را کشتی‌گیران در منزل ما داشتند. شاخص‌ترین فرد، شادروان تختی بود. حسین نوری، توفیق جهانبخت و مهدی یعقوبی و چند نفر دیگر مثل عباس زندی در دورهمی‌ها حضور داشتند.

همین تعداد از کشتی بودند که با پدر شما ارتباط داشتند؟

تا آن‌جایی‌که من خاطرم هست همین افراد بودند.

"کسی که مدال نقره‌ جهان را در کشتی به دست آورد اما خیلی زود وارد عرصه‌ی هنر شد تا استعداد شگفت‌انگیز خود را در این عرصه نشان بدهد"بعد از مدتی هم  به مرور این دورهمی‌ها کم شد و فقط تختی بود که به منزل ما زیاد می‌آمد و شاید هم هفته‌ای دو الی سه بار به منزل ما می‌آمد که تا آخرین روزهای فوت تختی ادامه داشت.

پس تختی ارتباط خیلی نزدیکی با فردین داشت؟

بله دوست صمیمی بودند و تختی بیش‌تر با مادرم هم صحبت می‌کرد و بیش‌تر هم در مورد زندگی خانوادگی تختی و مشکلاتی که در منزلش داشت صحبت می‌کردند. مادرم سنگ صبور تختی شده بود و او بارها درباره مشکلات زندگی‌اش با مادرم صحبت کرده بود.

پدر شما خیلی با قهرمانان رفاقت داشتند. به طور مثال، با توفیق و زندی، اما گویا بهترین رفیقش تختی بود.

بله، رابطه‌ای بسیار گرم و صمیمی با هم داشتند و از هم حرف‌شنوی هم داشتند.

گویا تختی نقشی هم در ورود فردین به سینما داشته است.

نه، فکر نمی‌کنم.

پس تختی از طریق ناصر ملک‌مطیعی، فردین را معرفی نمی‌کند؟

نه. پدرم را دکتر کوشان وارد عرصه‌ سینما کرد. تختی هم از طریق پدرم با ملک‌مطیعی آشنا شدند.

در جایی خواندم که آشنایی پدر با کوشان اتفاقی بوده است؟

بله.

به طور اتفاقی پدرم با ایشان در مقابل سینما آشنا می‌شود. پدر برای خرید بلیت به سینما رفته بود که گویا بلیت تمام شده بود و همان‌جا دکتر کوشان، پدرم را می‌شناسد و به پدرم پیشنهاد می‌دهد.

پدر شما در دو رشته‌ موفقیت‌های زیادی را به دست آورد، اما می‌خواستم بدانم که خودش را بیش‌تر متعلق به کدام رشته می‌دانست؟

پدرم بیش‌تر خودش را فردی هنری می‌دانست، چون هم زمان زیادی در عرصه هنری بود و هم علاقه‌ بیش‌تری به این رشته داشت. تا جایی‌که من خاطرم هست، خاطره زیادی را از دوران قهرمانی تعریف نمی‌کردند. وقتی هم که درباره‌ی دوران قهرمانی حرف می‌زدند، همیشه با تلخی و ناراحتی همراه بود. همیشه یک دلخوری درباره ورزش و کشتی را در صحبت‌هایش بود.

علت این ناراحتی و دلخوری چه بود؟

به طور کلی سختی‌هایی که کشیده بود.

"درخشش او در هنر هفتم به‌حدی بود که باعث شد تا دوران درخشان حضور او در عرصه‌ی کشتی خیلی دیده نشود"حق‌خوری‌های زیادی که دیده بود. ناکامی‌های برخی از هم‌دوره‌ای‌هایش و همچنین مشکلات مالی زیادی که برخی از دوستانش در کشتی داشتند و از همه مهم‌تر، از گریه کردن‌های تختی که به‌خاطر مسائل مختلف رخ می‌داد، خیلی ناراحت بود. بعد از ورود به عرصه‌ی هنر، پدر وضعیت مالی خوبی پیدا کرد و با نفوذی که داشت، توانست بسیاری از مشکلات دوستان کشتی‌گیر را بر طرف کند. به خاطر همین زیاد خاطره‌ی خوبی از کشتی نداشت.

یعنی به هم‌دوره‌ای‌های خود کمک می‌کرد؟

بله. به هر طریقی که ممکن بود.

برخی مشکلات مالی داشتند و برخی مشکلات خانوادگی و پدر به‌واسطه حضور در عرصه‌ی هنر، هر کاری که می‌توانست، انجام می‌داد اما درعین‌حال سعی می‌کرد از کشتی دور باشد.

یعنی دل کنده بود و دیگر وسوسه نشد که دوباره برگردد؟

نه، به‌ کلی دور شد از کشتی. هم‌دوره‌ای‌هایش هرکدام شش، هفت سال بعد از پدرم کشتی گرفتند اما پدر دید که دیگر فایده‌ای ندارد. ادامه دادن کشتی برای پدرم آینده‌ای نداشت، به همین دلیل وارد سازمان برنامه شد و بعد هم به عرصه‌ی هنر.

این‌که شما گفتید به ورزش‌های زیادی علاقه داشتید اما به کشتی علاقه‌ای نداشتید، از همین دلخوری پدر بود یا علت دیگری دارد؟

علاقه نداشتن من ربطی به این ناراحتی‌های پدرم نداشت. از قضا من قسمت‌های خوب ماجرا را دیدم. من هرچه دیدم، افتخار بود و بزرگی و مرام، اما من در واقع به کشتی علاقه‌ای نداشتم.

"به همین دلیل به سراغ خانواده محمدعلی فردین رفتیم تا از پسر او یعنی سیاوش فردین درباره دوران حضور پدر در عرصه قهرمانی بپرسیم"ورزش موردعلاقه‌ام نبود. من هر چیزی از کشتی دیدم، اتفاقات خوب بود.

دوباره برگردیم به رفتار خوب فردین؛ کیومرث ابوالملوکی خاطره‌ای دارد از فردین که شما هم حتما شنیدید

بله، شنیدم. گویا تختی پیشنهادی می‌دهد که هر کسی به مسابقات جهانی رفت و مدال گرفت، جایزه‌ای که بابت مدالش گرفت بین همه‌ی اعضای تیم تقسیم کند. مرام‌نامه‌ای امضا شد ولی پدرم حضور نداشت و این نامه را امضا نمی‌کند، اما بعد از مسابقات جهانی پدرم اولین کسی است که پاداشش را می‌آورد و اعلام می‌کند که حاضر است بین همه تقسیم کند. فیلم مستندی دراین‌باره هم تهیه کردیم.

اگر موافق هستید کمی جلوتر بیاییم و درباره‌ دوران بعد از انقلاب که مشکلات زیادی به وجود آمد، صحبت کنیم

در زمان انقلاب ایران نبودم و از نزدیک اتفاقات را ندیدم.

من سال ۵۵ از ایران رفتم اما در جریان موارد هستم.

شاید الان یکی از سوالات این باشد که چرا با وجود آن محدودیت‌ها، فردین در ایران ماند؟

سال ۵۶ یعنی یک‌سال قبل از انقلاب، مادرم آمد و شش ماه قبل از انقلاب هم پدرم آمد، اما قصد مهاجرت نداشتند و یک ماه بعد از انقلاب هم به ایران برگشتند.

فردین بعد از انقلاب یک فیلم هم بازی کرد به اسم «برزخی‌ها» اما چرا فعالیت هنری را بعد از انقلاب ادامه نداد

بله، فیلم برزخی‌ها بود که ناصر ملک‌مطیعی هم در آن بازی کرد، اما یک‌سری از افراد بودند که فیلم را پایین کشیدند.

یعنی خواسته مسوولین بود که فیلم اکران نشود؟ چرا اجازه‌ی تولید دادند؟

نه، خواسته مسوولان این نبود که این فیلم اکران نشود و یا مانعی ایجاد کنند. متاسفانه چهره‌های هنری شانتاژ کردند. یک سری از همین افراد هنری فیلم را از اکران پایین کشیدند.

یعنی تصمیم حاکمیتی نبود؟

نه. به دلیل شلوغ‌بازی‌های زیادی که به راه افتاد، مجبور شدند برای آرام کردن فضا چنین تصمیماتی اتخاذ کنند. پدرم تعریف می‌کرد در همان زمان در پمپ‌بنزین شریعتی، حاج احمد آقا را دیده بود.

"مصاحبه‌ای که به سختی و با تلاش و همکاری احمد جوزی هماهنگ شد.مصاحبه‌ای که شاید بتواند گوشه‌هایی از زندگی درخشان محمدعلی فردین را نشان دهد" گویا پدرم در حال پر کردن باک ماشین بود که چند نفر آمدند گفتند که حاج آقا با شما کار دارد. پدرم گفت کدام حاج آقا؟ گفتند شما تشریف بیاورید. پدرم داخل ماشین با حاج احمد آقا روبه‌رو می‌شود که از پدرم درباره‌ی عدم فعالیتش در عرصه‌ی سینما سوال می‌کند و پدرم هم عنوان می‌کند که ممنوع‌الکار شدیم. حاج احمد خمینی همان‌جا به پدرم می‌گوید ما هیچ مخالفتی با فعالیت شما نداریم. از بیت امام هم هیچ نامه‌ای دراین‌باره زده نشده و شما به کار خود ادامه بدهید.

اما با این وجود برخی از چهره‌های هنری مثل آقای مخملباف، که همین الان برای رژیم صهیونیستی کار می کند ، آن موقع کارهایی را انجام دادند که کشیده شد به افراد دیگر و مانع فعالیت پدر ‌شد. ولی به‌واقع ربطی به مسئولان رده بالای کشور نداشت.

یک اتفاقی برای پدر شما رخ داد که گویا شما هم در کنارش حضور داشتید. روایت‌های زیادی هم مطرح شد، شاید شما بهترین کسی باشید که بتوانید شرح بدهید وقتی محمدعلی فردین در حین برگزاری مسابقات کشتی آزاد قهرمانی جهان وارد سالن شد، چه اتفاقی رخ داد؟

مسابقات جهانی کشتی آزاد در سال  ۱۹۹۸به میزبانی تهران بود که محمدرضا طالقانی از پدرم دعوت کرد که در سالن مسابقات حضور داشته باشد. پدرم خیلی مخالفت کرد اما آقای طالقانی که ارتباط نزدیکی با پدرم داشت زیر بار نرفت؛ گفت باید خودم بیایم دنبالت و با هم برویم سالن.

چرا پدر مخالفت می‌کرد؟

می‌گفت سالن بسیار شلوغ می‌شود و مردم اذیت می‌شوند و شاید فضای مسابقه به هم ریخته شود و این خوب نیست. اما طالقانی زیر بار نرفت.

بعد که به سالن رفتید چه اتفاقی رخ داد؟

وقتی وارد سالن شدم، دیدم که مردم یک‌به‌یک می‌گویند فردین آمده و این‌که این‌جا نشسته فردین است و از این حرف‌ها و از همین‌جا در سالن به‌یک‌باره پیچید که محمدعلی فردین در سالن مسابقات حضور دارد.

کجا نشسته بودید؟

پایین جایگاه ویژه بودیم.

که مشکلات هم از همین‌جا شروع شد؟

مشکلی که نبود .

"مصاحبه‌ای که در آن شاید بخشی از مرام پهلوانی فردین در دوران باشکوه زندگی‌اش دیده شود"به‌یک‌باره از گوشه سالن صدایی بلند شد که فردین، دوسِت داریم. شعار مردم در چند ثانیه کل سالن را دربرگرفت و همه‌ی مردم به تشویق محمدعلی فردین پرداختند و فضای سالن به هم ریخت و دیگر نشد که سالن را کنترل کنند.

بلندگوی سالن اعلام رسمی کرد که فردین در سالن حضور دارد؟

نه، به‌هیچ‌عنوان چنین اتفاقی رخ نداد. مردم خودجوش و از سر محبتی که به پدرم داشتند او را تشویق کردند. پدرم نیم‌خیز شد که سالن را ترک کند، آقای طالقانی باز هم مانع شد و گفت کجا؟ هنوز کشتی جدیدی مانده و هنوز رسول خادم کشتی نگرفته. اجازه نمی‌دهم که بروید.

اما فردین سالن را ترک کرد؟

دیگر کار به جایی رسیده بود که مردم از روی فنس‌ها و حفاظ‌هایی که وجود داشت خودشان را عبور دادند و پدرم را محاصره کردند.

همه ترسیدند که شاید برای پدرم اتفاقی رخ بدهد و به همین خاطر پدر را به طور زنجیروار به سمت درب خروجی منتقل کردند که دیگر بیش از این اذیت نشود.

این موضوع بارها به اشکال مختلف از سوی رسانه‌ها و افراد مختلف مطرح شده است؟

 ماجرا همین بود که عرض کردم.

چه حسی به شما دست داد؟

باعث افتخارم بود که دیدم پدرم این همه محبوبیت دارد و همچنان مردم با این شدت دوستش داشتند. برای من خیلی جالب بود که وقتی برای اولین بار داشتیم از ایران خارج می‌شدیم، در فرودگاه لندن مردمی را از کشور هند دیدم که پدرم را شناختند. آن  زمان من ۱۲ سالم بود، دیدم تعدادی از اهالی هند تا پدرم را دیدند او را دوره کردند و برای من عجیب بود که این افراد چطور پدرم را می‌شناختند. بعد متوجه شدم که پدرم یک فیلم هندی هم بازی کرده بود به نام «همای سعادت» و به خاطر همین موردتوجه مردم هند قرار گرفته بود.

شما به دعوت رسمی آقای طالقانی به سالن رفتید؟

بله. چندین بار آقای طالقانی از پدرم دعوت کرده بود که در مسابقات کشتی حاضر شود، اما هر بار به دلیلی پدرم مخالفت می‌کرد تا این‌که بار آخر گفت مسابقات جهانی کشتی است و حتما باید حضور داشته باشی.

با شما ارتباط نزدیکی داشت؟

نه به آن شکل، اما به پدرم به عنوان کشتی‌گیری که در کلاس جهانی بوده، احترام می‌گذاشت.

"بعد از خودم، دو خواهر دارم که عاطفه و آمنه هستند و فقط من ایران زندگی می‌کنم.شما تمام این مدت را در ایران بودید؟سال ۱۳۶۹ به ایران برگشتم"به بهانه‌های مختلف پدرم را دعوت می‌کرد که در سالن کشتی حضور داشته باشد، اما پدرم قبول نمی‌کرد.

در سال های آخر حیات شان وضعیت رفت و آمد چطور بود؟ بیرون و در بین مردم حضور پیدا می‌کردند؟

جای اجتماعی اصلا. حتی در مهمانی‌های خصوصی هم اصلا نمی آمدند. بیشتر در منزل بودند با خانواده و دوستان خیلی نزدیک.

درباره پیشینه هنری در خانواده شما هم مطالبی عنوان شده. اینکه به عنوان نمونه پدر بزرگ شما هم کار تئاتر می‌کرده …

در کنار کارهای روزانه و کاسبی که داشته‌اند، کار تئاتر هم می‌کردند و نه به عنوان شغل.

پدر چطور؟ برخی نقل کرده‌اند که مرحوم فردین هم در دوران دبیرستان کار تئاتر می‌کرده. همین طور است؟

من بعید می‌دانم اما من هم مانند شما شنیده ام.

با این حال هیچوقت چنین چیزی از پدر نشنیدم و فکر هم نمی‌کنم در آن سال‌ها وضع تئاتر در مدارس اینطور بوده باشد که بشود کار جدی کرد.

پس تا زمان هنرپیشه شدن خیلی سمت هنر نرفته بودند؟

هنر چرا. می‌دانم که از بچگی نقاشی و خطاطی کار می‌کرده و چندین درجه بالاتر معمولی در این هنرها فعالیت داشته است.

آیا ماجرای تشییع جنازه پدر از ورزشگاه شیرودی، خواست ایشان بود؟

خواست ایشان که نه. عرف بود که ورزشکاران را از شیرودی تشییع کنند و برای پدرم هم همین اتفاق افتاد. با این حال آنقدر شلوغ شد که مراسم‌ها به خوبی اجرا نشد.

بله اما محمدعلی فردین را بیشتر به عنوان بازیگر می‌شناختند و شاید باید از خانه هنرمندان تشییع می‌شد …

آنجا هم بردند. مقابل تالار رودکی هم تشییع کردند اما همه اینها به خاطر لطف مردم با مشکلات بسیاری همراه بود و بهم خورد.

پدرم اصلا در این وادی‌ها نبود و اصلا خوشش نمی‌آمد که کار خاصی برایش انجام شود و همیشه از این داستان‌ها فراری بود.

رابطه ایشان با آقای ملک مطیعی چطور بود؟

تقریبا خوب بود.

"در خارج از کشور مدیریت بازرگانی خواندم، بعد هم که لیسانس گرفتم به ایران برگشتم.پدر هم چهره‌ای هنری بودند و هم ورزشی"ما خیلی با هنرمندان رابطه چندان و رفت و آمدی نداشتیم مگر در مهمانی‌ها. در کل خانواده رابطه چندانی با اهالی هنر نداشت اما آقای ملک مطیعی از میان هنرمندان بیش از بقیه به دیدن پدر می‌آمد.

بعد از مرحوم تختی کسی از ورزشی‌ها به دیدن پدر می‌آمد؟

آقای حسین نوری که شوهر خواهر پدرم می‌شد و زیاد او را می‌دیدیم. به غیر از او کس خاص دیگری را یادم نمی‌آید که از میان ورزشی‌ها به دیدن پدرم بیاید.

نظر مرحوم فردین درباره سینمای بعد از انقلاب چطور بود؟

او دیگر خیلی فیلم نگاه نمی‌کرد. ما خودمان هم سینما داشتیم سینمای خودمان هم برای فیلم دیدن نمی‌رفت. با این حال معمولا از همه تعریف می‌کردند و سعیشان این بود که موج و انرژی مثبت به آن‌ها بدهد.

حتی آن‌هایی که بین‌شان دلخوری بود.

یک سینما هم ظاهر در پایین شهر ساخته بودند تا مردم ضعیف هم بتوانند فیلم‌ها را تماشا کنند؟

بله. سه سینما داشتیم که سومی را در پایین شهر ساخته بودند به اسم سینما لیدو که بلیطش یک سوم سایر سینماها بود تا مردم کم درآمد آنجا هم بتوانند فیلم ببینند.

مرحوم فردین یک مدال ارزشمند نقره رقابت‌های قهرمانی جهان را در کارنامه دارد. این مدال اکنون کجاست؟

من خیلی دوست داشتم که آن را جایی بگذارم که بماند و به خوبی از آن مراقبت کنند. فعلا در اختیار یکی از آشنایان است و بدم نمی‌آید به موزه یا جایی اهدا کنم که ماندگار شود و با تغییر مدیریت و شرایط از بین نرود.

منابع خبر

اخبار مرتبط