قسمت دویست و هجده آپارتمان بیگناهان
سریال آپارتمان بیگناهان قسمت دویست و هجده 218Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۲۱۸
آپارتمان بی گناهان
۶۳-۳
وقتی همه برای جشن عروسی بایرام و اوکشان از خانه بیرون می روند صفیه با کلاه قرمزی که روی سرش گذاشته از پنجره برای خانواده اش دست تکان می دهد. ناجی هم از پنجره هتل او را می بیند و خیلی خوشحال می شود. اما خیال حسیبه پرده ها را می کشد و صفیه با غصه گوشه ای می نشیند. ناجی برای او کلارینت می نوازد و صفیه به یاد خاطراتش با او لبخند می زند.
اوکشان و بایرام در میان اهالی آپارتمان و مارد بایرام ازدواج می کنند و با خوشحالی شروع به رقصیدن می کنند و بقیه هم همراهیشان می کنند. این بار اسرا به آنیل پیشنهاد رقص می دهد و بالاخره آنها با هم می رقصد.
"او از اسات قول می گیرد که هیچ وقت تنهایش نگذارد و اسات به او قول می دهد که حال صفیه به زودی خوب خواهد شد.ناجی پشت در خانه صفیه می رود و به او می گوید: «برای اذیت کردنت نیومدم"گلبن همه حواسش پیش خواهرش است و احساس تنهایی می کند. او از اسات قول می گیرد که هیچ وقت تنهایش نگذارد و اسات به او قول می دهد که حال صفیه به زودی خوب خواهد شد.
ناجی پشت در خانه صفیه می رود و به او می گوید: «برای اذیت کردنت نیومدم. خیلی زیبا شدی. کلاه قرمز خیلی بهت میاد.» صفیه هول می شود و می گوید: «تو منو تو این وضعیت دیدی؟» او از ناجی می خواهد کلید خانه را بگذارد و از آنجا برود جون هرکسی وارد آن خانه شود می میرد. ناجی می گوید: «نمی میرم.
به خاطر تو زندگی می کنم. مگه همیشه همینطور نبوده؟»
فردا وقتی دکتر به آپارتمان می آید ناجی از او می خواهد کمی صحبت کنند و می گوید دلش خیلی برای صفیه تنگ شده و می خواهد کنارش باشد اما از طرفی نمی خواهد ناراحتش کند. دکتر می گوید: «صفیه هنوز به زمان نیاز داره. ازتون می خوام صبور باشید.» ناجی از دکتر می خواهد صدای مادر صفیه را خاموش کند.
وقتی خانم دکتر به دیدن صفیه می آید از او در مورد حسش بعد از مرگ امید می پرسد. اما صفیه از خواهرها و برادرهایش حرف می زند و می گوید چقدر آنها را دوست داشت و و با ذوق و لبخند از لحظات مراقبتش از آنها می گوید.
"کلاه قرمز خیلی بهت میاد.» صفیه هول می شود و می گوید: «تو منو تو این وضعیت دیدی؟» او از ناجی می خواهد کلید خانه را بگذارد و از آنجا برود جون هرکسی وارد آن خانه شود می میرد"دکتر می گوید: «مادر بودن هم همچین چیزیه!» صفیه با لبخند می گوید: «مادرم بهشون رسیدگی نمی کرد. انگار بچه های من بودن. یه بار خان منو مامان صدا زد. عجیب بود اما من خوشحال شدم.» دکتر می گوید: «اولین پیوند مادر و فرزند با شیر دادن و مراقبت شروع میشه. خواهرها و برادر شما این پیوند رو با مادرتون ندارن اما تو هر کاری رو که مادرت نکرده رو انجام دادی.
تو خیلی خوب مراقبشون بودی.» بعد می پرسد: «دلت برای روزایی که برای خانواده ت غذا درست می کردی و دور هم بودین تنگ نشده؟» صفیه تایید می کند اما می گوید همه چیز و حتی خودش کثیف هستند و دکتر می گوید پس بهتر است به کمک او حمام را تمیز کند و خودش را بشوید. حسیبه باز هم توی گوش صفیه می گوید دیگر هیچ چیز تمیز نمی شود اما دکتر نمی گذارد او به صفیه غلبه کند و شروع به شمردن می کند و صفیه حمام را مثل قبل تمیز می کند و بعد شروع به شستن خودش می کند. دکتر صدای صفیه را می شنود که حرف های مادرش را تکرار می کند و می گوید: «تمیز نمیشم. خیلی کثیفم.» او وارد حمام می شود و دست صفیه را می گیرد و می گوید: «تو تمیز و پاکی صفیه. هم بدنت هم درونت.»
صفیه بالاخره تمیز و آراسته از حمام بیرون می آید و زود جلوی پنجره می رود و آن را باز می کند.
صفیه به آسمان نگاه می کندو بعد به ناجی که جلوی پنجره با خوشحالی به او چشم دوخته نگاه می کند و لبخند می زند و چشمان دکتر با دیدن آنها پر از اشک می شود.
قسمت بعدی - سریال آپارتمان بیگناهان قسمت دویست و نوزده ۲۱۹ قسمت قبلی - سریال آپارتمان بیگناهان قسمت دویست و هفده ۲۱۷ Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۲۱۹ Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۲۱۷اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران