نامه سعید اقبالی از زندان رجایی شهر کرج همزمان با سالروز بازداشت خود
خانه > slide, زندانیان > نامه سعید اقبالی از زندان رجایی شهر کرج همزمان با سالروز بازداشت خود
- خبر اختصاصی
- تاریخ : ۱۴۰۰/۱۱/۱۲
- دسته : slide,زندانیان
- لینک کوتاه :
- کد خبر : ۳۷۵۴۶
نامه سعید اقبالی از زندان رجایی شهر کرج همزمان با سالروز بازداشت خود
خبرگزاری هرانا – سعید اقبالی، فعال مدنی محبوس در زندان رجایی شهر کرج طی نامهای در سالروز بازداشت خود از دلایل فعالیتهای منتهی به دستگیری خود نوشته است. آقای اقبالی ضمن اشاره به آسیب دائمی به گوشش در پی ضرب و شتم دوران بازجویی افزوده است «از آن موقع و قبل از آن نقش شرمسار خود را حتی در این تاریک خانه دارها ایفا میکنم، تا نه چشمی کور شود و نه زبانی بسته و نه گردنی خمیده. نقشی واقعی تا پای جان مثل قولهایم از ۵ سال پیش. نه نقشی کوتاه به اندازه زمستان که در غربت به انتها برسد.»
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز سهشنبه ۱۲ بهمنماه ۱۴۰۰، سعید اقبالی، فعال مدنی محبوس در زندان رجایی شهر کرج طی نامهای در سالروز بازداشت خود از دلایل فعالیتهای منتهی به دستگیری خود نوشته است.
آقای اقبالی در بخشی از این یادداشت ضمن اشاره به آسیب دائمی به گوشش در پی ضرب و شتم دوران بازجویی افزوده است: «از آن موقع و قبل از آن نقش شرمسار خود را حتی در این تاریک خانه دارها ایفا میکنم، تا نه چشمی کور شود و نه زبانی بسته و نه گردنی خمیده. نقشی واقعی تا پای جان مثل قولهایم از ۵ سال پیش.
"برای کودکیام و لباسهای عید قرضی پسر عمویم، برای جای نانی خالی نوجوانی و حسرت ماشین زیبای محمد در جوانی"نه نقشی کوتاه به اندازه زمستان که در غربت به انتها برسد. اینجا هم غربت خود را دارد اما معلمم آقا سعید خوش اخلاق به من یاد داده که ما هنوز هم به مردم بدهکاریم! تا لحظهای که به آزادی دست پیدا کنیم! حتی اگر خاطرات بد تکرار مکرارت شود.»
متن این نامه، که جهت انتشار به دست هرانا رسیده است، در ادامه می آید:
«نزدیک به پنج سال گذشت از آن روزی که آن مرد عصبانی آمد و من رفتم. به جایی که گورستان زندگان بود، جایی که فهمیدم برای چه آنجا هستم. برای کودکیام و لباسهای عید قرضی پسر عمویم، برای جای نانی خالی نوجوانی و حسرت ماشین زیبای محمد در جوانی. اما گفتن اینها که شرم ندارد.
شرمم از خودم میبود که اگر همه را در این وضع میدیدم و هیچ نمیگفتم و هیچ نمیکردم.
یک جای کار میلنگید مثل گوشم که میان دست بازجویان لنگان لنگان فلج شد. مثل وقتی که بازجو گفت میدانم حرف نمیزنی، به خاطر همین آنها را آوردهام و من بهت زده انعکاس چادر گل گلی را با چشمان بسته را در راهروهای ۲۰۹ دیدم. هرچه داشتند به میدان آوردند، مرا، تو را، او را، اما من همیشه لجباز تا اتاقهای کرولال انتهای راهرو پیش رفتم و به قول شاملو، سقف لانه سرد خودم ماندم.
میگفت نجات در راستگویی است! اما من همیشه راست میگفتم که پرنده کوچک من باش تا در بهار تو درختی پر شکوفه شوم!
نگهبان ۳۲۱ گفت: آقا بیا! زندانی ۹۵ شکوفه داده بهار شده. هنوز هم مطمئن نبودم ۹۵ بودم یا ۹۴، اما مطمئن بودم بیرون که بیاییم رشته اعداد برای آنهایی که هنوز آن لباس عید قرضی پسر عمو میپوشیدند و جای نان خالی و حسرت ماشین زیبای محمد به دل داشتند خوش رقصی میکرد.
از آن موقع و قبل از آن نقش شرمسار خود را حتی در این تاریک خانه دارها ایفا میکنم، تا نه چشمی کور شود و نه زبانی بسته و نه گردنی خمیده. نقشی واقعی تا پای جان مثل قولهایم از ۵ سال پیش.
"شرمم از خودم میبود که اگر همه را در این وضع میدیدم و هیچ نمیگفتم و هیچ نمیکردم.یک جای کار میلنگید مثل گوشم که میان دست بازجویان لنگان لنگان فلج شد"نه نقشی کوتاه به اندازه زمستان که در غربت به انتها برسید. اینجا هم غربت خود را دارد اما معلمم آقا سعید خوش اخلاق به من یاد داده که ما هنوز هم به مردم بدهکاریم! تا لحظهای که به آزادی دست پیدا کنیم! حتی اگر خاطرات بد تکرار مکرارت شود.
سعید اقبالی / بهمنماه ۱۴۰۰/ زندان رجایی شهر کرج.»
در رابطه با نویسنده این یادداشت گفتنی است؛ سعید اقبالی در تاریخ ۱۲ بهمن ۹۶ توسط ماموران اداره اطلاعات در منزل خود در کرمانشاه بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل و نهایتا در تاریخ ۲۲ فروردین ۹۷ با تودیع وثیقه از زندان آزاد شد. این فعال مدنی شهریورماه ۹۸ توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمد مقیسه از بابت اتهام “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور” به ۵ سال حبس تعزیری و از بابت اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام” به یک سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در مرحله تجدیدنظر عینا تایید شد. با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی ۵ سال حبس تعزیری از بابت اتهام “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور” برای وی قابل اجرا است. سعید اقبالی نهایتا روز یکشنبه ۱۱ خردادماه ۱۳۹۹ پس از حضور در واحد اجرای احکام دادسرای اوین بازداشت و جهت تحمل دوره محکومیت خود به زندان اوین منتقل شد.
وی در تاریخ ۲ فروردین ماه، از زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج تبعید و در تاریخ ۱۷ فروردینماه، ۱۶ روز پس از تبعید و نگهداری در یک سلول انفرادی، به بند عمومی این زندان منتقل شد.
این فعال مدنی که با وجود پارگی هفتاد درصدی پرده گوش راست و عفونت و درد شدید ناشی از آن، بیش از ۸ ماه از دستور پزشک مبنی بر اعزام به بیمارستان، از رسیدگی مناسب پزشکی محروم بوده به دلیل مراجعه دیرهنگام با مشکلات جبران ناپذیری در زمینه شنوایی مواجه شده است.
مطالب مرتـبط
- اعتصاب غذا و داروی علی موسی نژاد فرکوش در زندان رجایی شهر کرج
- توضیحات وکیل مدافع مهدی محمودیان در خصوص پرونده؛ حکم حبس جهت اجرا ابلاغ شد
- شهره حسینی جهت تحمل حبس راهی زندان اوین شد
- در پی نبود نظارت مناسب؛ درگیری خونین در زندان رجایی شهر کرج
- جابجایی پی در پی؛ کیوان صمیمی به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد
برچسب ها: زندان رجایی شهر کرج سعید اقبالی فعال مدنی
بدون نظر
نظر بگذارید
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران