وجدان بیدار انقلاب
چکیده :استبداد ستیزی، دفاع از حقوق مردم و پاسداری از آرمان ها و ارزش هایِ دینی، اصول بنیادین زندگی و اندیشه سیاسی آیت الله منتظری بود. کارنامهِ وی، نشان می دهد که نه تنها از پیگیری این آرمان ها باز نایستاد، بلکه سختیها و ناروایی های روزگار را در راه پاسداری از حقیقت و دفاع از حقوق مردم برخود رواداشت. او هیچ گاه حقیقت را قربانی مصلحت نکرد و در ایستادگی در برابر استبداد و ستیز با ستم، استوار و پایدار...
سیدعلی میرموسوی
استبداد ستیزی، دفاع از حقوق مردم و پاسداری از آرمان ها و ارزش هایِ دینی، اصول بنیادین زندگی و اندیشه سیاسی آیت الله منتظری بود. کارنامهِ وی، نشان می دهد که نه تنها از پیگیری این آرمان ها باز نایستاد، بلکه سختیها و ناروایی های روزگار را در راه پاسداری از حقیقت و دفاع از حقوق مردم برخود رواداشت. او هیچ گاه حقیقت را قربانی مصلحت نکرد و در ایستادگی در برابر استبداد و ستیز با ستم، استوار و پایدار ماند.
زندگی سیاسی او را به سه دوره می توان تقسیم کرد: نخست دوران مبارزه با رژیم استبدادی که از سال ۴۲ آغاز شد و با پیروزی انقلاب به پایان رسید.
"چکیده :استبداد ستیزی، دفاع از حقوق مردم و پاسداری از آرمان ها و ارزش هایِ دینی، اصول بنیادین زندگی و اندیشه سیاسی آیت الله منتظری بود"با کوشش برای تثبیت مرجعیت آیت الله خمینی”ره”، دوشادوش او به ستیز با استبداد برخاست و سال هایی فراوان به زندان افتاد و یا در تبعید گذراند. پایداری و ایستادگی در زندان و تبعید از او، به عنوان فقیهی مجاهد و مبارزی نستوه، چهره ای به نمایش گذارد، که الگویی الهام بخش برای مبارزان بر ضد رژیم شاه بود.
در مرحله دوم که با پیروزی انقلاب آغاز و با برکناری او از قائم مقامی رهبری در فروردین سال ۶۸ پایان یافت، به عنوان دومین شخصیت انقلاب، انجام نقش های کلیدی را بر دوش گرفت. پیشینه مبارزاتی، منش فروتنانه، ساده زیستی و همدلی و همزبانی با اقشار و طبقات گوناگون جامعه او را چونان پشتیبان محرومین و پناهگاه نیروهایی ساخت که مورد ستم و بی مهری قرار می گرفتند. او در حد فاصل میان حکومت و مردم، همچون زبان گویای مردم، انتظارات و دردهای جامعه را بی پرده بازتاب می داد و حاکمیت را به توجه به نیازهای آنان فرا می خواند.
سومین مقطع با برکناری وی از قائم مقامی آغاز شد و تا درگذشت وی ادامه یافت. دوره بسیار دشوار رویارویی با حکومتی دینی که خود در جریان تاسیس آن بیشترین نقش را داشت.
او که می دید رفته رفته آرمان های انقلاب رنگ می بازد، اینک در قامت «وجدان بیدار انقلاب» به انجام وظیفه پرداخت. درست در شرایطی که بسیاری از مبارزان گذشته، جریده می رفتند، زیرا به خوبی دریافته بودند؛ کشاکش مرد خردمند با برآشفتگان غضبناک شایسته نیست. بهای این ایستادگی، افزون بر موج گسترده اتهام ها و بی مهری ها، حبس خانگی ۵ ساله بود.
اندیشه سیاسی او در چارچوب گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی شکل گرفت و در پرتو تجربه عملی حکومت دینی تحول یافت. در این راستا وی کوشید ارزش های اسلامی را با حاکمیت ملی آشتی دهد. تجربه حکومت دینی و شناخت کاستی ها و آسیب های آن، تعدیل این نظریه و پیشنهاد محدود کردن قلمرو اقتدار فقیهان در حوزه عمومی به نظارت بر امر قانون گذاری را در پی داشت.
او نخست با طرح نظریه ولایت انتخابی فقیه، کوشید آن را با جمهوریت آشتی دهد و مشروعیت نظام را بر رضایت مردم استوار کند.
"کارنامهِ وی، نشان می دهد که نه تنها از پیگیری این آرمان ها باز نایستاد، بلکه سختیها و ناروایی های روزگار را در راه پاسداری از حقیقت و دفاع از حقوق مردم برخود رواداشت"از نظر وی قلمرو اقتدار فقیه در چارچوب خواست مردم تعیین و علاوه بر احکام شریعت به قانون اساسی و پاسداری از حقوق مردم نیز محدود می شود. زیرا ولایت در این برداشت، قراردادی دوجانبه است، که می توان آن را با شرایطی همچون زمان مند بودن و التزام به قوانین به ویژه قانون اساسی، مقید کرد. از این دیدگاه اطاعت از حاکم جایر جایز نیست و مردم از حق اعتراض و ایستادگی در برابر حکومت بر خوردارند. بنابر این فقیهی که به طور مشروع به قدرت رسیده، اگر از ارزشهای اسلامی انحرافی جدی یابد و استبداد پیشه کند، باید مورد اعتراض قرار گیرد و با روش های اصلاحی در راستای تغییر رویه او کوشش وحتی از راه اقدام مسلحانه بر کنار شود. با وجود این، نظریه ولایت انتخابی، به ضرورت حضور فقیه منتخب در راس قوای قانون گذاری، قضایی و اجرایی حکم می کرد و مشروعیت این قوا را از او می دانست.
تجربه عملی نگاه او به قدرت را واقع بینانه کرد و چگونگی حکومت و جلوگیری از استبداد دینی را دغدغه اصلی او ساخت.
او با بازنگری در نظریه قبلی خود، ولایت را به نظارت فروکاست و تمرکز زدایی از قدرت و تفکیک قوا را پیشنهاد کرد. از نظر وی دینی بودن حکومت با انطباق قوانین با شریعت تامین می شود. او با توجه به کارآمد تر بودن شورا برای فهم احکام اسلامی، جایگزینی شورایی از فقهای منتخب مردم بر نهاد قانون گذاری را پیشنهاد کرد. این چرخشی به مشروطه خواهی بود که بر پایه آن نظارت شورای فقهایِ برگزیده شده توسط مردم بر امر قانون گذاری، جای حاکمیت فقیه بر کلیت نظام سیاسی را می گیرد.
منتظری متاخر با تاکید بر نفی خشونت و سرکوب در تعریف حکومت دینی معتقد بود، هرگاه حکومت برای تداوم خود به خشونت متوسل شود، از دینی بودن فاصله گرفته و به حکومتی ضد دینی بدل می شود. بر همین اساس در واپسین سال حیات خود در دفاع از حقوق مردم با جنبش سبز همراه شد و در اوج محبوبیت، آزرده خاطر از خشونت نسبت به معترضان، چشم از جهان فروبست.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران