از درک رنج مردم افغانستان عاجزیم (+عکس)
این در حالی است که در شرایط عادی حدود چهار میلیون و دویست دختر و پسر افغانی از همان دوره ابتدایی دیگر نمیتوانند تحصیل را ادامه بدهند و طبق اسناد یونیسف حدود ۵۰درصد دختران افغانستان هرگز به مدرسه نمیروند.
یونیسف در گزارش خود اشارهای به حضور مجدد طالبان در افغانستان و تغییر شرایط زیست زنان و کودکان این کشور اشارهای نکرده است اما دیدن عکس دختر بچهها که به مدرسه رفتهاند با ماسکهایی که به صورت دارند، حسی از زندگی را به مخاطب نشان میدهد.
آنهم در روزهایی که زندگی در این کشور زیر سایه ترس از طالبان است و این واهمه در زنان و کودکان بیشتر دیده میشود، آنها آسیبپذیرتر و بیدفاعترند.
همین عکسها دلیلی شد تا اینستاگرام و توییتر را با دقت بیشتری نگاه رصد کنم. دیگر خبری از سینهچاکان افغانستان در دنیای مجازی نیست. تب خوابیده و موج آرام گرفته و کاربران این شبکهها هم افغانستان را با همه دردها و رنجهایش فراموش کردهاند، رنجها و محرومیتهایی که روزبهروز بیشتر خواهد شد. سرما در راه است و در جغرافیایی که امکانات زیستی فراهم نباشد، زمستان دشواریها را بیشتر میکند.
تکتم حسینی، شاعر اهل افغانستان در ایران متولد و بزرگ شده اما به همراه پدر و مادرش به افغانستان زیاد سفر کرده است. با او همصحبت شدم تا در روزهایی که شبکههای اجتماعی درباره افغانستان و مردمش دیگر چیزی نمینویسند، درباره زنان و کودکانی برایمان بگوید که بیشتر از هر زمان دیگری به کمک نیاز دارند.
بچهها بذر امیدند
حسینی درباره بازگشایی مدارس در افغانستان و این که حضور در مدرسه چه تاثیری بر روحیه بچهها میگذارد، میگوید: در کشوری که سالهای زیادی است زیر سایه جنگ و درگیری بهسر میبرد، ترس و وحشت در ذهن و روان آدمهایش خانه کرده و راستش را بخواهید مردم افغانستان همیشه با این ترس و وحشت روزها را شب و شبها را روز میکنند.
"تب خوابیده و موج آرام گرفته و کاربران این شبکهها هم افغانستان را با همه دردها و رنجهایش فراموش کردهاند، رنجها و محرومیتهایی که روزبهروز بیشتر خواهد شد"تصور کنید که همیشه دلهره همراهت باشد و ندانی قدم که برمیداری آیا فرصت پیدا میکنی، قدم بعدی را هم روی زمین بگذاری یا نه. زندگی در وحشت دائمی دیگر نامش زندگی نیست. روزمره زنده ماندن است. زندگی در افغانستان ارتباط مستقیم به این دارد که شانس این را پیدا کنی که زنده بمانی. دلهره زنده ماندن شاید شبیه مرگ باشد.
زیستن در جنگی که انگار پایانی ندارد دیگر نامش زندگی نیست اما بچهها فرق دارند. بچهها بذر امیدند، درخت امیدواریاند. این خاصیت بچههاست که زود فراموش میکنند و بعد از هر اتفاق ناگواری دوباره به رودخانه زندگی برمیگردند. بچههای افغانستان به مدرسه رفتهاند و شما میگویید حس زندگی را در آنها دیدهاید. بله ! بچهها همیشه به زندگی هر چند سخت گرما و حرکت میدهند.
"تصور کنید که همیشه دلهره همراهت باشد و ندانی قدم که برمیداری آیا فرصت پیدا میکنی، قدم بعدی را هم روی زمین بگذاری یا نه"ما آدم بزرگها واقعه دلخراش مکتب سیدالشهدا را یادمان هست و بچههایی که کشته شدند، بچهها هم یادشان است اما شور زندگی در آنها آنقدر قوی است که دوباره به مدرسه برگشتهاند تا درس بخوانند. نگاه بچهها به آینده است، کودکان دوست دارند فردای بهتری داشته باشند و بچههای افغان امید دارند که «فردا» داشته باشند و باز هم بتوانند به مدرسه بروند و درس بخوانند.
وحشت نهادینه شده
به حسینی میگویم در پروازی هواپیمای آمریکا از کابل در روزی که طالبان این شهر را تصرف کرده بود جمعیت زیادی از مردان دیده میشد و همه ما این سؤال را از خودمان و از دیگران پرسیدیم که این مردان مگر خواهر، مادر، فرزند و همسر ندارند پس تک و تنها کجا میروند؟ چه بر سر زنان و بچههایی میآید که ماندهاند؟
میگوید: جنگ ترسناک است و زمانی که جنگ طولانی شود زمانی که شرایط تغییر میکند و سخت میشود، هر کسی به این فکر میکند که جان خودش را بردارد و به جای امن برود. افغانستان چنین روزگاری دارد. برای همین است که زنان و بچهها واقعا تنها و بیکس و بیجا هستند.
تا جایی که من خبر دارم بسیاری از مردانی که با آن هواپیما از افغانستان خارج شدند مردان مجرد هستند که از ترس جنگ و کشتهشدن، گریختند. برخی هم از افغانستان خارج میشوند تا به کشورهای دیگر بروند و کار کنند و برای امرار معاش خانواده خود پول در بیاورند. اما واقعیت این است زنان و کودکان افغانستانی بسیار بییار و یاور هستند. زنان زیادی هستند که جرات بیرون آمدن از خانه را ندارند و مرد هم ندارند و من نمیدانم آنها چگونه زندگی میکنند. از تصور ما خارج است که شرایط آنها را حتی در ذهن خودمان مرور کنیم.
"این خاصیت بچههاست که زود فراموش میکنند و بعد از هر اتفاق ناگواری دوباره به رودخانه زندگی برمیگردند"چند روز قبل ویدئویی در شبکههای اجتماعی وایرال شده بود که نشان میداد طالبان به خانهای در پنجشیر وارد میشوند و فقط صدای زنانی شنیده میشود که میگویند: « نیایید ما مرد نداریم...» زجری که این زنان میکشند را چگونه میتوان درک کرد. ما چه درک و تصوری از این درد و رنج داریم. ویدئویی دیگر دیدم که طالبی به زنی در خیابان تنه میزند اما زن حتی برنمیگردد نگاه کند. با سرعت فقط دور میشود. این ترس نهادینه شده است.
این وحشتی است که به او یاد داده برای زنده ماندن فقط دور شو. اگر حتی نگاه کنی چه شد یا چه کسی بود، خواهی مرد.
طاهره آشیانی - روزنامهنگار / روزنامه جام جم
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران