توسعـه‌طلبـیِ مُهلک در عصـرِ شکسـت

توسعـه‌طلبـیِ مُهلک در عصـرِ شکسـت
خبرگزاری میزان
خبرگزاری میزان - ۳ خرداد ۱۳۹۹

خبرگزاری میزان - فاطمه سیاحی*؛ پس از مطرح شدن جزئیات معاملهٔ قرن توسط بنیامین نتانیاهو و حمایت دولت ترامپ، حالا کابینهٔ اشتراکی رژیم صهیونیستی به‌دنبال الحاق بخش‌هایی از کرانهٔ باختری رود اردن است. ائتلاف بنی گانتز و بنیامین نتانیاهو باوجود آنکه درگیر مشکلات زیادی‌ است، اما با ارائه‌ چنین طرح‌هایی قصد دارد تا از قدرت و حمایت دونالد ترامپ بیشترین بهره را ببرد. نتانیاهو خوب می‌داند که اگر پشتوانهٔ اقدامات و حامی سیاست‌هایش در منطقه -دونالد ترامپ- این‌بار انتخاب آمریکایی‌ها نباشد، با دموکرات‌ها به جایی نخواهد رسید. بنابراین حتی در بحبوحهٔ بحران‌های جهانی هم سعی می‌کند از این حمایت سود جسته، و به تدریج طرح‌ها و اقدامات توسعه‌طلبانه‌ای را در سرزمین‌های اشغالی به اجرا بگذارد.

چنانچه کشورهای هم‌مرز با رژیم صهیونیستی این اقدامات را به مثابهٔ تهدیداتی علیه قدرت، موجودیت و تمامیت ارضی خود ارزیابی کنند، باید منتظر تغییر استراتژی از سوی آن‌ها نسبت به این رژیم باشیم. این‌بار شرایط بگونه‌ای متفاوت‌تر از آن‌ است که برخی سران عرب بتوانند در قالب دیدارهای سرّی، مشکل را تقلیل دهند و یا درگیری را به تأخیر بیندازند.

"ائتلاف بنی گانتز و بنیامین نتانیاهو باوجود آنکه درگیر مشکلات زیادی‌ است، اما با ارائه‌ چنین طرح‌هایی قصد دارد تا از قدرت و حمایت دونالد ترامپ بیشترین بهره را ببرد"تهدید پادشاه اردن مبنی بر ورود با رژیم صهیونیستی به یک جنگ، تهدیدی سطحی و واکنشی احساسی نبود؛ اردن بیش از همهٔ کشورهای عربی درگیر نتایج نامطلوب مهاجرت فلسطینیان و تهدیدات علیه آن‌هاست. آینده و سرنوشت این کشور به گونه‌ای به فلسطین گره خورده که اکنون، خاندان هاشمی حفظ کرانهٔ باختری را بخشی از حاکمیت و امنیت ملی‌شان قلمداد می‌کنند؛ مرز طولانی مشترک دو کشور نیز بر حساسیت‌ها می‌افزاید. حتی اگر در این مرحله، شاهد تقابل نظامی نباشیم و ملک عبدالله دوم به مذاکره با طرف مقابل رضایت دهد، اما در بلندمدت احتمال مشاهدهٔ هم‌افزایی از کشورهای عربی و افزایش اصطکاک‌ها وجود دارد.

توسعه‌طلبی مهلکی که هم‌اکنون این رژیم دنبال می‌کند، می‌تواند دستاوردهای دیپلماتیکش را که پس از درگیری‌های بزرگ بدست آمده، فنا کند

اگر تاکنون فلسطینی‌ها، مصر و اردن با رژیم صهیونیستی وارد مذاکرات و تعاملات دیپلماتیک شده و آن را به رسمیت شناخته بودند، بیشتر به این خاطر بود تا از تسری بحران به کشورهای ضعیف خود و اضافه شدن بر تعداد سرزمین‌های عربی که صهیونیست‌ها آن‌ها را «مناطق مورد مناقشه» می‌نامند، جلوگیری کنند. حفظ سرزمین و قدرت، شالودهٔ تمام اهدافی‌ است که سران عربی منطقه را به دوری از ایران، نزدیکی به امریکا و سازش با رژیم صهیونیستی ترغیب می‌کرد؛ اما حالا رژیم اشغالگر، تمام این‌ها را با پیش‌روی خود نشانه گرفته است. توسعه‌طلبی مهلکی که هم‌اکنون این رژیم دنبال می‌کند، می‌تواند دستاوردهای دیپلماتیکش را که پس از درگیری‌های بزرگ بدست آمده، فنا کند.

درواقع این آغاز واگرایی در منطقه، تغییر استراتژی‌ها و ائتلاف‌ها خواهد بود؛ حتی ممکن است پیمان‌های صلحی که تاکنون به زحمت با همسایگان منعقد شده‌اند، از بین بروند. پیمان صلح کمپ دیوید در ۱۹۷۹ بین اسرائیل و مصر، پیمان اسلو در ۱۹۹۳ با سازمان آزادی‌بخش فلسطین و پیمان صلح ۱۹۹۴ با اردن.

از منظر دیگر تیره‌شدن روابط سیاسی تل‌آویو با پایتخت‌های عربی، ممکن است به تجدید ساختارِ اتحادهای عربی بینجامد. شاید بازگرداندن سوریه به اتحادیهٔ عرب و افزایش همکاری‌های درون عربی، بر این رخوتی که سال‌هاست دامن‌گیر پادشاهی‌های منطقه شده تاثیر بگذارد. چنانچه اردن و مصر با کابینهٔ ائتلافی صهیونیست‌ها به توافق نرسند و هر کدام بخش‌هایی از سرزمین خود را از دست رفته تلقی کنند، علیه تل‌آویو متحد خواهند شد. بخصوص که اخیراً محور سه‌جانبه‌ای با مشارکت مصر، الجزائر و سوریه پیرامون احیاء اتحادیهٔ عرب به توافق رسیده‌ است؛ بنظر می‌رسد این سازمان منشأ تحولات سیاسی قابل‌توجهی در غرب آسیا شود.

"نتانیاهو خوب می‌داند که اگر پشتوانهٔ اقدامات و حامی سیاست‌هایش در منطقه -دونالد ترامپ- این‌بار انتخاب آمریکایی‌ها نباشد، با دموکرات‌ها به جایی نخواهد رسید"چنانچه رژیم صهیونیستی چهرهٔ واقعی خود را عنوان به یک بازیگر توسعه‌طلب خطرناک نشان دهد، مذاکره همچنان راهبرد اتحادیه نخواهد بود.

رژیم صهیونیستی با این گام‌های نسنجیده و زیاده‌خواهی‌ها هم متحدین استراتژیک خود -خاندان هاشمی در اردن- را از دست خواهد داد و هم بار انتقادات خارجی را متحمل خواهد شد. به قطب‌بندی‌های دنیا که نگاه کنید خواهید دید امروز فقط دولت شکست‌خوردهٔ ترامپ است که به حمایت خود از صهیونیسم ادامه می‌دهد. مخالفت‌ها با توسعه‌طلبی رژیم صهیونیستی حتی در امریکا هم بالاست؛ انتقادات برنی سندرز از نتانیاهو نمونه‌ای از اوج این مخالفت‌ها با این رژیم غاصب است. دین یهود نه مسئله، بلکه وسیلهٔ یورش صهیونیسم بوده است؛ همین هم باعث می‌شود تا جنایت در قالب دین را خود متدینان هم رد کنند! به غیر از آمریکا، کشورهای عضو اتحادیهٔ اروپا نیز علناً و صراحتاً پیش‌روی صهیونیست‌ها را نقض جدی حقوق بین‌الملل دانسته و نسبت به پیامدهای آن هشدار داده‌اند. در مخالفت به ظاهرِ حقوقی اما بشدت سیاسیِ اروپایی‌ها عوامل زیادی دخیل‌اند؛ اما اکنون مهم است که کشورهای غربی‌ به‌ویژه انگلیس و فرانسه ببینند بعد از گذشت دهه‌ها، اسرائیل -این غدهٔ سرطانی- را که با زور، دروغ و دزدی در منطقهٔ ما کاشتند، همچنان موجودیتی سست و غیر مشروع است که تبدیل شدن یک کشور عادی را تنها در خواب می‌بیند.

  • بیشتر بخوانید:
  • متن کامل سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب به مناسبت روز جهانی قدس + فیلم و تصاویر

بنیامین نتانیاهو کسی بود که تمام تلاش خود را بر عادی‌سازی روابط با کشورهای عربی متمرکز کرد و سعی کرد تا با کمک امپراطوری‌های رسانه‌ای غرب، رژیم صهیونیستی را به مثابهٔ یک بازیگر عادی در سطح منطقه جلوه دهد.

اما سفرهای مخفیانه، نشست‌های سری و دیپلماسی دروغ بیش از همه بر غیر عادی بودن این روابط صحه گذاشتند؛ این نوع روابط به اصطلاح دیپلماتیک از نوع همان مراودات سیاسی پنهانی در قرون گذشتهٔ اروپاست که به جای صلح، جنگ‌های جهانی از دل‌شان بیرون آمد.. عاقبت و دستاورد سیاسیون رژیم صهیونیستی در این قرن هم چیزی بیش از این نخواهد بود. حامیان فلسطین، جنبش‌های اسلامی منطقه‌ و نیروهای محور مقاومت، نه تنها سیاستِ عادی‌سازی روابط صهیونیست‌ها را به چالش می‌کِشند بلکه آن را به رویای ابدی و تحقق‌نیافتهٔ نتانیاهو تبدیل خواهند کرد.

حکام کشورهای عربی‌ای که تاکنون نسبت به روابط با تل‌آویو چراغ سبز نشان داده‌اند، در درون مرزهای حاکمیتی خود از میزان کمی در مشروعیت و مقبولیت عمومی برخوردارند؛ به همین جهت سازش را راهبردی برای حفظ موقعیت تلقی می‌کنند. اما تحولات منطقه بگونه‌ای پیش می‌رود که قدرت حکام و موجودیت سرزمین‌ها باهم تهدید می‌شود و اینجا ارادهٔ عمومی حکم به مقاومت و مقابله خواهد کرد. برخلاف تصور عمومی که گاه گفته می‌شود مردم مسلمان منطقه فلسطین را رها کرده‌اند، در عمل شاهدیم که هر گامی در جهت نزدیکی دولت‌هایشان به رژیم صهیونیستی بر آتش خشم آن‌ها می‌افزاید.

"این‌بار شرایط بگونه‌ای متفاوت‌تر از آن‌ است که برخی سران عرب بتوانند در قالب دیدارهای سرّی، مشکل را تقلیل دهند و یا درگیری را به تأخیر بیندازند"فلسطین، مسئله‌ محوری جهان اسلام و منطقهٔ غرب آسیا بوده و خواهد بود. حتی رسانه‌های ثروتمند سعودی هم قادر به تغییر یا اثرگذاری بر افکارعمومی مخاطبان عرب‌زبان خود در هیچ سطحی نشدند؛ ماه مبارک رمضان و سریال‌های مناسبتی‌اش، عمق حمایت‌های مردمی از فلسطین را به خوبی منعکس کرد. در حالی که سریال‌های «حارس القدس/نگهبان قدس» تولید سوریه و «النهایة/پایان» تولید مصر پیرامون جنایات و زوال رژیم صهیونیستی در آینده، با بیشترین میزان مقبولیت عمومی روبه‌رو شدند، اما سریال‌های ساخت طرفداران صهیونیستی به شدت مورد انتقاد مردم واقع شدند. شبکهٔ سعودی mbc که دو سریال با نام‌های «ام‌هارون» و «مخرج۷» برای ماه مبارک رمضان با هدف سفید جلوه دادن کارنامهٔ رژیم صهیونیستی ساخته بود، بر اثر مخالفت مردم و واکنش رسانه‌های ملی-منطقه‌ای مجبور شد پخش «مخرج۷» را متوقف کند. سیاست‌ها حکام عربی در قبال صهیونیست‌ها همینقدر شکننده، سطحی و قابل تغییر است؛ مردم منطقه آرمان قدس را هر روز بیشتر رشد می‌دهند تا هیچ دولتی نتواند آن را معامله یا مصادره کند.

* کارشناس مسائل غرب آسیا

انتهای پیام/

.

منابع خبر

اخبار مرتبط