اعتیاد و تغییر الگوهای آن، واقعیتها و نیازها
اعتیاد، روند رو به افزایش میزان مصرف مواد مخدر و به ویژه کاهش سن مصرفکنندگان که زنگ خطر آن از سالهای پیش در کشور به صدا درآمده است، از اصلیترین و مهمترین معضلات اجتماعی در جامعه ایران معرفی میشود.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۸۷ میلادی، ۲۶ ژوئن (پنجم تیر ماه) را به عنوان «روز جهانی مبارزه با سوء مصرف و قاچاق مواد مخدر» نامگذاری کرده است.
در آن کنفرانس بینالمللی در شهر وین، پایتخت اتریش که ۳۴ سال از آن میگذرد، سندی با عنوان (C.M.O) تصویب و چنین مقرر شد:
«همه کشورها ضمن ارائه فعالیتهای انجام شده نسبت به تقویت اقدامات و همکاریهای منطقهای و بینالمللی، برای نیل به جهانی عاری از اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر تلاش جدی کنند.»
ناصر اصلانی، معاون ستاد مبارزه با مواد مخدر، ۲۱ شهریور ماه سال گذشته تعداد معتادان در ایران را حدود چهار میلیون و ۲۰۰ هزار نفر اعلام کرد.
به گفته اصلانی، از بین معتادان، دو میلیون و ۸۰۰ هزار نفر «معتاد رسمی» هستند که «به صورت تفننی» مواد مخدر مصرف میکنند و تخمین زده میشود یک میلیون و ۴۰۰ هزار معتاد شناسایی نشده وجود داشته باشد.
همچنین به گفته معاون ستاد مبارزه با مواد مخدر، بیش از ۶۴ هزار نفر از معتادان، «متجاهر» هستند و به صورت آشکارا در ملاء عام مواد مخدر مصرف یا حمل میکنند.
رضا تویسرکان منش، مدیر کل درمان و حمایتهای اجتماعی ستاد مبارزه با مواد مخدر، ۱۰ خرداد ماه سال جاری از مرگ سالانه حدود چهار تا پنج هزار نفر در کشور به دلیل سوء مصرف مواد مخدر خبر داد.
در ایران آمار دقیق و نتایج مطالعات درباره شیوه مصرف سیگار و مواد مخدر اغلب به صورت شفاف در دسترس عموم قرار نمیگیرد و در این میان آمارهای بعضا ضد و نقیض، متفاوت و غیرقابل اثبات از جمعیت مصرفکنندگان مواد مخدر وجود دارد.
اگرچه آمار فوق از سوی مراجع رسمی منتشر شده است اما به دلیل نبود سازمان و نهادی مستقل که امکان نظارت، فعالیت و پیگیری موضوع مرتبط با آمار و ارقام را به صورت ریشهای به ویژه در حوزه زنان، کودکان و دانشآموزان داشته باشد، برآورد میشود که آمار منتشر شده، غیردقیق، مبهم و کمتر از میزان واقعی باشد.
نوجوانان و عوامل اعتیاد به مواد مخدر
امروزه مسأله اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر علاوه بر اینکه پدیدهای روانی و شخصیتی در نظر گرفته میشود، به عنوان پدیدهای اجتماعی شناخته میشود که طیفهای گوناگونی از جامعه از جمله کودکان و دانشآموزان را نیز درگیر کرده است.
اسکندر مؤمنی، دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر، دی ماه ۹۹ درباره نرخ شیوع اعتیاد در بین دانشآموزان اعلام کرد ۲,۱ درصد دانشآموزان کشور به اعتیاد مبتلا هستند.
به گفته اسکندری، نرخ شیوع مصرف مواد مخدر در «دانشآموزان دوره دوم متوسطه و هنرستان در استانهای تهران، خراسان جنوبی، فارس، سمنان، البرز، خوزستان، کرمان، خراسان رضوی و کرمانشاه از میانگین کشوری بالاتر است و در بین استانها، تهران رتبه اول را دارد.»
همچنین مرداد ماه ۹۸ سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر میانگین سن شروع به مصرف مواد مخدر در نوجوانان را ۱۵ سال اعلام کرد.
حسین قاضیان، جامعهشناس، درباره افزایش تمایل به مصرف مواد مخدر به ویژه در بین کودکان و نوجوانان به زمانه میگوید:
«من در مورد افزایش مصرف مواد مخدر و همینطور افزایش تمایل به مصرف آن در میان کودکان و نوجوانان اطلاع دقیق ندارم. گفتههای زیادی در این زمینه مطرح شده ولی چون نظام ثبت و ضبط آماری دقیقی در کار نیست، افراد ناچار مشاهدات یا درک شخصی خود را ملاک افزایش اعتیاد میگیرند. یا مثلا چون نوجوان یا نوجوانانی دیده شدهاند که در حال مصرف مواد هستند، و این دیدهها از طریق رسانههای اجتماعی همرسانی میشود، این تصور پیش میآید که گویا این پدیده در میان نوجوانان یا کودکان رواج بیشتری پیدا کرده اما همانطور که گفتم من در این مورد مطمئن نیستم.»
طی سالهای اخیر برخی از مقامات دولتی همزمان با به کار بردن واژههایی مانند «تکاندهنده» و «فاجعهآور» در اشاره به وضعیت اعتیاد در بین دانشآموزان، از اعلام آمار با مصلحتاندیشی و استفاده از این توجیه که به «صلاح جامعه» نیست، صرف نظر کردهاند.
حسن لطفی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، خرداد ماه ۹۸ در گفتوگو با خبرگزاری خانه ملت گفته است:
«ارائه آمار اعتیاد به مواد مخدر که در شرایط کنونی از میزان بالایی برخوردار است از سوی آموزش و پرورش به صلاح نیست و به طور قطع تبعات منفی به همراه دارد.»
او بیاعتمادی خانوادهها نسبت به مدارس و ترس دانشآموزان سالم از این فضا را از تبعات منفی ناشی از آن دانست.
پیشتر رسول خضری، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با اشاره به اینکه ۸۰ درصد دانشجویان درگیر اعتیاد تجربه مصرف مواد دخانی و مخدر در دوران دانشآموزی را دارند، گفته بود:
«تنها یک پنجم آمار واقعی معتادان ارائه میشود.»
فراگیر شدن اعتیاد در بین نوجوانان خطری جدی برای جامعه محسوب میشود. مهمترین وجه مرتبط با این فراگیری، پایین آمدن سن اعتیاد در جامعه است.
"گفتههای زیادی در این زمینه مطرح شده ولی چون نظام ثبت و ضبط آماری دقیقی در کار نیست، افراد ناچار مشاهدات یا درک شخصی خود را ملاک افزایش اعتیاد میگیرند"اما چه عواملی میتواند بر گرایش جوانان به سوء مصرف مواد مخدر در جامعه مؤثر باشد؟
عواملی مانند طرد شدن، بیمهری و خشونتهای مداوم از سوی والدین، از مواردی عنوان میشوند که رابطهای تنگاتنگ با مصرف مواد مخدر دارند.
در این میان اما مسئولیت و نقش خانواده در قبال به وجود آمدن این معضل چیست؟
حسین قاضیان در این باره میگوید تصویری که در جامعه از اعتیاد وجود دارد، تصویری کلیشهایست که معتاد آدم غمگین و مطرود از خانوادهایست که به خاطر فقر و نابرابری و … دچار اعتیاد شده است:
«البته انکار نمیشود کرد که فقر، بیکاری و … میتواند فرد را به سوی اعتیاد سوق دهد اما معتاد شدن افراد یک پدیده چند عاملی و پیچیده است که نمیتوان آن را به علل شایع و منفردی چون فقر و بیکاری فروکاست.»
این جامعهشناس در ادامه درباره شیوعشناسی اعتیاد میگوید:
«پژوهشها تصویر دیگری به ما نشان میدهند. مثلا یک پژوهش گسترده در تمام استانهای کشور در مورد شیوعشناسی اعتیاد نشان میدهد، شش عامل اولیه تمایل به مصرف مواد مخدر و محرک عبارت بوده است از کسب لذت، کنجکاوی، تفریح، رفع مشکلات روحی، در دسترس بودن مواد و اصرار دوستان. از این میان فقط عامل رفع مشکلات روحی با تصویر ما از اعتیاد ارتباط دارد و ممکن است به خانواده نیز مرتبط باشد.»
به گفته قاضیان، این عوامل نشان میدهند دلایل معتاد شدن تغییر کرده است و خانواده لزوما نقش پررنگی ندارد.
او همچنین در رابطه با راهکارهای عملی برای کاهش، کنترل و برون رفت از این معضل در سطح جامعه میگوید:
«راهکارهایی وجود دارد اما اینکه راهکارها به موفقیت لازم برسد جای تردید است. نشانهاش اینکه پس از بیش از نیم قرن، مبارزه به جایی نرسیده است.
به علاوه این مبارزه هزینههای جانی و مالی بسیاری هم به بار آورده است. پرسشی که یک بار دیگر باید در این زمینه مطرح شود درباره راههای مبارزه نیست. پرسش مهم این است که آیا اساسا چنین مبارزهای لازم است؟ اگر لازم است در چه مواردی و تا کجا؟ به علاوه چرا باید هزینههای آسیبی که شخص به خود وارد میکند بر دوش دیگران، یعنی جامعه باشد؟»
زمینههای روانی اعتیاد در کودکان و نوجوانان
– اعتیاد رفتاریست که در آن شخص به یک مواد وابستگی پیدا کرده و با مصرف آن احساس شادی کوتاه مدت ناپایدار خواهد داشت که از دید خود شخص چالههای احساسی را پر کرده و موقتا او را از جهان درد و رنج جدا میکند.
این تعریف موریس ستودگان، محقق و رواندرمانگر سیستمی از اعتیاد است.
ستودگان در گفتوگو با زمانه عوامل مؤثر بر اعتیاد را به چهار دسته تقسیم میکند:
الف) میکروسیستم- عوامل فردی و ارزشهای شخصی:
«اختلالات روانی مانند کمپلکس خودکمبینی، نبود عزت نفس، انواع اختلالهای شخصیتی که سبب ریسکپذیری میشوند مانند بوردرلاین یا بایپولار در دوره شیدایی، وابستگیهای شخصیتی، اضطرابها و تروماهای تجربه شده از کودکی، محرومیتهای جنسی و تعارضهای ناشی از آن، کمبود روابط مفید و مؤثر در اجتماع و در نهایت تجربه شکست و نبود مهارت آموخته شده برای حل مشکل. شخصیتهای آسیبپذیر در یک سیستم سریعتر و آسانتر جذب اعتیاد به عنوان یک راه حل برای مشکل خود میشوند.»
به گفته ستودگان، مشکلات تحصیلی و خروج از سیستم تحصیلی و همچنین وجود افراد معتاد در خانواده میتواند نقش مؤثری بر وارد شدن به حیطه اعتیاد داشته باشد:
«والدین معتاد خود در یک ساختار ذهنی بیمار (اعتیاد) سیر کرده و ناخودآگاه همسر و کودکان خود را به یک سیستم همبود اعتیاد یا هماعتیادی Co-addiction دچار میکنند. این چرخه به راحتی قابل شناخت نیست و میتواند زمینه تربیت و رشد نامناسب برای کودکان باشد.
"این چرخه به راحتی قابل شناخت نیست و میتواند زمینه تربیت و رشد نامناسب برای کودکان باشد"تحقیقات نشان میدهند امکان اعتیاد کودکان با والدین معتاد خیلی بیشتر است.»
ب) مزوسیستم- عوامل خانوادگی:
«نبود پایایی در خانواده و احساس امنیت و آرامش مانند اعتیاد والدین و ناسازگاری و ناآرامی مدام، نبود آگاهی کافی به دلیل سطح سواد پایین والدین، نبود امکان رسیدگی به نیازهای کودکان از سوی والدین تک سرپرست و نبود آگاهی کافی والدین از چگونگی پرورش کودکان و آموزش لازم نسبت به روشهای مناسب سن کودکان و نوجوانان.»
ستودگان همچنین میگوید محیط نامناسب در خانواده و نبود صمیمیت در افراد خانواده، باعث میشود خانواده جای امنی برای کودکان نباشد:
«در این بستر ناامن کودک نمیتواند درباره ترسها و مشکلات خود صحبت کند و از این رو به ناچار به محیط ناامن بیرون از خانه پناه میبرد و ممکن است به راحتی در دام اعتیاد بیفتد.
پ) ماکروسیستم- عوامل بزرگتر اجتماعی:
«نبود آینده مشخص، بالا بودن درصد بیکاری و ایجاد ناامیدی در جوانان که دعوتنامهای برای آسیبها و کجرویها (Deviance) به ویژه اعتیاد است، از عوامل اجتماعیای هستند که میتوانند به راحتی دامی برای اعتیاد و فریب نوجوانان باشند.»
به گفته ستودگان، بیکاری، پیامد فقر اقتصادی و نبود برخورداری از توانایی مالی برای تأمین نیازهای روزمره میتواند مصرف و فروش و بهرهبرداری از مواد مخدر را تسهیل کند:
«نه تنها فقر بلکه حتی رفاه مالی کافی توأم با بیبرنامهگی و بیهدف بودن در زندگی، میتواند یکی از دلایل دیگر اعتیاد باشد.»
او میگوید که چهارمین عامل اگزوسیستم- سیستمهای پیشگیری و درمان است:
«برخورد غیرعلمی با اعتیاد و تعریف تک بُعدی از آن به این معنا که تمام مسئولیت را به عهده مصرفکننده بگذاریم بدون توجه به سه سیستم ذکر شده، میتواند سبب ایجاد احساس گناه و نبود قابلیت کافی در جوانان و افراد بالغ شود و راه رهایی از آن برایشان مسدود شود. نداشتن یک درک عمومی از دیسیپلینهای متفاوت برای پیشگیری، شناخت عوامل، درمان اعتیاد و پشتیبانی بعد از ترک و همچنین نبود ترویج فرهنگ صحیح پیشگیری و شناخت و درمان برای اعتیاد، راه را برای شیوع اعتیاد هموارتر میکند.»
به گفته این محقق و استاد دانشگاه، نبود مدیریت و هماهنگی لازم میان وزارت بهداشت و دیگر ارگانهای فعال در این زمینه اعم از کلینیکها، مراکز آموزشی، مراکز ترک اعتیاد و پشتیبانی بعد از ترک به منظور برگرداندن فرد به بستر خانواده و جامعه توسط درمانگران و مددکاران، گذار از چنین وضعیتی را دشوارتر میکند:
«برای حل مشکل اعتیاد از دید کارشناسی باید در تمام سطوح نام برده از بدو کودکی (حتی شیرخوارگی) این وابستگیها شناخته و به خانواده به عنوان مهمترین چرخ جامعه آموزش داده شود. تنها با آگاهی در سیستمهای کوچک قادر به مدیریت سیستمهای بزرگتر برای چهار مرحله پیشگیری، شناخت، درمان و پشتیبانی بعد از رفع اعتیاد برای بازگشت به بستر خانواده و دیگر سیستمها خواهیم شد.»
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران