بهانه‌های ساده شاد زیستن

جام جم - ۲۹ آذر ۱۴۰۰

رودکی، اولین شاعر ایرانی فلسفه شاد زیستن را در بین ایرانیان رواج داده است. می‌گویند او نابینا بوده و با چشم دل دنیا را درک می‌کرده و در همین داد‌و‌ستدهای دلی با دنیای خاکی بوده که متوجه شده هیچ چیز به اندازه تجربه شادی در دنیا ارزش ندارد.

برای همین است که او در یکی از اشعارش نوشته: «ای بخارا! شاد باش و دیر زی/ میر زی تو شادمان آید همی...» یا درجایی دیگر می‌گوید: «زآمده شادمان بباید بود/ وز گذشته نکرد باید یاد»... از رودکی مصداق آوردیم چون او پدر شعر فارسی است و بهترین گزینه است برای ارتباط دادنش با شب یلدا که جشنی کهن است.

شبی سرد و طولانی اما مردمان ایران آن را جشن می‌گیرند چون بر این باورند که در پایان این شب سنگین و ظلمانی، خورشید طلوع می‌کند و انتظار برای برآمدن نور خودش بزرگ‌ترین و مهم‌ترین جشن‌هاست.

همه اینها را نوشتم تا به این سؤال و پارادوکس برسم ما که این‌همه جشن داریم و این‌همه متن کهن درباره شادی و شاد زیستن، چرا دلمان گرفته همیشه؟ چرا این شادی‌ها را فراموش کرده‌‌ایم و می‌رویم سراغ مثلا جشن هالووین! خودمان شب یلدا را داریم با آن همه نشانه و آیین و مراسم زیبا اما می‌رویم سراغ کریسمس و درخت کاج تزئین می‌‌کنیم؟ مگر هندوانه و انار خودمان چه کم از کدو تنبل آن‌طرفی‌ها دارد یا تزئین کرسی خودمان چه کم از تزئین درخت دارد که اصلا مال ما نیست. چرا مرغ همسایه غاز است و چمن همسایه سبزتر؟ راستش را بخواهید کم‌کاری کرده‌ایم برای حفظ و ترویج زیستن با فرهنگ زیبای ایرانی.

شادی را میان مردم ببریم

مهناز فتاحی، نویسنده است و مدیر کانون پرورشی کرمانشاه.او کتاب فرنگیس را با موضوع دفاع مقدس نوشته که جوایز مهمی دریافت کرده و رهبر معظم انقلاب بر آن تغریظ نوشته‌اند و در زمینه کودک و نوجوان هم کتاب زیاد نوشته است.

فتاحی سال ۹۶ که زلزله مهیبی به سرپل ذهاب و کرمانشاه خسارات زیادی وارد کرد و تلفات و خرابی زیادی هم به بار آورد، تجربه‌های خوبی از چگونه شاد کردن مردم به‌خصوص بچه‌ها در وسط اندوه و خرابی به دست آورد و بعد آن هم از این تجربیات استفاده می‌کند تا روحیه مردم در همه گروه‌‌‌های سنی را شاد نگه دارد.

او درباره برگزاری جشن شب یلدا در کانون و این که بچه‌‌ها را چگونه با نماد‌های یلدا آشنا می‌کنند، می‌گوید: تجربه سال ۹۶ و زلزله خیلی چیزها را به ما ثابت کرد. در همان روزهای اول بعد از زلزله، عروسک‌های بزرگ را به میان مردم بردیم.برخی به ما انتقاد کردند چه وقت عروسک‌گردانی است ولی ما می‌دیدیم که کودکان و بزرگسالانی که آسیب روحی و روانی دیده‌اند یا عزیزشان را از دست داده‌اند چگونه با دیدن این عروسک‌ها، اندوه‌شان کم می‌شود.بعد‌ها ما این عروسک‌گردانی‌ را که خوشبختانه ادامه پیدا کرد «شادی‌ پیمایی» نامگذاری کردیم.در همان سال، بعضی بچه‌ها دچار بهت شده بودند و ترس رهایشان نمی‌کرد، حرف نمی‌زدند، نمی‌خندیدند و گریه هم نمی‌کردند اما عروسک‌های کانون به این بچه‌ها کمک کردند تروما و آسیب روانی را پشت سربگذارند.ما به چشم دیدیم شادی‌های جمعی تاثیر زیادی در روحیه افراد در هر سن و سالی دارد.چند سالی است که جشن‌ها و برگزاری آنها به صورت جمعی برای ما اولویت است.چند روزی است در تدارک برگزاری شب یلدا هستیم و همه دفاتر ما با نشانه‌های این مراسم تزیین شده‌اند.ما تلاش می‌کنیم با قصه‌گویی، شعر ، سرود و عروسک‌گردانی بچه‌ها را با یلدا آشنا کرده و آن را به یکی از مراسم دوست‌داشتنی تبدیل کنیم.خانواده‌ها و پدر و مادرها را هم مشارکت می‌دهیم تا در کنار بچه‌ها در جشن‌ها شرکت کنند و بچه‌‌ها یاد بگیرند که مثلا مراسم شب یلدا را هم می‌توانند در کنار خانواده برگزار کنند هم دوستان و همشهری‌های‌شان.

الان دیگر مردم استان کرمانشاه با این شیوه برگزاری مراسم و جشن‌ها آشنا هستند و کاملا برای بهتر برگزار شدن مراسم با ما همکاری می‌کنند به‌خصوص زمانی که این مراسم را در خیابان برگزار می‌کنیم.همین چند روز قبل مراسم آیینی و سنتی بوکه‌باران یا همان دعای باران را به شادترین شیوه ممکن برگزار کردیم و بچه‌های زیادی در این جشن شرکت کردند.

"آن‌قدر حس این برنامه خوب بود که همه باورشان شد بعد از این دعا حتما باران خواهد بارید.شادی، گمشده دوران ماست"آن‌قدر حس این برنامه خوب بود که همه باورشان شد بعد از این دعا حتما باران خواهد بارید.شادی، گمشده دوران ماست. به نظرم همه مسؤولان فرهنگی کشور باید از آیین‌هایی که در فرهنگ و نوع زندگی ما وجود دارد، استفاده کنند و شادی را بین مردم رواج دهند.

جشن، ثروت است

منصور ضابطیان، برنامه‌ساز تلویزیون که به گردشگری و سیاحت هم علاقه زیادی دارد و کشورهای زیادی را دیده و درباره آنها کتاب هم نوشته، بر این باور است که نهادهای فرهنگی و آنهایی که سبک زندگی مردم را با دستورالعمل‌هایشان برنامه‌ریزی می‌کنند، درباره جشن‌ های ایرانی کم‌کاری کرده‌اند و می‌کنند.

ضابطیان می‌گوید: نشانه‌ های شب یلدا در ایران زیاد است. هر منطقه‌ای در ایران المان‌های خاص خود را برای این شب دارند که می‌توان از همه آنها برای برگزاری یک جشن خوب و زیبا و عمومی استفاده کرد. اما مگر نوروز کم نشانه دارد، مگر از نشانه‌های نوروز استفاده درست کرده‌ایم که مردم با این نمادها ارتباط برقرار کرده و دوست‌‌شان داشته باشند و به آنها افتخار کرده و منتظر باشند که مثلا شب یلدا شود و با آن نشانه‌های بیرون بیایند و جشن بگیرند و برای یک شب هم که شده شاد باشند و لذت ببرند. چون مسؤولان فرهنگی و شهری نشانه‌های فرهنگی خودمان را نادیده گرفته‌اند و ترویج نکرده‌اند، به همین دلیل است جوان ایرانی که دوست دارد مراسم شادی را تجربه کند به هالووین چنگ می‌زند که اصلا با فرهنگ زیستی‌اش همخوانی ندارد و بلد هم نیست آن را اجرا کند.

راستش برگزاری جشن‌های مردمی به مهارت نیاز دارد و مردم این مهارت را نیاموخته‌اند و این به کم‌کاری مسؤولان ربط دارد نه مردم. برگزاری جشن‌های مردمی مثل یلدا ، نوروز و شاد بودن مردم کنار هم، نه پول زیادی می‌خواهد و نه به شرایط جامعه بستگی دارد فقط بلدی می‌‌خواهد و فرهنگ‌سازی.

جشن‌ های مردمی به سه چیز نیازمند است: نماد، آیین‌ و رفتار. نماد یلدا انار، هندوانه، آجیل و... است.آیین‌هایش مانند حافظ‌خوانی، شاهنامه‌خوانی و قصه‌گویی است که همه اینها‌می‌تواند به بهترین شکل ممکن در خانه یا امکان فرهنگی و حتی داخل فضاهای شهری اجرا شود.بهترین رفتار را در شب یلدا داریم که همان دید و بازدید ، صله رحم و دورهمی است. جمع‌شدن مردم دور هم نیز کار سختی نیست.خوش و شاد بودن دور هم که به تجمل و بریز و بپاش نیاز ندارد،کمی برنامه‌ریزی می‌خواهد.کشور ما ثروتی دارد که ریشه‌اش در جشن‌هایی مانند نوروز و یلداست.غذاهایی دارد که می‌تواند گردشگر زیادی جذب کند و طبیعتی که مردم دنیا تشنه دیدن و استفاده از آن هستند اما چون برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری نداریم همه این ثروت‌ها هم برای خودمان و هم برای دیگر مردم جهان از دست رفته و می‌رود.

طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم 

.

منابع خبر

اخبار مرتبط