جاسوس کا.گ.ب که برای دههها با نخبگان فرانسوی نشست و برخاست داشت
جاسوس کا.گ.ب که برای دههها با نخبگان فرانسوی نشست و برخاست داشت
- لورا گوتزی
- بیبیسی
منبع تصویر،
Getty Images
توضیح تصویر،
جاسوس کا.گ.ب، فیلیپ گرومباخ برای چند دهه با تعداد زیادی از سیاستمداران و ستارگان جامعه فرانسه حشر و نشر داشت
مجله معروف فرانسوی کسپرس اخیرا فاش ساخت که سردبیر سابق و خوشنام این مجله، فیلیپ گرامبک به مدت ۳۵ سال برای شوروی جاسوسی میکرده است.
گرامبک برای دههها ارتباطاتی عمیق در ساختار جامعه فرانسه داشت.
در حلقه دوستان او از روسای جمهور گرفته تا بازیگران سینما و غولهای ادبی به چشم میخورند. در عرصه روزنامهنگاری فرانسه او چهرهای افسانهای به شمار میآمد که خط مشی یکی از بزرگترین نشریات فرانسه را تعیین می کرد. زمانی که او در سال ۲۰۰۳ درگذشت، وزیر فرهنگ فرانسه ژان ژاک آیاگون از او به عنوان "یکی از چهرههای فراموشنشدنی و قابل احترام عرصه رسانه در فرانسه" یاد کرد.
اما او چهره دیگری هم داشت: "بروک"، جاسوسی که سالها برای کا.گ.ب کار میکرد.
شواهد متعددی از زندگی دوگانه گرامبک در آرشیو میتروخین به چشم میخورد؛ آرشیوی که به نام مقام ارشد شوروی سابق میتروخین نامگذاری شده که در سال ۱۹۹۲ هزاران صفحه مدارک محرمانه را از شوروی خارج و تحویل بریتانیا داد. این مدارک بعدها در کتابی توسط کریستوفر اندرو و خود واسیلی میتروخین به رشته تحریر در آمد.Skip مطالب پیشنهادی and continue reading
مطالب پیشنهادی
- جاسوسی که دو دهه اسرار فوق محرمانه در اختیار روسها قرار میداد چطور بازداشت شد؟
- «دسترسی افبیآی به پایگاه دادههای رصد اطلاعاتی اتباع خارجی باید محدود شود»
- فیلم فرانسوی «درباره ژان»؛ جهان زنانه، عشق اول و مفهوم خاطره
- کریستین گرانویل؛ اشرافزاده لهستانی و جاسوس محبوب چرچیل
End of مطالب پیشنهادی
در میان هزاران مدرک افشا شده شرححالهایی وجود دارد که در آنها به شکلی اجمالی درباره صفات و ویژگیهای شخصیتهای غربی که برای شوروی جاسوسی میکردند، صحبت شده است.
چند ماه پیشتر یکی از دوستان اتین ژیرارد، دبیر بخش اجتماعی اکسپرس و یکی از نویسندگان کتاب "افشای گرامبک" به او اطلاع داد یکی از آشنایان او که مشغول تحقیق در آرشیو میتروخین بوده، به نام مجله اکسپرس برخورده است. اسناد مربوطه حاکی از آن بود که جاسوسی با اسم رمز "بروک" برای کا.گ.ب جاسوسی میکرده و توصیفات یاد شده با گرامبک همخوانی دارد.
توجه آقای ژیرارد به سرعت به این موضوع جلب شد.
آقای ژیرارد به بیبیسی گفت که "شروع به تحقیق در این باره کردم و به نام گرامبک که به روسی نوشته شده بود و همینطور چندتایی عکس از او برخوردم.
"در عرصه روزنامهنگاری فرانسه او چهرهای افسانهای به شمار میآمد که خط مشی یکی از بزرگترین نشریات فرانسه را تعیین می کرد"ناگهان همه چیز خیلی جدیتر شد. با سرویس مخفی امنیتی فرانسه تماس گرفتم تا مطمئن شوم بروک همان گرامبک است و از آنجا ماجرا بزرگ و بزرگتر شد."
منبع تصویر،
Getty Images
توضیح تصویر،
فیلیپ گرامبک جوان در دوران خبرنگاری
گرامبک که در سال ۱۹۲۴ در خانوادهای یهودی در فرانسه به دنیا آمده بود، در سال ۱۹۴۰ همراه با مادر و سایر فرزندان خانواده از فرانسه گریخت، درست در همان سالی که آلمان نازی به فرانسه حمله کرد و مارشال فیلیپ پتن در ویشی فرانسه با رژیمی سازشکار قدرت را در دست گرفت.
گرامبک بلافاصله به ارتش آمریکا پیوست و همراه نیروهای مقاومت در سال ۱۹۴۳ در الجزایر جنگید. پس از جنگ او به خبرگزاری فرانسه پیوست، اما مدتی بعد در اعتراض به اقدامات دولت فرانسه در جنگ هندوچین از کار خود استعفا داد.
ژان ژاک سروان شرایبر موسس اکسپرس او را در سال ۱۹۵۴ به استخدام این مجله درآورد.
و از آن زمان به بعد ارتباط نزدیک گرامبک با بسیاری از چهرههای نامدار فرانسه در قرن بیستم آغاز شد.
او به فرانسوا میتران (سناتور آن روزهای فرانسه که در سالهای بعد به ریاست جمهوری رسید) کمک کرد تا وجهه و اعتبارش را که به ظن اجرای طرح تروری ساختگی مخدوش شده بود، مجددا بازسازی کند.
از دیگر ارتباطات نزدیک او میتوان به افراد قدرتمندی چون سروان شرایبر، والری ژیسکار دستن رئیس جمهور فرانسه و دولتمرد برجسته پیر مندس فرانس اشاره کرد. بازیگران مشهوری چون آلن دلون و ایزابل آجانی در زمره میهمانان مراسم عروسی او بودند، مراسمی که در آن فرانسواز ساگان (نویسنده) و پیر برگ (از بنیانگذاران ایو سن لوران) در زمره شاهدان قانونی مراسم به شمار میرفتند.
و در تمام این دوران او برای شوروی جاسوسی می کرد.
برخی دلیل پذیرش نقش جاسوس را دلبستگی او به رژیمی محکوم به فنا میدانند، با این حال میتروخین خود بر این عقیده بود که گرچه این احتمال وجود دارد که گرامبک در ابتدا به دلیل وابستگی ایدئولوژیک جذب کا.گ.ب. شده باشد، اما در ادامه دلایلی غیر از علاقه او به گسترش نفوذ کمونیسم در اروپا او را به ادامه جاسوسی برای شوروی واداشت، مثلا تمایل او به کسب درآمد بیشتر برای خرید آپارتمانی در پاریس.
قطعا مشوقهای مالی به مذاق او خوش آمده بود.
مطابق اسناد میتروخین، تنها در بازه دو ساله مابین ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۸ گرامبک در قبال همکاری با کا.گ.ب مبلغی معادل ۲۵۰۰۰۰ یوروی امروزی دریافت کرده بود. افزون بر این پرداختها گرامبک در سه موعد مجزا در طول سالهای دهه ۷۰ به دلیل قرار گرفتن در لیست ۱۳ جاسوس برتر شوروی در فرانسه پاداشی مضاعف دریافت کرد.
با این حال روشن نیست که او دقیقا چه ماموریتهایی داشته است. بنا به اسناد میتروخین، در جریان انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در سال ۱۹۷۴ کا.گ.ب اسنادی جعلی را تحویل او داد تا از طریق آنها در میان نامزدهای راستگرای انتخابات ایجاد تنش کند. اگرچه اکسپرس به استناد برخی اسناد وظیفه گرامبک را "حل و فصل مسائل حساس" و "ایجاد ارتباط با نمایندگان و رهبران احزاب و گروههای سیاسی" میداند، اما مثالهای بارز دیگری نیز درباره کمکهای گرامبک به شوروی وجود دارد.
شاید به همین خاطر در دهه ۱۹۸۰ کا.گ.ب ارتباط خود را با او قطع کرد. بنا به کتاب اسناد میتروخین، ماموران کا.گ.ب در پاریس گرامبک را فردی "ناصادق" میدانستند و حس میکردند او در مورد تواناییهای خود در جمع آوری اطلاعات و همینطور ارزش این اطلاعات غلو میکند.
"مطابق اسناد میتروخین، تنها در بازه دو ساله مابین ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۸ گرامبک در قبال همکاری با کا.گ.ب مبلغی معادل ۲۵۰۰۰۰ یوروی امروزی دریافت کرده بود"در سال ۱۹۸۱ کا.گ.ب او را کنار گذاشت.
برای ما هیچ گاه روشن نخواهد شد که گرامبک از اتمام زندگی دوگانه خود احساس آسودگی خاطر کرد یا نه، و یا نسبت به سالهای همکاری خود با کا.گ.ب چه احساسی داشت. تا جایی که میدانیم، تنها اقدام صورت گرفته برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سالهای جاسوسی گرامبک - که توسط رورنامه نگاری به نام تیری ولتون صورت گرفته است - از سوی او رد شده است.
گرامبک در ابتدا تلویحا به گذشته خود اعتراف کرد، اما بعد از موضع خود برگشت و ولتون را تهدید کرد که در صورت چاپ کتابی درباره او پایش را به دادگاه بازخواهد کرد.
ولتون از نوشتن این کتاب منصرف شد، اما به نظر میرسد این رویداد میلی را در گرامبک روشن کرد تا بخواهد درباره تجربهاش صحبت کند.
پس از مرگش، همسر او نیکول به تازگی در مصاحبه با مجله اکسپرس گفت که اندکی پس از دیدار با ولتون، همسر متوفیاش همه چیز را برای او فاش کرد. "او برایم توضیح داد که پیش از ازدواجمان همکاری او با کا.گ.ب آغاز شده بود."
او از قول گرامبک نقل میکند که مواجهه همسرش با نژادپرستی در دوران حضور در ارتش آمریکا در تگزاس به ایجاد انزجار در او منجر شده و او را به سمت همکاری با شوروی سوق داده است. "بلافاصله پس از گفتن این حرفها همسرم گفت که قصد داشته در همان ابتدا همکاریاش را قطع کند، اما (از سوی شوروی) تهدید شده است."
آقای ژیرارد می گوید افشای حقیقت درباره سردبیر سابق مجلهای که در آن کار میکند، مشکلی خاصی برایش ایجاد نکرده است.
او افزود: "قطعا این حس را داشتم که در حال انجام وظیفهام هستم. کندوکاو در این موضوع بر دوش ماست، چرا که این موضوع برای ما اهمیت دارد؛ حتی اگر انجام این تحقیقات به معنی کشف حقایقی ناگوار باشد."
نگارش گزارش مزبور سه ماه به طول انجامید، اما نتیجه درخشانی داشت.
تقریبا تمام رسانههای فرانسوی به آن پرداختند، شاید به این خاطر که برای بسیاری از آنان همچنان گرامبک یادآور چهره برجستهای است که برای دهه ها بر چشمانداز رسانهای فرانسه تسلط داشت.
برخی ممکن است سراغ نسخه های قدیمی اکسپرسشان بروند تا شاید در آنها ردی از پیامهای پنهانی در طرفداری از شوروی پیدا کنند. اما بعید است چیزی دستگیرشان شود. در دهه ۱۹۵۰ و در اولین دوره تصدی سردبیری اکسپرس توسط گرامبک، این مجله بدون آنکه کمونیسم را ترویج کند به ایده های چپ گرایش داشت؛ و در دهه ۷۰ که گرامبک مجددا سکان رهبری اکسپرس را به دست گرفت، او فضای مجله را به سوی افکار لیبرال، اعتدال و میانه برد.
در گزارش اکسپرس نیز به این موضوع اشاره شده که هیچ گاه گرامبک در مقام یک جاسوس حاضر به اشاعه پروپاگاندا نشد.
آقای ژیرارد می گوید: "او مراقب بود تا فعالیتهایش به عنوان جاسوس را از وظایف سردبیری مجله جدا کند. دقیقا هم به همین خاطر در انجام کارش موفق بود. کا.گ.ب از او خواسته بود تا پوشش بورژوا و میانه گرای خود را حفظ کند تا بتواند مخفیانه به فعالیتهایش ادامه دهد."
"چنین رویکردی کاملا منطبق با راه و روش مرسوم کا.گ.ب.
"بنا به اسناد میتروخین، در جریان انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در سال ۱۹۷۴ کا.گ.ب اسنادی جعلی را تحویل او داد تا از طریق آنها در میان نامزدهای راستگرای انتخابات ایجاد تنش کند"بود. حرکت هوشمندانهای بود. و جواب هم داد."
- لورا گوتزی
- بیبیسی
مجله معروف فرانسوی کسپرس اخیرا فاش ساخت که سردبیر سابق و خوشنام این مجله، فیلیپ گرامبک به مدت ۳۵ سال برای شوروی جاسوسی میکرده است.
گرامبک برای دههها ارتباطاتی عمیق در ساختار جامعه فرانسه داشت.
در حلقه دوستان او از روسای جمهور گرفته تا بازیگران سینما و غولهای ادبی به چشم میخورند. در عرصه روزنامهنگاری فرانسه او چهرهای افسانهای به شمار میآمد که خط مشی یکی از بزرگترین نشریات فرانسه را تعیین می کرد. زمانی که او در سال ۲۰۰۳ درگذشت، وزیر فرهنگ فرانسه ژان ژاک آیاگون از او به عنوان "یکی از چهرههای فراموشنشدنی و قابل احترام عرصه رسانه در فرانسه" یاد کرد.
اما او چهره دیگری هم داشت: "بروک"، جاسوسی که سالها برای کا.گ.ب کار میکرد.
شواهد متعددی از زندگی دوگانه گرامبک در آرشیو میتروخین به چشم میخورد؛ آرشیوی که به نام مقام ارشد شوروی سابق میتروخین نامگذاری شده که در سال ۱۹۹۲ هزاران صفحه مدارک محرمانه را از شوروی خارج و تحویل بریتانیا داد. این مدارک بعدها در کتابی توسط کریستوفر اندرو و خود واسیلی میتروخین به رشته تحریر در آمد.
در میان هزاران مدرک افشا شده شرححالهایی وجود دارد که در آنها به شکلی اجمالی درباره صفات و ویژگیهای شخصیتهای غربی که برای شوروی جاسوسی میکردند، صحبت شده است.
چند ماه پیشتر یکی از دوستان اتین ژیرارد، دبیر بخش اجتماعی اکسپرس و یکی از نویسندگان کتاب "افشای گرامبک" به او اطلاع داد یکی از آشنایان او که مشغول تحقیق در آرشیو میتروخین بوده، به نام مجله اکسپرس برخورده است. اسناد مربوطه حاکی از آن بود که جاسوسی با اسم رمز "بروک" برای کا.گ.ب جاسوسی میکرده و توصیفات یاد شده با گرامبک همخوانی دارد.
توجه آقای ژیرارد به سرعت به این موضوع جلب شد.
آقای ژیرارد به بیبیسی گفت که "شروع به تحقیق در این باره کردم و به نام گرامبک که به روسی نوشته شده بود و همینطور چندتایی عکس از او برخوردم. ناگهان همه چیز خیلی جدیتر شد. با سرویس مخفی امنیتی فرانسه تماس گرفتم تا مطمئن شوم بروک همان گرامبک است و از آنجا ماجرا بزرگ و بزرگتر شد."
گرامبک که در سال ۱۹۲۴ در خانوادهای یهودی در فرانسه به دنیا آمده بود، در سال ۱۹۴۰ همراه با مادر و سایر فرزندان خانواده از فرانسه گریخت، درست در همان سالی که آلمان نازی به فرانسه حمله کرد و مارشال فیلیپ پتن در ویشی فرانسه با رژیمی سازشکار قدرت را در دست گرفت.
گرامبک بلافاصله به ارتش آمریکا پیوست و همراه نیروهای مقاومت در سال ۱۹۴۳ در الجزایر جنگید. پس از جنگ او به خبرگزاری فرانسه پیوست، اما مدتی بعد در اعتراض به اقدامات دولت فرانسه در جنگ هندوچین از کار خود استعفا داد.
ژان ژاک سروان شرایبر موسس اکسپرس او را در سال ۱۹۵۴ به استخدام این مجله درآورد.
و از آن زمان به بعد ارتباط نزدیک گرامبک با بسیاری از چهرههای نامدار فرانسه در قرن بیستم آغاز شد.
او به فرانسوا میتران (سناتور آن روزهای فرانسه که در سالهای بعد به ریاست جمهوری رسید) کمک کرد تا وجهه و اعتبارش را که به ظن اجرای طرح تروری ساختگی مخدوش شده بود، مجددا بازسازی کند.
از دیگر ارتباطات نزدیک او میتوان به افراد قدرتمندی چون سروان شرایبر، والری ژیسکار دستن رئیس جمهور فرانسه و دولتمرد برجسته پیر مندس فرانس اشاره کرد. بازیگران مشهوری چون آلن دلون و ایزابل آجانی در زمره میهمانان مراسم عروسی او بودند، مراسمی که در آن فرانسواز ساگان (نویسنده) و پیر برگ (از بنیانگذاران ایو سن لوران) در زمره شاهدان قانونی مراسم به شمار میرفتند.
و در تمام این دوران او برای شوروی جاسوسی می کرد.
برخی دلیل پذیرش نقش جاسوس را دلبستگی او به رژیمی محکوم به فنا میدانند، با این حال میتروخین خود بر این عقیده بود که گرچه این احتمال وجود دارد که گرامبک در ابتدا به دلیل وابستگی ایدئولوژیک جذب کا.گ.ب. شده باشد، اما در ادامه دلایلی غیر از علاقه او به گسترش نفوذ کمونیسم در اروپا او را به ادامه جاسوسی برای شوروی واداشت، مثلا تمایل او به کسب درآمد بیشتر برای خرید آپارتمانی در پاریس.
قطعا مشوقهای مالی به مذاق او خوش آمده بود. مطابق اسناد میتروخین، تنها در بازه دو ساله مابین ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۸ گرامبک در قبال همکاری با کا.گ.ب مبلغی معادل ۲۵۰۰۰۰ یوروی امروزی دریافت کرده بود. افزون بر این پرداختها گرامبک در سه موعد مجزا در طول سالهای دهه ۷۰ به دلیل قرار گرفتن در لیست ۱۳ جاسوس برتر شوروی در فرانسه پاداشی مضاعف دریافت کرد.
با این حال روشن نیست که او دقیقا چه ماموریتهایی داشته است. بنا به اسناد میتروخین، در جریان انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در سال ۱۹۷۴ کا.گ.ب اسنادی جعلی را تحویل او داد تا از طریق آنها در میان نامزدهای راستگرای انتخابات ایجاد تنش کند. اگرچه اکسپرس به استناد برخی اسناد وظیفه گرامبک را "حل و فصل مسائل حساس" و "ایجاد ارتباط با نمایندگان و رهبران احزاب و گروههای سیاسی" میداند، اما مثالهای بارز دیگری نیز درباره کمکهای گرامبک به شوروی وجود دارد.
شاید به همین خاطر در دهه ۱۹۸۰ کا.گ.ب ارتباط خود را با او قطع کرد. بنا به کتاب اسناد میتروخین، ماموران کا.گ.ب در پاریس گرامبک را فردی "ناصادق" میدانستند و حس میکردند او در مورد تواناییهای خود در جمع آوری اطلاعات و همینطور ارزش این اطلاعات غلو میکند. در سال ۱۹۸۱ کا.گ.ب او را کنار گذاشت.
برای ما هیچ گاه روشن نخواهد شد که گرامبک از اتمام زندگی دوگانه خود احساس آسودگی خاطر کرد یا نه، و یا نسبت به سالهای همکاری خود با کا.گ.ب چه احساسی داشت. تا جایی که میدانیم، تنها اقدام صورت گرفته برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سالهای جاسوسی گرامبک - که توسط رورنامه نگاری به نام تیری ولتون صورت گرفته است - از سوی او رد شده است.
گرامبک در ابتدا تلویحا به گذشته خود اعتراف کرد، اما بعد از موضع خود برگشت و ولتون را تهدید کرد که در صورت چاپ کتابی درباره او پایش را به دادگاه بازخواهد کرد.
ولتون از نوشتن این کتاب منصرف شد، اما به نظر میرسد این رویداد میلی را در گرامبک روشن کرد تا بخواهد درباره تجربهاش صحبت کند.
پس از مرگش، همسر او نیکول به تازگی در مصاحبه با مجله اکسپرس گفت که اندکی پس از دیدار با ولتون، همسر متوفیاش همه چیز را برای او فاش کرد. "او برایم توضیح داد که پیش از ازدواجمان همکاری او با کا.گ.ب آغاز شده بود."
او از قول گرامبک نقل میکند که مواجهه همسرش با نژادپرستی در دوران حضور در ارتش آمریکا در تگزاس به ایجاد انزجار در او منجر شده و او را به سمت همکاری با شوروی سوق داده است. "بلافاصله پس از گفتن این حرفها همسرم گفت که قصد داشته در همان ابتدا همکاریاش را قطع کند، اما (از سوی شوروی) تهدید شده است."
آقای ژیرارد می گوید افشای حقیقت درباره سردبیر سابق مجلهای که در آن کار میکند، مشکلی خاصی برایش ایجاد نکرده است.
او افزود: "قطعا این حس را داشتم که در حال انجام وظیفهام هستم. کندوکاو در این موضوع بر دوش ماست، چرا که این موضوع برای ما اهمیت دارد؛ حتی اگر انجام این تحقیقات به معنی کشف حقایقی ناگوار باشد."
نگارش گزارش مزبور سه ماه به طول انجامید، اما نتیجه درخشانی داشت. تقریبا تمام رسانههای فرانسوی به آن پرداختند، شاید به این خاطر که برای بسیاری از آنان همچنان گرامبک یادآور چهره برجستهای است که برای دهه ها بر چشمانداز رسانهای فرانسه تسلط داشت.
برخی ممکن است سراغ نسخه های قدیمی اکسپرسشان بروند تا شاید در آنها ردی از پیامهای پنهانی در طرفداری از شوروی پیدا کنند. اما بعید است چیزی دستگیرشان شود. در دهه ۱۹۵۰ و در اولین دوره تصدی سردبیری اکسپرس توسط گرامبک، این مجله بدون آنکه کمونیسم را ترویج کند به ایده های چپ گرایش داشت؛ و در دهه ۷۰ که گرامبک مجددا سکان رهبری اکسپرس را به دست گرفت، او فضای مجله را به سوی افکار لیبرال، اعتدال و میانه برد.
در گزارش اکسپرس نیز به این موضوع اشاره شده که هیچ گاه گرامبک در مقام یک جاسوس حاضر به اشاعه پروپاگاندا نشد.
آقای ژیرارد می گوید: "او مراقب بود تا فعالیتهایش به عنوان جاسوس را از وظایف سردبیری مجله جدا کند. دقیقا هم به همین خاطر در انجام کارش موفق بود. کا.گ.ب از او خواسته بود تا پوشش بورژوا و میانه گرای خود را حفظ کند تا بتواند مخفیانه به فعالیتهایش ادامه دهد."
"چنین رویکردی کاملا منطبق با راه و روش مرسوم کا.گ.ب. بود. حرکت هوشمندانهای بود. و جواب هم داد."
- لورا گوتزی
- بیبیسی
مجله معروف فرانسوی کسپرس اخیرا فاش ساخت که سردبیر سابق و خوشنام این مجله، فیلیپ گرامبک به مدت ۳۵ سال برای شوروی جاسوسی میکرده است.
گرامبک برای دههها ارتباطاتی عمیق در ساختار جامعه فرانسه داشت.
در حلقه دوستان او از روسای جمهور گرفته تا بازیگران سینما و غولهای ادبی به چشم میخورند. در عرصه روزنامهنگاری فرانسه او چهرهای افسانهای به شمار میآمد که خط مشی یکی از بزرگترین نشریات فرانسه را تعیین می کرد. زمانی که او در سال ۲۰۰۳ درگذشت، وزیر فرهنگ فرانسه ژان ژاک آیاگون از او به عنوان "یکی از چهرههای فراموشنشدنی و قابل احترام عرصه رسانه در فرانسه" یاد کرد.
اما او چهره دیگری هم داشت: "بروک"، جاسوسی که سالها برای کا.گ.ب کار میکرد.
شواهد متعددی از زندگی دوگانه گرامبک در آرشیو میتروخین به چشم میخورد؛ آرشیوی که به نام مقام ارشد شوروی سابق میتروخین نامگذاری شده که در سال ۱۹۹۲ هزاران صفحه مدارک محرمانه را از شوروی خارج و تحویل بریتانیا داد. این مدارک بعدها در کتابی توسط کریستوفر اندرو و خود واسیلی میتروخین به رشته تحریر در آمد.
در میان هزاران مدرک افشا شده شرححالهایی وجود دارد که در آنها به شکلی اجمالی درباره صفات و ویژگیهای شخصیتهای غربی که برای شوروی جاسوسی میکردند، صحبت شده است.
چند ماه پیشتر یکی از دوستان اتین ژیرارد، دبیر بخش اجتماعی اکسپرس و یکی از نویسندگان کتاب "افشای گرامبک" به او اطلاع داد یکی از آشنایان او که مشغول تحقیق در آرشیو میتروخین بوده، به نام مجله اکسپرس برخورده است. اسناد مربوطه حاکی از آن بود که جاسوسی با اسم رمز "بروک" برای کا.گ.ب جاسوسی میکرده و توصیفات یاد شده با گرامبک همخوانی دارد.
توجه آقای ژیرارد به سرعت به این موضوع جلب شد.
آقای ژیرارد به بیبیسی گفت که "شروع به تحقیق در این باره کردم و به نام گرامبک که به روسی نوشته شده بود و همینطور چندتایی عکس از او برخوردم. ناگهان همه چیز خیلی جدیتر شد. با سرویس مخفی امنیتی فرانسه تماس گرفتم تا مطمئن شوم بروک همان گرامبک است و از آنجا ماجرا بزرگ و بزرگتر شد."
گرامبک که در سال ۱۹۲۴ در خانوادهای یهودی در فرانسه به دنیا آمده بود، در سال ۱۹۴۰ همراه با مادر و سایر فرزندان خانواده از فرانسه گریخت، درست در همان سالی که آلمان نازی به فرانسه حمله کرد و مارشال فیلیپ پتن در ویشی فرانسه با رژیمی سازشکار قدرت را در دست گرفت.
گرامبک بلافاصله به ارتش آمریکا پیوست و همراه نیروهای مقاومت در سال ۱۹۴۳ در الجزایر جنگید. پس از جنگ او به خبرگزاری فرانسه پیوست، اما مدتی بعد در اعتراض به اقدامات دولت فرانسه در جنگ هندوچین از کار خود استعفا داد.
ژان ژاک سروان شرایبر موسس اکسپرس او را در سال ۱۹۵۴ به استخدام این مجله درآورد.
و از آن زمان به بعد ارتباط نزدیک گرامبک با بسیاری از چهرههای نامدار فرانسه در قرن بیستم آغاز شد.
او به فرانسوا میتران (سناتور آن روزهای فرانسه که در سالهای بعد به ریاست جمهوری رسید) کمک کرد تا وجهه و اعتبارش را که به ظن اجرای طرح تروری ساختگی مخدوش شده بود، مجددا بازسازی کند.
از دیگر ارتباطات نزدیک او میتوان به افراد قدرتمندی چون سروان شرایبر، والری ژیسکار دستن رئیس جمهور فرانسه و دولتمرد برجسته پیر مندس فرانس اشاره کرد. بازیگران مشهوری چون آلن دلون و ایزابل آجانی در زمره میهمانان مراسم عروسی او بودند، مراسمی که در آن فرانسواز ساگان (نویسنده) و پیر برگ (از بنیانگذاران ایو سن لوران) در زمره شاهدان قانونی مراسم به شمار میرفتند.
و در تمام این دوران او برای شوروی جاسوسی می کرد.
برخی دلیل پذیرش نقش جاسوس را دلبستگی او به رژیمی محکوم به فنا میدانند، با این حال میتروخین خود بر این عقیده بود که گرچه این احتمال وجود دارد که گرامبک در ابتدا به دلیل وابستگی ایدئولوژیک جذب کا.گ.ب. شده باشد، اما در ادامه دلایلی غیر از علاقه او به گسترش نفوذ کمونیسم در اروپا او را به ادامه جاسوسی برای شوروی واداشت، مثلا تمایل او به کسب درآمد بیشتر برای خرید آپارتمانی در پاریس.
قطعا مشوقهای مالی به مذاق او خوش آمده بود. مطابق اسناد میتروخین، تنها در بازه دو ساله مابین ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۸ گرامبک در قبال همکاری با کا.گ.ب مبلغی معادل ۲۵۰۰۰۰ یوروی امروزی دریافت کرده بود. افزون بر این پرداختها گرامبک در سه موعد مجزا در طول سالهای دهه ۷۰ به دلیل قرار گرفتن در لیست ۱۳ جاسوس برتر شوروی در فرانسه پاداشی مضاعف دریافت کرد.
با این حال روشن نیست که او دقیقا چه ماموریتهایی داشته است. بنا به اسناد میتروخین، در جریان انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در سال ۱۹۷۴ کا.گ.ب اسنادی جعلی را تحویل او داد تا از طریق آنها در میان نامزدهای راستگرای انتخابات ایجاد تنش کند. اگرچه اکسپرس به استناد برخی اسناد وظیفه گرامبک را "حل و فصل مسائل حساس" و "ایجاد ارتباط با نمایندگان و رهبران احزاب و گروههای سیاسی" میداند، اما مثالهای بارز دیگری نیز درباره کمکهای گرامبک به شوروی وجود دارد.
شاید به همین خاطر در دهه ۱۹۸۰ کا.گ.ب ارتباط خود را با او قطع کرد. بنا به کتاب اسناد میتروخین، ماموران کا.گ.ب در پاریس گرامبک را فردی "ناصادق" میدانستند و حس میکردند او در مورد تواناییهای خود در جمع آوری اطلاعات و همینطور ارزش این اطلاعات غلو میکند. در سال ۱۹۸۱ کا.گ.ب او را کنار گذاشت.
برای ما هیچ گاه روشن نخواهد شد که گرامبک از اتمام زندگی دوگانه خود احساس آسودگی خاطر کرد یا نه، و یا نسبت به سالهای همکاری خود با کا.گ.ب چه احساسی داشت. تا جایی که میدانیم، تنها اقدام صورت گرفته برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سالهای جاسوسی گرامبک - که توسط رورنامه نگاری به نام تیری ولتون صورت گرفته است - از سوی او رد شده است.
گرامبک در ابتدا تلویحا به گذشته خود اعتراف کرد، اما بعد از موضع خود برگشت و ولتون را تهدید کرد که در صورت چاپ کتابی درباره او پایش را به دادگاه بازخواهد کرد.
ولتون از نوشتن این کتاب منصرف شد، اما به نظر میرسد این رویداد میلی را در گرامبک روشن کرد تا بخواهد درباره تجربهاش صحبت کند.
پس از مرگش، همسر او نیکول به تازگی در مصاحبه با مجله اکسپرس گفت که اندکی پس از دیدار با ولتون، همسر متوفیاش همه چیز را برای او فاش کرد. "او برایم توضیح داد که پیش از ازدواجمان همکاری او با کا.گ.ب آغاز شده بود."
او از قول گرامبک نقل میکند که مواجهه همسرش با نژادپرستی در دوران حضور در ارتش آمریکا در تگزاس به ایجاد انزجار در او منجر شده و او را به سمت همکاری با شوروی سوق داده است. "بلافاصله پس از گفتن این حرفها همسرم گفت که قصد داشته در همان ابتدا همکاریاش را قطع کند، اما (از سوی شوروی) تهدید شده است."
آقای ژیرارد می گوید افشای حقیقت درباره سردبیر سابق مجلهای که در آن کار میکند، مشکلی خاصی برایش ایجاد نکرده است.
او افزود: "قطعا این حس را داشتم که در حال انجام وظیفهام هستم. کندوکاو در این موضوع بر دوش ماست، چرا که این موضوع برای ما اهمیت دارد؛ حتی اگر انجام این تحقیقات به معنی کشف حقایقی ناگوار باشد."
نگارش گزارش مزبور سه ماه به طول انجامید، اما نتیجه درخشانی داشت. تقریبا تمام رسانههای فرانسوی به آن پرداختند، شاید به این خاطر که برای بسیاری از آنان همچنان گرامبک یادآور چهره برجستهای است که برای دهه ها بر چشمانداز رسانهای فرانسه تسلط داشت.
برخی ممکن است سراغ نسخه های قدیمی اکسپرسشان بروند تا شاید در آنها ردی از پیامهای پنهانی در طرفداری از شوروی پیدا کنند. اما بعید است چیزی دستگیرشان شود. در دهه ۱۹۵۰ و در اولین دوره تصدی سردبیری اکسپرس توسط گرامبک، این مجله بدون آنکه کمونیسم را ترویج کند به ایده های چپ گرایش داشت؛ و در دهه ۷۰ که گرامبک مجددا سکان رهبری اکسپرس را به دست گرفت، او فضای مجله را به سوی افکار لیبرال، اعتدال و میانه برد.
در گزارش اکسپرس نیز به این موضوع اشاره شده که هیچ گاه گرامبک در مقام یک جاسوس حاضر به اشاعه پروپاگاندا نشد.
آقای ژیرارد می گوید: "او مراقب بود تا فعالیتهایش به عنوان جاسوس را از وظایف سردبیری مجله جدا کند. دقیقا هم به همین خاطر در انجام کارش موفق بود. کا.گ.ب از او خواسته بود تا پوشش بورژوا و میانه گرای خود را حفظ کند تا بتواند مخفیانه به فعالیتهایش ادامه دهد."
"چنین رویکردی کاملا منطبق با راه و روش مرسوم کا.گ.ب. بود. حرکت هوشمندانهای بود. و جواب هم داد."