ایرانیها اولین گروه امداد خارجی بودند / اینجا هیچ زنی ندیدم
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: بیشتر از یک هفته است که از زلزلهای شدیدی که دو استان پکتیکا و خوست افغانستان را لرزاند و صدمات زیادی به بار آورد، میگذرد. جمعیت هلال احمر ایران اولین تیم امداد و نجاتی بود که با کمکهای بشردوستانه ایران خودش را به این مناطق رساند و شروع به امدادرسانی کرد. «مینا قاسمیزواره» خبرنگار حوزه بحران و آسیبهای اجتماعی که اوایل سلطه طالبان بر افغانستان به صورت شخصی به این کشور سفر کرده بود، حالا به نمایندگی از روزنامه شهروند همراه با جمعیت هلال ایران عازم افغانستان شده تا از وضعیت زلزلهزدگان و روند امدادرسانیها گزارش و خبر تهیه کند. مینا قاسمی که همیشه در گزارشها و مطالبی که کار میکند توجه ویژهای به ابعاد اجتماعی اتفاقات دارد، در کنار اطلاعرسانی از روند امدادرسانی نکاتی درباره مناطق زلزلهزده بیان میکند که میتواند تا حدی به رفتارشناسی و عملکرد طالبان و کالبدشکافی شرایط اجتماعی و فرهنگی مناطق پشتوننشین کمک کند.
با قاسمیزواره درباره شرایط افغانستان، روند امدادرسانی، وضعیت زلزلهزدگان و نحوه حضور جمعیت هلال احمر ایران در افغانستان گفتگو کردیم که میخوانید:
اعلام زلزله و درخواست من برای همراهی با تیم هلال احمر برای اعزام به افغانستان
دقیقاً نیمه بامداد روز چهارشنبه بود که در مناطق پکتیکا و خوست افغانستان زلزله شد. بلافاصله و پس از اطلاع از وقوع این زلزله جمعیت هلال احمر ایران اعلام کرد که به کمک مردم افغانستان میشتابد.
"خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: بیشتر از یک هفته است که از زلزلهای شدیدی که دو استان پکتیکا و خوست افغانستان را لرزاند و صدمات زیادی به بار آورد، میگذرد"من که همیشه در حوزه بحران و آسیبهای اجتماعی کار رسانهای کردم، آمادگی خودم را برای همراهی با گروه هلال احمر اعلام کردم. آقای اسماعیل رمضانی، مدیرمسئول روزنامه شهروند، از این پیشنهاد استقبال کردند و موضوع را با رئیس جمعیت هلال احمر مطرح کردند. اوایل در قبال این همراهی مقاومتهایی وجود داشت، چون من تنها خانمی بودم که قرار بود با یک تیم بیست نفره آقا همراه شود. این مخالفتها کمی طبیعی بود، چون ممکن بود شرایط امنیتی و حفاظتی سخت باشد، اما با کمک آقای رمضانی و موافقت رئیس جمعیت هلال احمر توانستم همراه با برادرانمان به افغانستان اعزام شوم.
طالبان پیش از این تجربه مدیریت بحران نداشتهاند
درباره کشتهشدگان و آسیبدیدگان و میزان و وسعت تخریب آمار و اطلاعات ضد و نقیضی داده میشود که با توجه به شرایط فعلی افغانستان طبیعی است. به هرحال باید بپذیریم دولت طالبان برای اولین بار است که با چنین حادثه طبیعی با این سطح از تخریب روبرو میشود و آنها پیش از این عملاً چنین تجربهای نداشتهاند.
به خاطر همین کار امداد و نجات اینجا خیلی سخت است. فکر میکنم تا سرپرستهای حاکمه افغانستان بیایند و بخواهند شرایط را بررسی کنند و به یک آمار و ارقام درست برسند، زمانبر است؛ به خصوص که مسئولین طالبان به آن شکلی که باید و شاید امکانات و تواناییاش را ندارند. از طرفی زلزله در مناطق دورافتاده افغانستان و نزدیک مرز اتفاق افتاده و کمتر مسئولی به آنجا رفت و آمد میکند. از این نظر این مناطق شرایط سختتری نسبت به دیگر نقاط افغانستان دارند. مثلاً جادهها در این مناطق بسیار صعبالعبور هستند و امدادرسانی به آنها واقعاً سخت است.
قریههای زیادی به صورت صد در صد تخریب شدهاند
مناطقی بودند که چون جاده مناسبی ندارد و امکاناتی نیست و دسترسی سخت است، تازه بعد از یکی دو روز متوجه شدهاند که آنجا هم زلزله آمده و خانهها تخریب شده و مردم فوت کردهاند.
"جمعیت هلال احمر ایران اولین تیم امداد و نجاتی بود که با کمکهای بشردوستانه ایران خودش را به این مناطق رساند و شروع به امدادرسانی کرد"به خاطر همین مشکلات است که آمارها چندان قابل اتکا نیستند و ضد و نقیض هستند. با اینهمه شکی نیست که این زلزله یک فاجعه انسانی به بار آورده و بیش از هزار نفر کشته شدهاند. متأسفانه زلزله خسارتهای بسیار زیادی به بار آورده و قریههای زیادی به صورت صد در صد تخریب شدهاند. همچنین تخریب بعضی قریهها مثل قریه مامدیه که ما آنجا بودیم به وضوح دیده نمیشود، یعنی ساختار خانهها سالماند و روستا شبیه قبلش به نظر میرسد، اما واقعیت این است که خانه این روستاها کاملاً سست شدهاند و وقتی به این خانهها دست میزنی حتی با یک فشار معمولی هم فرو میریزند. بنابراین به هیچ وجه این خانهها قابل سکونت نیستند و صد در صد تخریب محسوب میشوند.
هلال احمر ایران ابتدا در «خوست» مستقر شد که کمکهای کمی دریافت کرده بود
از ایران یک تیم ۱۹ نفره امداد و نجات اعزام شدهاند که من هم همراهشان هستم.
آقای حامد سجادی معاون لجستیک و آمادگی سازمان امداد و نجات و دکتر پیمان نامدار معاون بهداشت، درمان و توانبخشی رئیس جمعیت هلال احمر مدیریت گروه اعزامی را بر عهده داشتند. ما ابتدا با هواپیمای c130 ارتش اقلام امدادی را از ایران به فرودگاه خوست آوردیم که اقلام برای ارسال به مناطق زلزلهزده همینجا بارگیری شدند. خودمان هم به همراه ماشینها و امکانات لجستیکی که طالبان تدارک دیده بودند به مناطق آسیبدیده در ولایت خوست رفتیم. آنجا با رئیس جمعیت هلال احمرشان دیدار کردیم و بعد به منزل یکی از خیرین منطقه رفتیم که خودش هم با جمعیت هلال احمر افغانستان همکاری میکرد. یک روز آنجا اسکان داشتیم و بلافاصله صبح زود به سمت ولسوالی اسپیرا رفتیم که قریههای بسیاری در آن تخریب شده بودند و خسارتهای زیادی به بار آمده بود.
"بلافاصله و پس از اطلاع از وقوع این زلزله جمعیت هلال احمر ایران اعلام کرد که به کمک مردم افغانستان میشتابد"بعد از عبور از ولایت اسپیرا به قریه مامدیه رفتیم و آنجا اسکان پیدا کردیم و چادر زدیم. آنجا تیمهای هلال احمر و امدادگر ما به گروههای سه چهار نفری تقسیم شدند و به روستاهای اطراف رفتند تا وضعیت را بررسی کنند. بعد از برگشت نتیجه و خروجی را برای تصمیمگیری درباره توزیع اغلام به مسئولان مرتبط اعلام کردند. نکته جالب اینکه مردم و مسئولین خیلی اعتراض داشتند و میگفتند به دلیل اینکه خسارتهای زیادی در پکتیکا وارد شده و آمار کشتهشدگانش خیلی زیاد است، باید همه کمکها به آن سمت برود. به همین خاطر ولایت خوست عملاً از کمکها بی بهره بود و کمتر به اینجا توجه میشد.
این شد که هلال احمر ایران بعد از ارزیابیهایی که داشت به این نتیجه رسید که در منطقه خوست بماند و خدماتش را همانجا ارائه کند.
هلال احمر ایران اولین گروه خارجی بود که به مناطق زلزلهزده رسید
باید بگویم هلال احمر ایران تنها و اولین گروه خارجی بود که به منطقه پکتیکا و خوست وارد شده بود. من توقع داشتم دولت پاکستان که مرز بسیار نزدیکی با مناطق زلزلهزده دارد و مردم این منطقه هم اغلب دوتابعیتی هستند، زودتر از دیگران به اینجا آمده باشد و امدادرسانی کرده باشد ولی متأسفانه ما با هیچ گروه خارجی برخورد نداشتیم. فقط یونیسف آنجا استقرار داشت که ماشینها و امکاناتی هم با خودشان آورده بودند.
با وجود مسیر بسیار صعبالعبور به استان اسپیرا رفتیم
بعد از دو روز که اقلام جمعیت هلال احمر ایران به شهرستان اسپیرا رسید، امدادگران به سمت قریه افغاندوبی حرکت کردند. طبق ارزیابی بچههای ما اینجا جزو مناطقی بود که رسیدگی کمتری بهش شده بود. با توجه به اینکه مسیر ولسوالی اسپیرا بسیار صعبالعبور است و جز ماشینهای لندکروز و شاستیبلند با لاستیکهای عریض ماشین دیگری نمیتوانست به آنجا ورود پیدا کند، این دسترسی سختتر هم بود.
"من که همیشه در حوزه بحران و آسیبهای اجتماعی کار رسانهای کردم، آمادگی خودم را برای همراهی با گروه هلال احمر اعلام کردم"تمام مسیر سنگلاخ بود و درههای باریکی که نزدیک جاده بود و این کار را برای ما خیلی سخت میکرد. برای همین تا زمانی که کامیونهای مناسب برای تردد در آن جاده را پیدا کنیم و بار را برسانیم، دو روز طول کشید. بعد از این بود که ما به افغاندوبی رفتیم. بارهای هلال احمر هم یک ساعت بعد از اینکه رسیدیم به افغاندوبی رسید تا بتوانیم کار توزیع آنها را شروع کنیم.
نیروهای طالبان برای نظمدهی و ایجاد امنیت از خشونت استفاده میکردند
از مردم خواسته شد که جایی حضور پیدا کنند تا کار توزیع با همکاری جمعیت هلال احمر استان خوست و دیگر نیروهای امنیتی طالبان شروع شود. درواقع کار توزیع بیشتر با نیروهای طالبان بود و به همین خاطر توزیع امکانات امداد و نجات در افغانستان بسیار با جاهای دیگر متفاوت بود.
آنها خودشان تدابیری داشتند تا بتوانند بحث توزیع را انجام بدهند. همه آدمها را جمع کردند و به همه گفتند بنشینند. طفلهای خرد و افراد کلان را از همدیگر جدا کردند، سرپرستهای خانواده را جدا کردند و چون از قبل اسم سرپرستهای خانوار برای گرفتن اقلام امدادی نوشته شده بود، طبق لیست نامشان خوانده میشد و اقلام را به آنها تحویل میدادند. وقتی اقلام به همه رسید، بعد به آنها گفتند میتوانید آنها را بردارید و به سمتی که ساکن هستید بروید. باید بگویم که توزیع در این مناطق توسط نیروهای امنیتی طالبان عموماً همراه با خشونت است.
"آقای اسماعیل رمضانی، مدیرمسئول روزنامه شهروند، از این پیشنهاد استقبال کردند و موضوع را با رئیس جمعیت هلال احمر مطرح کردند"چون باید نظم ایجاد کنند و شرایط را آرام کنند و کسی اعتراضی نکند، با چوبکها و تسمههای پلاستیکی گاهی وقتها ضربههایی میزدند تا مردم را آرام کنند و به آنها نظم بدهند! این هم جزو چیزهایی بود که با توجه به شرایط طالبان عادی به نظر میرسید.
خواستیم تیم پزشکی هم اعزام کنیم که گفتند نیازی نیست
ما دو هواپیما شامل اقلام امدادی چادر، موکت، مواد غذایی و دارو به استان خوست اعزام کردهایم که در پکتیکا، خوست و اسپیرا و روستاهای همجوار با اینها توزیع شدند. بخش دیگری از کمکهای امدادی ایران با سه تریلی از مرز استان سیستان و بلوچستان وارد افغانستان شده است که از آنجا به سمت استان پکتیکا روانه شدهاند و قرار است طی امروز و فردا بین مردم توزیع کنیم. همچنین باید بگویم که جمعیت هلال احمر ایران طبق ارزیابی خودش این آمادگی را داشت که تیمهای پزشکی هم اعزام کند، ولی مسئولان طالبان به ما گفتند اینجا تیمهای پزشکی هستند و فعلاً به گروههای پزشکی نیاز نداریم، بلکه بیشترین نیاز ما اقلام دارویی، مواد غذایی و امکاناتی برای اسکان اضطراری مردم است. جمعیت هلال احمر ایران هم تلاش کرد در همین راستا هر کمکی که میتواند ارائه کند.
واکنش مردم افغانستان به کمکهای ایران خیلی خوب است
واکنش مردم افغانستان و خود دولت طالبان نسبت به حضور و کمکرسانی ایران به عنوان اولین کشور خارجی که به کمک افغانستان شتافت، و این برای کشور و مردم افغانستان بسیار بسیار مهم و جالب توجه بود، خیلی خوب بود. ما پیامهای تشکر بسیاری از سمت مردم افغانستان و مسئولین مختلف در سازمانهای مختلف اداری خطاب به مردم ایران و جمعیت هلال احمر دریافت کردیم و واکنشها و همکاریها بسیار خوب بود.
البته بیبرنامگی هم وجود داشت و برنامهها گاهی وقتها دچار اختلال میشد. بعضاً ما مجبور بودیم که خودمان بعضی کارها را انجام بدهیم و هماهنگیها خیلی طول میکشید. با وجود همه اینها بچههای جمعیت هلال احمر ایران توانستند از این عملیات سربلند بیرون بیایند و پایان عملیاتشان را در ولایت خوست اعلام کنند و به پکتیکا رفتند. با تمام شدن عملیات و مأموریت در استان خوست تیم امدادی به پکتیکا رفت و بقیه اقلام را آنجا توزیع کردند.
چون زنها اجازه بیرون آمدن ندارند، اطلاعی از وضعیت پزشکیشان نداریم
یک نکته هم باید درباره اقامتمان بگویم. من به واسطه اینکه خانم بودم و ممکن بود اسکانمان به مشکل بربخورد، هرجا که میخواستیم برویم بچهها حواسشان بود که اسکان من جدا باشد.
"اوایل در قبال این همراهی مقاومتهایی وجود داشت، چون من تنها خانمی بودم که قرار بود با یک تیم بیست نفره آقا همراه شود"چون از صبح که توی لباس میرفتیم تا آخر شب با همین لباسها بودیم. برای همین بچهها دنبال این بودند که جای خوبی برای اسکان من پیدا کنند. وقتی به قریه مامدیه رسیدیم هم دیدم یک آقاپسری دوید و گفت که خانم شما هم همراه این تیم هستید؟ گفتم بله. گفت من هم به همراه خواهرم آمدهام. بعد گفت «خواهرم پزشک است ولی چون حتماً باید مَحرم همراهش باشد، با همدیگر آمدهایم.
چقدر خوب است که شما این چندروز هستید و میتوانید با هم و توی چادر ایشان باشید». و خب من آن دو روز و دو شب که در قریه مامدیه بودیم با خانم دکتر مژگان که در آن منطقه ماما بودند و از هلال احمر کابل آمده بودند همراه بودم. جالب است که من از خانم دکتر سوال میکردم که خانم مژگان! شما در این چندروز بیمار هم داشتید؟ میگفت نه، کسی مراجعه نکرده، جز چندتا پیرمرد که دست و پایشان مشکل داشت. گفتم پس خانمها چی؟ گفت مثل اینکه خانمها اینجا مشکلی ندارند. گفتم نه، به مشکل نداشتن نیست، خانمها نمیتوانند از خانه بیرون بیایند… و واقعاً هم همین بود.
"به هرحال باید بپذیریم دولت طالبان برای اولین بار است که با چنین حادثه طبیعی با این سطح از تخریب روبرو میشود و آنها پیش از این عملاً چنین تجربهای نداشتهاند"چون ما هیچ زن دیگری در قریه مامدیه ندیدیم، اصلاً. همه خانمها توی خانه بودند و فقط آقایان و کودکان کوچک و افراد کلان یعنی پیرمرد آنجا بودند. خانمها متأسفانه اصلاً بیرون نیامدند و ما نمیدیدیمشان. به خاطر همین اطلاعی از مشکلات پزشکی و درمانیشان نداشتیم و وضعیتشان بر ما پوشیده بود. خودمان هم اجازه نداشتیم پیششان برویم.
.اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران