قسمت سی و پنج آخرین تابستان
سریال آخرین تابستان قسمت سی و پنج 35Akharin Tabestan Serial Part ۳۵
آخرین تابستان ۱۰-۲
همین که اکگون از بیمارستان مرخص می شود، آدم های خلیل سادی جلویش را می گیرند و از او می خواهند به جمع انها بپیوندد. آکگون کمی فکر می کند و قبول می کند.
اکگون در مورد این که پیشنهاد خلیل سادی را قبول کند؛ فقط یک شرط دارد و آن هم این است که قبل از هر اتفاقی که قرار است در ازمیر بیفتد، او از قبل خبر داشته باشد تا اگر قرار است اتفاقی برای بازپرس بیفتد، به دست خودش باشد! خلیل سادی هم قبول می کند و اسلحه ی سلجوق تاشکین را به دست او میدهند و احمد و بقیه افراد را زیر دست او می کنند!
جانان خوشحال است که سلیم شب به خانه خواهد امد و با ذوق برای شام آماده می شود که سلیم زنگ میزند و می گوید که نمی تواند بیاید. این باعث می شود حسابی توی ذوق جانان بخورد اما او خبر ندارد که سلیم با دسته گلی جلوی خانه است. همان موقع جانان به امل زنگ میزند و با بدخلقی از انها می خواهد شب به خانه شان بیایند چون کلی شام پخته! امل که قضیه را فهمیده با لبخند معناداری می گوید: «من که میدونم شما اون شب با هم خوابیدین! » جانان فورا می گوید: «همچین چیزی نیست.
" سریال آخرین تابستان قسمت سی و پنج 35Akharin Tabestan Serial Part ۳۵ آخرین تابستان ۱۰-۲همین که اکگون از بیمارستان مرخص می شود، آدم های خلیل سادی جلویش را می گیرند و از او می خواهند به جمع انها بپیوندد"اون شب اتفاقی بین ما نیفتاد. امکان نداره بین من و سلیم از نو اتفاقی بیفته. موضوع عوض کردن کارش نیست سلیم رو که میشناسی! » سلیم که با ذوق با دسته گل در دستش وارد شده، حرف های او را می شنود و ناراحت و دلخور می شود. جانان وقتی متوجه سلیم می شود، جا می خورد.
ناز به خاطر مکان جدیدی که ارای افتتاح کرده همراه یامور به انجا می روند.
یامور جلوی در می ایستد تا ناز داخل بشود و ارای را ببیند که ناگهان چشمش به آکگون می افتد و جا می خورد!
سونر از این که شاید آکگون با خلیل سادی دستش توی یه کاسه باشد و او را دور بزند، عصبانی است اما آکگون به او می گوید: «تو کنار من باش سونر! همه چیز قراره درست بشه! » و فعلا او را ساکت می کند. یامور از لای در می بیند که افراد خلیل سادی یکی یکی دست آکگون را می بوسند و آکگون وقتی او را می بیند، بازویش را می چسبد و دورش می کند و می گوید: «چی ازم میخوای؟! از اینجا برو! » یامور اسلحه ی او را می بیند و از این که آکگون جزو مافیا شده، نگران و ناراحت می شود.
جانان سعی می کند با سلیم صحبت کند اما سلیم با عصبانیت و بدون مقدمه می گوید: «قرار نیست از پرونده بکشم کنار! » جانان می گوید: «چرا حتی توی صورتم نگاه نمیکنی؟! من چجوری به خواهرم بگم دیروز طلاق گرفتیم و امروز با هم خوابیدیم؟! » سلیم می گوید: «من اینو میدونم که اون شب با همدیگه خوابیدیم چقدر خوشحال شدی. تو اینارو تجربه میکنی اما جلوی خواهرت میگی راه ما جداست! من برای این که همسر سابقم ناراحت نشه، نمیتونم همچین تصمیم بزرگی برای زندگیم بگیرم و از عملیات کنار بکشم! » و می رود.
به سلیم خبر می رسد آکگون به آدم های خلیل پیوسته و او با عصبانیت راه می افتد.
"این باعث می شود حسابی توی ذوق جانان بخورد اما او خبر ندارد که سلیم با دسته گلی جلوی خانه است"
امل کیک مورد علاقه سراب را می پزد و عکسش را برایش می فرستد تا شاید با هم اشتی کنند. بعد هم دنبال ویدیوی آشپزی لپ تاپ ناز را روشن می کند که متوجه پوشه ای به اسم متین می شود. همان موقع ناز سر می رسد و سعی می کند لپ تاپ را از مادرش بگیرد اما امل پوشه را با عصبانیت باز می کند و دیدار متین و دختر جوان را جلوی در هتل می بیند. ناز با ترس به در خانه جانان می رود و از او و یامور با گریه می خواهد کمکش کنند!
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران