قسمت هفتاد و چهار آپارتمان بی‌گناهان

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت هفتاد و چهار 74Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۷۴

آپارتمان بی گناهان ۲۲-۴

ناگهان گربه ای خودش را به پاهای صفیه می مالد و صفیه با وحشت از جا می پرد و جیغ و داد می کند. ناجی از او می خواهد آرام باشد و با گفتن حرف های قشنگ و شعری که دل صفیه را ببرد، حواس او را از ترسش از گربه پرت می کند. چند دقیقه بعد صفیه در مورد آرزویش که پزشک شدن بود حرف میزند. ناجی با امید می گوید: «هنوزم دیر نشده صفیه. » صفیه می گوید: «یعنی میگی دست از خیال پردازی برندارم نه؟ من دیگه آرزویی ندارم ناجی...

"   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت هفتاد و چهار 74Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۷۴ آپارتمان بی گناهان ۲۲-۴ناگهان گربه ای خودش را به پاهای صفیه می مالد و صفیه با وحشت از جا می پرد و جیغ و داد می کند"فقط یه آرزوی کوچیک داشتم که بعضی وقت ها میومد تو سرم. » ناجی از او می خواهد تعریف کند. صفیه می گوید: «همیشه تصور میکردم وسط جنگل تو یه کلبه جنگلی خونه دارم و پیر شدم... تو هم هستی... عکس نوه هامون رو دیواره و با هم زندگی میکنیم.

» ناجی با خوشحالی می گوید: «خیلی زیباست... » همان موقع صفیه از جا بلند می شود که برود و قبل از رفتن می گوید: «چایی بعدی رو من دم میکنم. » و می رود.

اینجی و هان همراه اسرا که خیلی برای خانه جدیدش ذوق دارد، به سمت آپارتمان می آیند اما قبل از آن، گلبن به کمک بایرام، خانه را به مستاجر دیگری اجاره داده و وقتی هان این را متوجه می شود با عصبانیت سراغ گلبن می رود و سرزنشش می کند. صفیه هم از موضوع با خبر می شود و به خاطر این که اینجی بس نبود دوست او را هم آورده، عصبانی می شود.

"ناجی از او می خواهد آرام باشد و با گفتن حرف های قشنگ و شعری که دل صفیه را ببرد، حواس او را از ترسش از گربه پرت می کند"او سراغ مستاجر جدید می رود و با او صحبت می کند که بیخیال اجاره این واحد بشود و خانه را هرطور شده به اسرا میدهد.

اما وقتی اینجی و اسرا به کمک هان، مشغول اوردن وسایل اسرا به داخل هستند، صفیه که حرصش گرفته به طبقه پایین می رود تا حد و مرز اسرا را به او بفهماند. اسرا هم شروع به بحث با او می کند. هان که کلافه شده جلو می رود و به صفیه می گوید: «آبجی کاری به کارشون نداشته باش و مزاحمشون نشو! » صفیه که دلخور شده با عصبانیت می گوید: «پس من مزاحمم آره؟ حیف من که جرم تورو گردن گرفتم و گذاشتم قسر در بری! » اینجی با شنیدن این حرف جا می خورد و هان زیرچشمی به او خیره می شود.

اسرا وسایل خانه اش را می چیند و وسایلی که از جنید مانده را داخل جعبه ای می گذارد و به دستش میدهد.

جنید قبل از رفتن، پر حرص شده و می گوید: «میگم حالا که قصدت دوری از منه، کلا رادیو هم نیا! » اسرا جا می خورد و با عصبانیت قبول می کند و او را هم بیرون می کند. او که کلافه شده شبانه از خانه بیرون می زند که ناگهان به صورت اتفاقی با هان که لباس کارتن خواب ها را پوشیده و بین زباله ها می چرخد روبرو می شود و شوکه می شود...

قسمت بعدی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت هفتاد و پنج ۷۵ قسمت قبلی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت هفتاد و سه ۷۳ Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۷۵ Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۷۳

منابع خبر

اخبار مرتبط