قسمت سیصد و شصت و دو گودال

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال گودال قسمت سیصد و شصت و دو 362Çukur Serial Part ۳۶۲

گودال

۱۲۷ – ۱

عمو سرخاک ادریس می رود و درباره ی امدن جومالی و ظلمهای او در گودال و فراموشی های اخیر خودش با ادریس درددل می کند و بعد می گوید:« کاش منم زودتر بیام پیشت. به بهشت چشمی ندارم. همینکه کنارت باشم و شونه به شونه ت راه برم برام کافیه ادریس.» او گلهایی که با خود اورده را همانجا روی خاک ادریس می کارد و بعد هم نامه ای که نوشته را کنار گلها چال می کند و می گوید:« به غیر از تو به هیشکی نمی تونم اعتماد کنم ادریس.» مرد نقاب پوش که به دستور عموجومالی در حال تعقیب عمو است تمام مدت او را زیر نظر دارد و محل دفن نامه را می بیند.

یاماچ و جومالی در میخانه نشسته اند و به این فکر می کنند که چگونه باید با وارتولو مقابله کنند و سلاح هایشان را هم از او پس بگیرند. یاماچ می گوید:« وارتولو منو از خودم بهتر می شناسه. می دونه چیکار می کنم.

"بیه کاری بکنی که حتی وارتولو هم نتونه حدس بزنه.» یاماچ به فکر فرو می رود و بعد هم از متین و مدد می خواهد که در محله سر و گوشی اب دهند تا شاید سرنی از اسلحه های دزدیه شده بدست بیاورند"باید یه راهی پیدا کنیم.» جومالی می گوید:« باید فکرتو عوض کنی. بیه کاری بکنی که حتی وارتولو هم نتونه حدس بزنه.» یاماچ به فکر فرو می رود و بعد هم از متین و مدد می خواهد که در محله سر و گوشی اب دهند تا شاید سرنی از اسلحه های دزدیه شده بدست بیاورند. در همین موقع داملا با جومالی تماس می گیرد و به او خبر می دهد که یاسمین حالش بد شده و او را به بیمارستان برده اند. یاماچ و جومالی به طرف بیمارستان حرکت می کنند.

در بیمارستان، اکین از مسموم شدن یاسمین کاملا به هم ریخته و بقیه ی اعضای خانواده هم با نگرانی در کنار او نشسته اند و منتظر خبری از طرف دکتر هستند. ناگهان عمو جومالی می گوید:« نکنه دختره خودکشی کرده باشه؟ به هر حال عقلش سرجاش نبود.» اکین با عصبانیت به او می گوید:« خودکشی نمی کنه.

یاسمین بیمار هست اما دیوونه نیست. همه تون باید حد و حدودتونو بدونید. کسی با من کاری نداشته باشه.» او با ناراحتی به محوطه ی بیمارستان می رود و در همین موقع یاماچ و جومالی از راه می رسند و او را در اغوش می گیرند. یاماچ به اکین دلداری می دهد و اکین که خودش را بخاطر اتفاقی که برای یاسمین افتاده مقصر می داند با بغض می گوید:« اگه من قرصاشو بهش داده بودم اینجوری نمی شد. من خونه نبودم و اونم زیادی قرص خورده.

"در همین موقع داملا با جومالی تماس می گیرد و به او خبر می دهد که یاسمین حالش بد شده و او را به بیمارستان برده اند"یاسمین تنها چیز پاک تو زندگی منه. اگه نباشه باید چیکار کنم؟»

مدد و متین هنوز نتوانسته اند در محله ردی از اسلحه ها پیدا کنند برای همین متین بعد از مدتها به خانه ی مکه می رود تا با او حرف بزند. مکه از دیدن متین جا می خورد اما با خوشرویی او را به خانه دعوت می کند. فیدان هم که باردار است از دین متین خوشحال می شود. متین به مکه می گوید:« ازت یه سوالی می پرسم اما اگه نخوای جواب بدی درکت می کنم.

می دونی اسلحه هایی که یاماچ خریده بود رو وراتولو کجار برده؟» مکه که چیزهایی می داند و اسم عاکف را شنیده تصمیم می گیرد چیزی نگوید. متین موقع رفتن به مکه می گوید:« کاش زودتر به ما گفته بودی که زنت حامله ست و داری بابا می شی. اونوقت زودتر می فهمیدیم که چرا کنار ما نایستادی و عمو رو انتخاب کردی. معلومه که ترس بابا شدن به جونت افتاده. می ترسی نتونی از بچه ت محافظت کنی.» مکه حرفهای او را تایید می کند و از اینکه متین درکش کرده خوشحال می شود.

عمو پیش علیچو می رود تا کمی با او وقت بگذراند.

"یاماچ و جومالی به طرف بیمارستان حرکت می کنند.در بیمارستان، اکین از مسموم شدن یاسمین کاملا به هم ریخته و بقیه ی اعضای خانواده هم با نگرانی در کنار او نشسته اند و منتظر خبری از طرف دکتر هستند"وقتی که علیچو وارد خانه اش می شود تا برای عمو نوشابه بیاورد، مرد نقاب پوش به عمو حمله می کند و او را کشان کشان سوار ماشینش می کند. متین که صدای کمک خواستن عمو را شنیده و در راه رفتن به خانه ی علیچو بوده به سمت صدا می دود و با نقاب پوش درگیر میشود. نقاب پوش کتک سختی به متین می زند و بی هوشش می کند اما وقتی می خواهد سوار ماشین شود و به دستور عمو جومالی عمو را زنده با خود ببرد، علیچو با اسلحه اش به سمت او تیر اندازی می کند و نقاب پوش مجبور به فرار می شود. کمی بعد مدد و سالم که صدای تیر اندازی را شنیده اند خود را برای کمک به خانه ی علیچو می رسانند و وقتی در ماشین را باز می کنند متوجه می شوند که عمو هنوز در انجاست اما خبری از مرد نقاب پوش نیست.

قسمت بعدی - سریال گودال قسمت سیصد و شصت و سه ۳۶۳ قسمت قبلی - سریال گودال قسمت سیصد و شصت و یک ۳۶۱ Next Episode - Çukur Serial Part ۳۶۳ Previous Episode - Çukur Serial Part ۳۶۱

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۲۰ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
پندار - ۲۳ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
رادیو زمانه - ۱۶ بهمن ۱۴۰۰
بی بی سی فارسی - ۲۴ فروردین ۱۴۰۰
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱