چه کسانی به منافقین می‌گفتند: «فرزندان مجاهد؟»

چه کسانی به منافقین می‌گفتند: «فرزندان مجاهد؟»
فردا
فردا - ۷ اردیبهشت ۱۳۹۹

خبرگزاری فارس: گروهک فرقان به رهبری اکبر گودرزی در اردیبهشت سال ۱۳۵۸ تأسیس شد و در نخستین عملیات مسلحانه خود در سوم اردیبهشت، سپهبد قرنی را به شهادت رساند و ۹ روز بعد، آیت‌الله مطهری را از انقلاب گرفت. از دیگر اقدامات این گروه، شهادت حجت‌الاسلام محمد مفتح و حاج مهدی عراقی و ترور ناموفق حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای و آیت‌الله اکبر‌هاشمی رفسنجانی است. اکبر گودرزی در روز ۱۸ دی ۱۳۵۸ خورشیدی دستگیر و روز ۳ خرداد ۱۳۵۹ اعدام شد.

گروهک فرقان بعد از به شهادت رساندن سپهبد قرنی دلایل مختلفی را برای توجیه اقدام خود برشمرد. در اعلامیه‌ای که از سوی این گروه صادر شد، دلایل ترور اینگونه اعلام شد: «سرسپردگی به امپریالیزم آمریکا و کوشش در جهت انجام کودتای آمریکایی، همکاری با رژیم طاغوتی قبلی، همکاری با رژیم ضد توحیدی فعلی و سرسپردگی به دیکتاتوری آخوندیسم، مفسد فی‌الارض، اقدام برای سرکوبی مردم کردستان در جهت قلب حقایق و واقعیات و متهم کردن مردم به اینکه مأمور اجنبی هستند، کوشش برای خلع سلاح مردم مبارز و محروم ایران و بازسازی ارتش».

با توجه به تاسیس این گروه در اردیبهشت و اولین اقدامش در ترور سپهبد قرنی با یعقوب توکلی، نویسنده کتاب «اولین امیر و اولین ترور» درباره چرایی این ترور به گفتگو نشستیم.

فارس: شهید قرنی از ریاست رکن دوم ارتش شاهنشاهی به سمت نخستین رئیس ستاد ارتش انقلاب رسید. چگونه سپهبد به این موقعیت رسید و چه فرآیند تحولی را طی کرد؟

توکلی: افرادی که به ارتش پیوستند به چند گروه تقسیم می‌شدند.

"از دیگر اقدامات این گروه، شهادت حجت‌الاسلام محمد مفتح و حاج مهدی عراقی و ترور ناموفق حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای و آیت‌الله اکبر‌هاشمی رفسنجانی است"گروه نخست، وابستگان خانواده سلطنتی بودند که قصد داشتند با ورود به ارتش به مراکز قدرت سیاسی یا نظامی برسند. گروه دوم، افرادی بودند که قصد داشتند شغلی داشته باشند. گروه سوم با ورود به ارتش قصد داشتند ادامه تحصیل دهند و مراتب اداری و سازمانی را طی کنند و نگاه سیاسی هم نداشتند. گروه چهارم جوانان وطن‌دوست بودند، برای دفاع از وطن به ارتش پیوستند و افراد موثری هم بودند؛ بنابراین وقتی از ارتشیان شاهنشاهی سخن می‌رود باید پرسید: کدام ارتشی؟ از یک طرف با ارتشیانی مانند اویسی، بدره‌ای، نصیری، تیمور بختیار و حتی حسین فردوست‏ مواجه هستید؛ از طرف دیگر با ارتشیانی مواجهید که مدافع وطن‌اند؛ مانند شهید صیاد شیرازی، شهید سپهبد قرنی، شهید کلاهدوز و شهید نامجو.

جالب است بدانید بسیاری از افرادی که بعد از انقلاب در ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمات شایسته‌ای انجام دادند، افسران اخراجی دوره شاه بودند.

فارس: تاریخ‌نگاران چپ و ملی‌گراها، سپهبد قرنی را از طرفداران کودتا می‌دانند. آیا این نظر درست است؟

توکلی: این از آن دروغ‌هایی است که به سپهبد قرنی نسبت داده شد.

تعارف هم ندارم که بخواهم تحفظ کنم و بدون هیچ دلیلی بگویم بگویم شهید قرنی در کودتا نبود. ولی من هر چه تحقیق کردم واقعا به نتیجه نرسیدم. عکسی که افسران شرکت کننده در کودتا با شاه دارند قرنی حضور ندارد.

در جریان ملی کردن صنعت نفت‏ مصدق به ایشان درجه سرتیپی داد و به سمت فرماندهی تیپ گیلان منصوب شد. متاسفانه عده‌ای در تاریخ‌نگاری مربوط به قرنی و روایت‌های تاریخی‏ بخش زیادی از این حقایق را کتمان کردند. پروژه ملی شدن شیلات در گیلان در دولت دکتر مصدق توسط قرنی به اجرا گذاشته شد.

سپهبد قرنی دو سال بعد از کودتا به عنوان افسر حرفه‌ای و منظم به ریاست رکن دو ارتش انتخاب شد.

"اکبر گودرزی در روز ۱۸ دی ۱۳۵۸ خورشیدی دستگیر و روز ۳ خرداد ۱۳۵۹ اعدام شد.گروهک فرقان بعد از به شهادت رساندن سپهبد قرنی دلایل مختلفی را برای توجیه اقدام خود برشمرد"در خاطرات آقای بهزادی یا دیگران این نکته گفته شده که قرنی در حق ما بدی نکرده است. برخورد شهید قرنی با افراد احضار شده در رکن دو همراه با ملاطفت بود و با رفتار تیمور بختیار و دیگران متفاوت بود.

 

شهید سپهبد محمدولی قرنی در دوران خدمت در ارتش شاهنشاهی

به همین خاطر در ارتش بین او و تیمسار بختیار و آزموده اختلاف پیش آمد. قرنی را از سر راه خود برداشتند. این در حالی است که قرنی در نگاه اول به خاطر اعتراض به وضعیت اداره کشور برکنار و سه سال بازداشت شد.

 

تیمور بختیار در کنار نعمت الله نصیری در حاشیه یکی از میهمانی‌ها در دربار

فارس: برخی تاریخ‌نگاران مدعی هستند سپهبد قرنی در فکر کودتا علیه شاه بود؟

توکلی: ببینید شواهدی وجود ندارد که می‌خواست بر علیه شاه کودتا بکند. او نسبت به رفتار دولت معترض بود.

این رفتار‌ها را خلاف مصالح وطن می‌دانست؛ بنابراین در دولت اقبال دستگیر شد. این سخن‌ها شبیه حرف‌های داستان نویس‌های تاریخی ماست که اسم استاد پیدا کردند و معروف شدند.

مورخانی مانند گازیوسکی که علاقه‌مندند داستان‌پردازی کنند جا‌هایی که به نتیجه نمی‌رسند خودشان خیالات می‌بافند و مخاطب نمی‌تواند بین واقعه تاریخی و خیال نویسنده فرق بگذارد.

محمدرضا پهلوی کسی نبود که نسبت به کودتاچی علیه خودش مماشات کند و بپذیرد طرف فقط سه سال زندان برود. حالا جالب اینجاست شاپور رواسانی در یک سخنرانی مدعی شد قرنی را به زندان فرستادند تا داخل زندان جاسوسی کند. آدم باید یک ذره عقل داشته باشد. برای جاسوسی یک درجه‌دار را می‌فرستادند نه رئیس رکن دوم ارتش را!

قرنی در زندان از شخصیت معترض سیاسی، آرام آرام به جریان سیاسی مخالف رژیم تبدیل شد.

"چگونه سپهبد به این موقعیت رسید و چه فرآیند تحولی را طی کرد؟توکلی: افرادی که به ارتش پیوستند به چند گروه تقسیم می‌شدند"به طیفی از نهضت آزادی پیوست و طرفدار آیت‌الله میلانی شد.

قرنی سال ۴۱ـ۴۲ با نیرو‌هایی که در اختیار داشت، ارتباط گرفت. بعد از قیام ۱۵ خرداد دوباره دستگیر شد. سه، چهار سالی زندان بود و از از آزادی از زندان تحت تعقیب جدی ساواک قرار گرفت. بعد از درگذشت خاله‌اش، عده‌ای از دوستان برایش دسته گل آوردند. ساواک، تعداد زیاد دسته گل‌هایی که برای قرنی آورده بودند را شمرد.

البته بخش زیادی از این دسته گل‌ها به خاطر اعتراض به رژیم پهلوی برای آن شهید فرستاده شد.

ساواک رسما اعلام کرده بود قرنی در ارتش به اندازه یک لشکر نیرو دارد. ایشان در سال‌های ۵۵ـ ۵۶ با شهید مصطفی خمینی ارتباط پیدا کرد و با پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به اعتمادی که امام به او داشت، جزو اولین عناصر تشکیل‌دهنده شورای انقلاب شد.

بعد از انتصاب به ریاست ستاد ارتش با جریان‌های تجزیه‌طلب مواجه شد. این جریان‌ها به دلیل بحران مدیریت، سیاسی و امنیتی که در سال‌های اول انقلاب رخ داد، قصد داشتند حداکثر بهره‌برداری را بکنند.

قرنی جزو اولین کسانی است که متوجه می‌شود اقدامی در حال وقوع است. می‌دانست با چه جریانی روبه‌رو است. قصد داشت با روش علمی و پیشگیرانه برخورد کند.

"گروه نخست، وابستگان خانواده سلطنتی بودند که قصد داشتند با ورود به ارتش به مراکز قدرت سیاسی یا نظامی برسند"متاسفانه یکی از اقدامات خشونت‌بار و پرمخاطره مهندس بازرگان که منتهی به از دست رفتن جان صد‌ها و هزاران جوان در کشور ما شد، برکناری سرلشکر قرنی بود.

 

شهید سپهبد محمدولی قرنی در مقطع غائله کردستان در میان تنی چند از یاران و همکاران

فارس: سپهبد قرنی اگر برکنار نمی‌شد چگونه عمل می‌کرد، آیا با قوه قهریه با تجزیه طلب‌ها برخورد می‌کرد؟

توکلی: سپهبد قرنی، آگاهانه، عالمانه و امنیتی با پروژه تجزیه‌طلبی برخورد می‌کرد. وقتی این برخورد آگاهانه و علمی و مبتنی بر جامعه شناسی امنیتی کنار گذاشته شد، کشور و منطقه کردستان دچار رهاشدگی امنیتی شد. اسلحه به دست گروه‌های مسلح تجزیه‌طلب افتاد و پادگان‌ها خلع سلاح شدند. گروه‌های تجزیه‌طلب همه امکانات ارتش کردستان را در اختیار گرفتند. مرزبانی کشور در آن منطقه دچار اختلال شد و در نتیجه کمک‌های عراقی‌ها، ترک‌ها و آمریکایی‌ها در اختیار گروه‌های تجزیه‌طلب قرار گرفت.

در آن مقطع، کشور با خطر رو به گسترش تجزیه‌طلبی در استان‌های آذربایجان غربی و کردستان مواجه شد. جوانان انقلابی و نظام جمهوری اسلامی و بیش از همه خانواده‌ها و مردم مسلمان و وطن‌دوست جوانان‌شان را تقدیم کردند تا این بخش از کشور تجزیه نشود و از دست نرود. مرحوم آیت‌الله طالقانی در آخرین نماز جمعه به صراحت بیان می‌کند در مسئله کردستان حق با قرنی بود و آن‌ها ما را فریب دادند. شهید قرنی از معدود افرادی بود که امام بار‌ها به سخنانش استناد و با احترام از او یاد می‌کند.

این مساله تاریخی است که چرا بازرگان برخلاف نظر امام با خشونت حداکثری، شهید قرنی را برکنار کرد و کسانی را بر سرکار آورد که عملاً دوستان نزدیک «ژنرال الکساندر هیگ» و دیگر شخصیت‌های نظامی آمریکایی بودند و باعث تقویت جریان تجزیه‌طلبی در ایران شدند.

 

مهندس بازرگان نخست وزیر دولت موقت

روش بازرگان در برخورد با جریان تجزیه‌طلب کردستان جزو مطالبات تاریخی است که باید جامعه از جریان ملی‌گرا مطالبه کند. مهندس بازرگان و دولت موقت چرا علی‌رغم وجود یک آگاهی عمیق سیاسی و امنیتی در خصوص خطر گسترش بیماری تجزیه‌طلبی به این آگاهی توجه نکردند؟ تا کار به اینجا برسد که برای مبارزه با جریان تجزیه‌طلب، خون بسیاری از جوانان ما ریخته شود؛ در حالی که می‌شد جلوی این گروه قبل از اینکه مساله حاد شود، گرفته شود.

فارس: به نظر شما چرا گروه فرقان، دست به ترور شهید قرنی زد؟

توکلی: من یک چیز را بی‌تعارف بگویم.

"گروه سوم با ورود به ارتش قصد داشتند ادامه تحصیل دهند و مراتب اداری و سازمانی را طی کنند و نگاه سیاسی هم نداشتند"جریان‌های مخالف انقلاب اسلامی از ملی‌گرا، چپ‌گرا، چپ مارکسیستی و به قول شهید مطهری ماتریالیست منافق و لیبرال در مواجهه با انقلاب اسلامی همه با هم وحدت داشتند.

من بین حذف قرنی از ستاد مشترک و میل به حذف فیزیکی قرنی رابطه عمیقی می‌بینم. مهندس بازرگان بعد از اینکه مجاهدین خلق (منافقین) شهید بهشتی و اعضای حزب جمهوری اسلامی را به شهادت رساندند در مجلس رسمی کشور از آنان به عنوان فرزندان مجاهد یاد کردند. حتی بعد‌ها بسیجی‌ها را متهم کردند که ممکن است از انگلستان حقوق بگیرند. نمی‌خواهم بگویم که آن‌ها در ترور دست داشتند، اما جبهه واحدی تشکیل دادند.

فارس: یعنی معتقدید هدف مشترک داشتند؟

توکلی: هدفشان مشترک است. شما ببینید مثلا یکی از این آقایان اقرار کرد شبی که قرار بود در دفتر حزب جمهوری اسلامی بمب منفجر شود، یکی از همین اعضای سازمان به آن شخص گفت امشب ممکن است اتفاق مهمی بیفتد.

بعد آن آقا به عضو سازمان می‌گوید که شما با این کار به نتیجه نمی‌رسید. نمی‌گوید آدم نکشید، می‌گوید به نتیجه نمی‌رسید.

فارس: یعنی می‌دانستند که سازمان دست به چه اقدام تروریستی می‌زند؟

توکلی: بله، آقایان خبر داشتند.

فارس: یعنی خبر داشتند حزب جمهوری اسلامی بمب‌گذاری می‌شود یا می‌دانستند دست به ترور خواهند زد؟

توکلی: کاملاً مشخص است. می‌خواهم بگویم که در مواجهه با انقلاب اسلامی مجموعه‌ای در اصل حذف هم از نظر فیزیکی و شخصیتی با هم وحدت نظر داشتند.

فارس: مستنداتی هم برای تایید این گزاره تاریخی وجود دارد؟

توکلی: تحقیق کنید. هم صدا و هم متن‌شان موجود است. بعدا وقتی که به آن شخص گفتند چرا خبر ندادید، گفت اخلاقی نمی‌دانستم اطلاع بدهم.

"تعارف هم ندارم که بخواهم تحفظ کنم و بدون هیچ دلیلی بگویم بگویم شهید قرنی در کودتا نبود"سندش موجود است و قابل تکذیب نیست.

فارس: منظور شما چه کسی است؟

توکلی: بهتر است فعلا اسمی نیاورم. بعد از شهادت اعضای حزب جمهوری اسلامی، آقایان (نهضت آزادی) یک اطلاعیه هم ندادند. محکوم هم نکردند. چرا در مهر و آبان سال ۶۰ باوجود این همه حملات تروریستی منافقین، آقایان در مجلس گفتند «فرزندان مجاهد ما»؟ بعد جالب است حتی در جریان جنگ تحمیلی، انقلاب اسلامی را مقصر معرفی می‌کنند. ما را نسبت به تجاوزات و جنایات حزب بعث و تصرف سرزمین‌های‌مان مقصر معرفی می‌کنند.

مهندس بازرگان در کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» و آقای غلام‌عباس توسلی هم در مصاحبه‌های رسمی مفصل اعلام کرده است ایران مقصر جنگ است.

در این که تردیدی نیست.

عین همین حرف را شاپور بختیار رسماً در سخنرانی می‌گوید که من برای ایران، صدام حسین را بهتر از (امام) خمینی می‌دانم. اهداف شباهت دارد، منتهی در درجه اهداف با هم تفاوت وجود دارد. در اصلِ مواجهه با انقلاب اسلامی، آقایان با هم وحدت نظر دارند. خیلی تفاوت با هم ندارند.

منابع خبر

اخبار مرتبط