قسمت صد و ده صداقت‌ سیز

پندار - ۵ آبان ۱۴۰۱

   سریال صداقت‌ سیز قسمت صد و ده 110Sedaghatsiz Serial Part ۱۱۰

آسیه دم در می‌رود و علی با آشفتگی و عصبانیت از او می‌خواهد که پیشنهاد آراز را قبول نکند. آسیه از این که ولکان علی را به آنجا آورده عصبانی می‌شود. علی می‌گوید ولکان او را نیاورده و خودش به آنجا آمده. آسیه از علی می‌خواهد که سوار ماشین بشود. سپس همراه او می‌رود و ولکان هم از آنجا می‌رود.

"   سریال صداقت‌ سیز قسمت صد و ده 110Sedaghatsiz Serial Part ۱۱۰ آسیه دم در می‌رود و علی با آشفتگی و عصبانیت از او می‌خواهد که پیشنهاد آراز را قبول نکند"

در خانۀ درین، گونول که از او عصبانی‌ست لوازمش را جمع می‌کند و بدون توجه به درین می‌خواهد از آن‌جا برود. درین می‌گوید او فریب لیلا را خورده. گونول می‌گوید درین باعث شد آنها در رستوران رسوا شوند و او همچنان از ولکان دست نمی‌کشد. او سپس همراه دمیر می‌رود.

وقتی علی و آسیه به خانه می‌رسند ولکان هم از ماشین خودش در آنجا پیاده می‌شود.

علی با عصبانیت می‌گوید می‌خواهد پیش ولکان برود. او سوار ماشین پدرش می‌شود. آسیه با ولکان بخاطر بردن علی به خانۀ آراز دعوا می‌کند. ولکان یادش می‌آید که به علی سپرده بود نگوید او علی را به آنجا برده، سپس تظاهر می‌کند که علی خودش آدرس آنجا را پیدا کرده و به آنجا رفته و او هم همراهش رفته تا مانعش شود. آسیه به خانه می‌رود و گریه می‌کند.

"در خانۀ درین، گونول که از او عصبانی‌ست لوازمش را جمع می‌کند و بدون توجه به درین می‌خواهد از آن‌جا برود"

گونول و دمیر به خانۀ هالوک می‌روند. هالوک به خاطر برگشتن گونول به او طعنه می‌زند و گونول یادآوری می‌کند که آنجا خانۀ اوست. هالوک به حیاط می‌رود و دمیر به گونول می‌گوید هالوک یک انگشتر برای او خریده بود و گونول از این قضیه خوشحال می‌شود. ولکان در خانه‌اش با علی صحبت می‌کند و می‌گوید او باید در خانۀ آسیه بماند تا آراز فرصت نزدیک شدن و رفت و آمد با آسیه را نداشته باشد.

آراز که نگران آسیه شده به خانۀ او می‌رود.

آسیه به خاطر رفتار علی و قبول نکردن آراز ناراحت است و می‌گوید تا زمانی‌که این مسأله را حل نکند نمی‌تواند تصمیم مهمی برای زندگی‌اش بگیرد. آراز حلقۀ ازدواج را به آسیه می‌دهد و می‌گوید می‌خواهد آن حلقه پیش او باشد و هروقت به او جواب مثبت داد آن را دستش کند.

ولکان با لیلا تماس می‌گیرد و خبر می‌دهد که آراز هنوز یک روز از طلاقش نگذشته به آسیه پیشنهاد ازدواج داده. او به لیلا می‌گوید باید در مورد طلاق اعتراض بدهد تا باطل شود تا بتوانند جلوی آراز و آسیه را بگیرند.

روز بعد ولکان علی را به خانۀ آسیه می‌برد.

"گونول می‌گوید درین باعث شد آنها در رستوران رسوا شوند و او همچنان از ولکان دست نمی‌کشد"او آسیه را بخاطر ارتباطش با آراز و ناراحت کردن علی سرزنش می‌کند. آسیه کلافه می‌شود و از ولکان می‌خواهد که در زندگی‌اش دخالت نکند. نیل که شب گذشته با تا صبح در رستوران پیش سرجون بوده به خانۀ آسیه برمی‌گردد. بعد از رفتن ولکان، نیل در مورد خراب شدن مهمانی سالگرد ازدواج گونول و هالوک توسط ولکان با آسیه حرف می‌زند و می‌گوید سرجون بخاطر این کار ولکان عصبانی شده.

غدیر پیش آراز می‌رود.

آراز ماجرای پیشنهاد ازدواجش به آسیه را برای غدیر تعریف می‌کند و غدیر آراز را دلداری می‌دهد. لیلا به تکیرداغ برمی‌گردد و به خانۀ آسیه می‌رود. او با طعنه پیشاپیش ازدواج آسیه و آراز را تبریک می‌گوید و حلقۀ خودش را به‌عنوان هدیه به سمت آسیه می‌گیرد. آسیه از لیلا می‌خواهد که برود و در را می‌بندد. علی به‌خاطر آمدن لیلا عصبانی می‌شود و دوباره با آسیه بحث می‌کند.

"ولکان یادش می‌آید که به علی سپرده بود نگوید او علی را به آنجا برده، سپس تظاهر می‌کند که علی خودش آدرس آنجا را پیدا کرده و به آنجا رفته و او هم همراهش رفته تا مانعش شود"لیلا به خانۀ ولکان می‌رود. او خبر می‌دهد که می‌خواهد به نتیجۀ طلاق اعتراض کند و می‌گوید در این مورد به کسی چیزی نخواهد گفت.

ممنون از این‌که با من همراه بودید، خدانگهدار.

قسمت بعدی - سریال صداقت‌ سیز قسمت صد و ده ۱۱۰ قسمت قبلی - سریال صداقت‌ سیز قسمت صد و نه ۱۰۹ Next Episode - Sedaghatsiz Serial Part ۱۱۰ Previous Episode - Sedaghatsiz Serial Part ۱۰۹

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری دانشجو - ۰ دقیقه قبل
پندار - ۵ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۵ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۵ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۵ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۵ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۱۹ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱