نگاهی به وضعیت پارکهای ملی ایران در گفتگو با محمد درویش، کویرشناس/ روشنک مهرآیین
خانه > slide, بهداشت و محیط زیست > نگاهی به وضعیت پارکهای ملی ایران در گفتگو با محمد درویش، کویرشناس/ روشنک مهرآیین
- خبر اختصاصی
- تاریخ : ۱۴۰۱/۱۱/۰۵
- دسته : slide,بهداشت و محیط زیست
- لینک کوتاه :
- کد خبر : ۴۶۷۷
نگاهی به وضعیت پارکهای ملی ایران در گفتگو با محمد درویش، کویرشناس/ روشنک مهرآیین
ماهنامه خط صلح – پارکهای ملی در ایران یکی از منطقههای چهارگانهی حفاظت محیط زیستند که گونههای جانوری و پوشش گیاهی مختلفی را در خود جای دادهاند. این پارکها منابع غنی طبیعی، از چوب تا گونههای جانوریِ در حال انقراض و خاک سرشار از مواد غذایی دارند و در بسیاری از مناطق جغرافیایی ایران توازن طبیعی و زیستمحیطی را برقرار میکنند. استفاده از منابع این پارکها و همچنین دخالت انسان در چرخهی طبیعی آنها، از شکار و صید تا استخراج منابع معدنی غیرقانونی است و این مناطق تحت حفاظت سازمان محیط زیست قرار دارند؛ اما بیش از سی سال است که دستدرازی به این پارکها با صدور مجوزهای غیرقانونی آغاز شده و بسیاری از این مناطق را در خطر نابودی قرار داده است. از همینرو دربارهی وضعیت پارکهای ملی در ایران با محمد درویش، کویرشناس، پژوهشگر و کنشگر محیط زیست به گفتگو نشستیم.
محمد درویش سوابق مدیریتی در سازمان حفاظت محیط زیست را نیز در کارنامهی خود دارد. آقای درویش مدیرکل مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست در دولت یازدهم بود.
"این پارکها منابع غنی طبیعی، از چوب تا گونههای جانوریِ در حال انقراض و خاک سرشار از مواد غذایی دارند و در بسیاری از مناطق جغرافیایی ایران توازن طبیعی و زیستمحیطی را برقرار میکنند"او پیش از پایان دورهی مسئولیت، از این سمت استعفا داد.
حدود سی پارک ملی در ایران ثبت شده است. با توجه به کاهش منابع آب و فرسایش خاک در این مناطق وضعیت کلی پارکهای ملی را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا پارکهای ملی ایران در خطر نابودیاند؟
تاکنون یک مطالعه یا پژوهش جامع توسط دانشگاههای مرتبط کشور مانند دانشگاه منابع طبیعی یا مؤسسات پژوهشی مانند مؤسسهی تحقیقات جنگلها و مراتع با هدف ارزیابی پارکهای ملی انجام نشده است. سازمان حفاظت محیط زیست و معاونت طبیعی هم تا به حال گزارشی تحلیلی از وضعیت پارکهای ملی، مناطق حفاظتشده یا مناطق شکارممنوع ارائه نکرده و هر برآوردی که انجام میشود، حاصل حضور میدانی کارشناسان و تصور کارشناسیشان است که میتواند با حقیقت فاصله داشته باشد.
من به عنوان کسی که بسیاری از پارکهای ملی را از نزدیک رصد کردهام، باید بگویم روند وضعیت آنها به سمت فروپاشی است و به سوی وضعیت مطلوب نیست. بازدید از این پارکهای ملی و مناطق چهارگانه نشان میدهد درصد برهنگی سرزمین در حال اضافهشدن است. آثار میکروترات در مناطق چهارگانه مشاهده شده است؛ همچنین وحوشی که در این مناطق وجود دارند، به شدت با کمبود علوفه مواجهند و این نشان میدهد که تناسبی بین وضعیت زیستی و وحوش وجود ندارد.
همینطور گونههای پرچم به شدت در مناطق چهارگانه در حال کاهش است و این مسئله یکی از دلایلی است که بیماریهایی مانند طاعون نشخوارکنندگان را ایجاد میکند.
از طرفی حضور دام در مناطق حفاظتشده و پارکهای ملی وجود دارد. در این مناطق ما حضور افرادی را که مسئولیتی ندارند و نباید آنجا باشند یا کسبوکارهایی که ربطی به مناطق حفاظتشده و پارکها ندارند، میبینیم. حضور بیسابقهی گردشگر در مناطق حفاظتشده و پارکهای ملی یکی دیگر از معضلات است. زون تفرج گسترده و زون تفرج متمرکز که در مطالعات جامعِ اغلب این پارکهای ملی و مناطق چهارگانه مشخص شده، عملاً استفاده نمیشود و حتی مطالعات جامع برخی از این مناطق حفاظتشده هنوز انجام نشده است.؛ مثلاً در منطقهی «ساریگل» در استان خراسان شمالی گونههای خوشخوراک در حال نابودی و گروههای مهاجم در حال افزایشند. در این منطقه آشکارا مشخص است که ظرفیت زیستی منطقه جوابگو نیست و ما آنها را به شکل آکواریومی نگه میداریم.
"بازدید از این پارکهای ملی و مناطق چهارگانه نشان میدهد درصد برهنگی سرزمین در حال اضافهشدن است"ممکن است حفظ گونههای حیاتوحش به شکل آکواریومی در پارکهای ملی در کوتاهمدت مطلوب به نظر برسد، اما در هنگام خشکسالیها یا یخبندانهای شدید مثل این چند روز اخیر جوابگو نیست. در حال حاضر پارک ملی «کلاهقاضی» در استان اصفهان با کمبود شدید علوفه برای آهوهایش مواجه شده که میتواند دردسرهای بزرگی ایجاد کند.
رفتار طبیعی حیاتوحش گرفته شده و به صورت کاملاً مصنوعی از آنها نگهداری میشود و در واقع یکجور پرواربندی ایجاد شده است؛ همچنین از حفظ توان زیستی این مناطق مثل نگهداری از منابع آب و خاکشان غفلت شده است. با ریختن علوفهی دستی یا درستکردن آب شرب مصنوعی نمیشود یک منطقه یا زیستگاه طبیعی ایجاد کرد. نباید اجازه داد سطح آب زیرزمینی در منطقه افت یا سطح گردوخاک در مناطق افزایش پیدا کند؛ همینطور نباید اجازه داد شکار یا چرای غیرقانونی در منطقه انجام شود یا قاچاق چوب صورت بگیرد تا توان زیستی به این مناطق بازگردد، اما متأسفانه همهی این تخلفات وجود دارد و در برخی مناطق حتی رزمایشهای نظامی و جادهکشیهای غیراصولی را هم شاهدیم. همهی اینها باعث شده پارکهای ملی تبدیل به پارکهای کاغذی شوند؛ یعنی فقط روی کاغذ یک پارک ملی یا منطقهی حفاظتشده وجود دارد و عملاً مفهوم واقعیشان را از دست دادهاند.
با توجه به استخراج نفت و گاز و معادن در مناطق کویری و بیابانی آلودگی و روند فرسایشی خاک در پارکهای ملی کویری چگونه است؟ آیا سازمان محیط زیست یا کارشناسان توان برخورد با این پروژههای اقتصادی را دارند؟
وظیفهی سازمان حفاظت محیط زیست فراتر از آن قلمروی چهارده الی پانزدهدرصدی مناطق چهارگانه است.
این سازمان در واقع باید با هر نوع فعالیت از طرف اشخاص حقیقی یا حقوقی که عملکردشان منجر به تخریب غیرقابلجبران محیط زیست میشود، مقابله کند، اما این اتفاق نمیافتد؛ مثلاً روزانه دهها کامیون سنگ از منطقهی حفاظتشدهی «کرکس» در استان اصفهان خارج میشود و فعالیتهای معدنی زیادی در آنجا انجام میشود؛ همچنین در دامنههای «شاهانکوه» در غرب استان اصفهان یا در منطقهی «کوهشاه بافت» در کرمان و سرچشمهی رودخانهی راهبردی هلیلرود همین فعالیتهای معدنی وجود دارد و عملاً سازمان حفاظت محیط زیست دستش بالاست و نتوانسته از مایملک محیط زیستی در برابر متجاوزهای مرزهای طبیعی به نام فعالیتهای معدنی، چرای دام، تبدیل چوب به زغالسنگ یا جادهها و خطوط ارسال نیرو، نفت و گاز و اخیراً هم که خطوط انتقال آب مثل طرح انتقال آب خزر به سمنان یا انتقال آب خلیج فارس به کویر مرکزی جلوگیری کند.
یعنی عملاً سازمان حفاظت محیط زیست یک سازمان فرمالیته است و هیچ کاری نمیکند؟
دقیقاً! یعنی اگر بخواهد کاری بکند، رئیسش به راحتی سرنگون میشود. از رئیسش خواستند که در حد یک مترسک حضور داشته باشد و مانع فعالیتهای کلان دولت و حکومت نشود و با بهانهی تحریم و این «برههی حساس کنونی» هم این طرحها را تصویب میکنند؛ مثلاً سدهای بسیار زیادی ساخته شد که هیچکدام از آنها قابلدفاع نبود، اما سه مورد استثنا هم وجود داشت؛ یکی مخالفت سازمان حفاظت محیط زیست با طرح انتقال آب خزر به سمنان در دولت اول حسن روحانی بود که در نهایت منجر به برکناری معصومه ابتکار شد؛ همینطور مخالفت علی سلاجقه، رئیس کنونی سازمان با احداث پتروشیمی میانکاله و جلوگیری از آبگیری سد چمشیر؛ البته همین هفتهی پیش رئیس جمهوری به شدت با علی سلاجقه برای این مسایل برخورد کرد و خیلیها از اینکه او بتواند در برابر این طرحها مقاومت کند، ناامیدند.
آیا سازمان حفاظت محیط زیست در این سه مورد استثنا دستاوردی داشته و مقاومت در برابر این طرحها نتیجهای داده است؟
خیر. انتقال آب خزر به سمنان در لایحهی بودجهی ۱۴۰۲ در مجلس ردیف بودجه دارد. علاوه بر این دولت به چهارصد پروژهی دیگر هم که مجوز محیط زیست ندارند، بودجه داده و سازمان حفاظت محیط زیست هم مطلقاً حرفی از این پروژهها نمیزند و در برابر این تخلف آشکار سکوت کرده است.
من به آبگیرینشدن چمشیر هم امیدی ندارم. همین دیروز استاندار مازندران به شدت به رئیس سازمان محیط زیست حمله کرد که چرا اجازه ندادی سرمایهگذاری در میانکاله انجام شود.
"آثار میکروترات در مناطق چهارگانه مشاهده شده است؛ همچنین وحوشی که در این مناطق وجود دارند، به شدت با کمبود علوفه مواجهند و این نشان میدهد که تناسبی بین وضعیت زیستی و وحوش وجود ندارد"چگونه یک استاندار میتواند اینطور بیمحابا به معاون رئیس جمهوری در تریبونهای عمومی حمله کند و آب از آب تکان نخورد؟ بنابراین منتظرند آبها از آسیاب بیفتد تا پتروشیمی میانکاله را هم راهاندازی کنند.
ارزیابی شما از وضعیت خاک پارکهای ملی، مخصوصاً مناطق حاصلخیز که گونههای میکروسکوپی زیادی دارد و برای کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد، چگونه است؟
ما در معرض فرآیندهای جدی فرسایش خاکیم. سالانه در ایران دومیلیارد تُن خاک از دست میرود که هر تن خاک بیستوهشت دلار ارزش دارد؛ یعنی حدود پنجاهوششهزار دلار ارزش این خاک ازدسترفته است. مطابق آمارهای معاونت زراعت وزارت جهاد کشاورزی حاصلخیزی خاک در حال کاهش و میزان مصرف کود در حال افزایش است. این مسئله منجر به سلهبستن خاک و کاهش میزان نفوذ آب در آن شده و میزان مصرف سموم هم افزایش یافته است؛ بنابراین کیفیت محصولات کشاورزی مرتباً در حال کاهش است و هر از چندگاهی که این محصولات به کشورهای همسایه مانند ترکیه یا کشورهای حاشیهی خلیج فارس صادر میشود، برگشت میخورند، چون استانداردهای لازم را از نظر مصرف کود و سم ندارد. این مسایل نشان میدهد که خاک ما با شیب نگرانکنندهای در حال فروپاشی است.
البته مسئلهی فروپاشی خاک یک اپیدمی جهانی است و فائو، سازمان خواروبار کشاورزی هشدار داده که این فشاری که به اراضی کشاورزی در سطح جهان میآید، ممکن است باعث شود تا سی سال آینده توان حاصلخیزی خاک را از دست بدهیم.
این یک هشدار جدی است که سبک زندگی تغییر کند، اما در ایران که در کمربند خشک جهان هم قرار گرفته است، شواهد ملموستری از فروپاشی خاک وجود دارد.
آیا توان احیا و بازیابی پارکهای ملی و مناطق نابودشدهی حفاظتشده وجود دارد؟ میتوان چشمانداز امیدوارکنندهای نسبت به سرنوشت و آیندهی این پارکها داشت؟
اگر با همین فرمانی که امروز در حرکتیم، جلو برویم، مطلقاً جای امیدواری وجود ندارد. ما باید اقتصادی را در این کشور تعریف کنیم که آبمحور نباشد، وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک کاهش پیدا کند و مزیتهای بالقوهی این سرزمین برای تولید پول و اشتغال بالفعل شود تا بتوانیم در مسیر احیای محیط زیست قدم برداریم. من چنین رویکردی در بدنهی حاکمیت کنونی ایران نمیبینم. آنها حتی به تعهدات خودشان در برنامههای پنجساله، یعنی تولید پنجهزار مگاوات برق از طریق انرژیهای نو در طول پانزده سال اخیر هم عمل نکردند؛ وگرنه ما امروز نباید درگیر سوزاندن مازوت در بحران نیروگاههای حرارتی برای تأمین گاز میبودیم.
وقتی خودشان به قوانین و تعهدات خودشان عمل نمیکنند، وقتی مادهی پنجاهونه برنامهی پنجسالهی چهارم که ارزشگذاری ستادی به مواهب طبیعی را برای دولت تکلیف میکند و پانزده سال است که عملاً انجام نشده و روی زمین مانده و حتی دفتری که قرار بوده در سازمان حفاظت محیط زیست این بندها را اجرا کند، منحل شده و صدا از کسی درنمیآید، وقتی میزان فرونشست زمین در ایران به صدوچهل برابر شرایط بحرانی میرسد، باید خیلی انسان رؤیاپرداز و فانتزیای باشیم که بخواهیم امیدوارانه دربارهی آیندهی طبیعت ایران صحبت کنیم.
به نظر میرسد قرار نیست سوزاندن مازوت متوقف شود و آلودگی هوا در کلانشهرها رو به افزایش است، فکر میکنید این روند تا کی و چگونه میتواند ادامه پیدا کند؟
طبق قانون مصرف مازوت غیرقانونی است، اما در تهران افزایش ترکیبات سولفور در هوا غیرقابلانکار است و شرکت کنترل کیفیت هوا هم این موضوع را تأیید کرده است؛ همینطور در اصفهان، اراک، یزد، اردکان و ساوه به شکل محسوسی میزان مازوت افزایش پیدا کرده یا در نیروگاه نکا در مازندارن، بخشهایی از خراسان و نیشابور به همین ترتیب این اتفاق افتاده و دولت هم آشکارا اعلام کرده با کمبود گاز روبهرو است و مردم یا باید خاموشی و سرما را تحمل کنند یا مازوت را. در تابستانها به بهانهی خاموشی و در زمستان به بهانهی سرما مازوت میسوزانند.
ما همچنان شاهد مازوتسوزی هستیم و این ترکیبات سولفور میتواند اثرات جبرانناپذیری روی زیست انسانها و دیگر زیستمندان بگذارد.
با تشکر از فرصتی که در اختیار خط صلح قرار دادید.
مطالب مرتـبط
- صدوچهلویکمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
- در دو هفته ای که گذشت؛ نگاهی به گزارشات محیط زیستی در ایران
- نگاهی به گزارشات محیط زیستی هفته های اخیر در ایران
- صدوچهلمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
- صدوسیونهمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
برچسب ها: پارک ملی پارک ملی گلستان پارک های ملی حیات وحش حیوانات در حال انقراض خرس بلوچی خط صلح خط صلح 141 روشنک مهرآیین گورخر ایرانی ماهنامه خط صلح محمد درویش محیط زیست یوزپلنگ ایرانی
بدون نظر
نظر بگذارید
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران