سریال راهزنان قسمت ۲۶۷ دویست و شصت و هفت
هرمز به اتاق مریم می رود. مریم در حال تماشای آلبوم عکس های زینب است و بین گریه ، با یادآوری خاطرات خنده اش میگیرد. او هرمز را میبیند و میگوید که دخترشان بامزه بوده و اصلا متوجه نشده بوده است. آنها کمی در مورد خاطرات زینب صحبت میکنند.
سپس هرمز به مریم میگوید که قاتل دخترشان را پیدا کرده است و از مریم میخواهد که همین امروز به همراه عمر از کشور برود، زیرا او به زودی یا کشته خواهد شد و یا تا ابد در زندان خواهد بود. وقتی مریم می شنود که نوشاد قاتل زینب بوده است، شوکه می شود.
- https://youtu.be/DSMCZz3AkV4
مرسل به رستورانی رفته و سفارش سوپ می دهد.
"مریم در حال تماشای آلبوم عکس های زینب است و بین گریه ، با یادآوری خاطرات خنده اش میگیرد"او از داخل قاشق، جاندان را پشت سر خودش می بیند و ناگهان به سمت او حمله میکند و دست او را میگیرد. سپس اسلحه را به سمت جاندان میگیرد. او به جاندان میگوید که آنهمه آدم تا به حال نتوانسته اند او را بکشند و او نیز نمیتواند کاری کند. جاندان با حرص میگوید که سالها منتظر این لحظه بوده است. همان لحظه تیپی و فکرت و آتش از پشت سر آمده و کمربندی را دور گردن مرسل می اندازند.
سپس او را داخل ظرفشویی برده و مرسل را داخل سینک پر از آب خفه میکنند و میکشند.
در خانه هرمز ، عمر با آشفتگی آمده و خبر میدهد که او نیز قاتل شده و یک نفر را کشته است. همه از شنیدن حرف او شوکه می شوند. عمر میگوید که قصد داشت برای آشتی دادن هرمز و مریم، با ماشین خدیجه به درخت بکوبد و تصادف جزیی داشته باشد تا توجه آنها را جلب کند و به خاطر او آشتی کنند، اما یک نفر مقابل راهش آمده و او آن فرد را زیر گرفته است. هرمز با درماندگی از انیشته میخواهد که به محل حادثه برود و در مورد آن شخص تحقیق کند.
بیشتر ببینید:
سریال امانت قسمت ۲۳۷ دویست و سی و هفت
این را هم ببینید: دانلود سریال ساخت ایران ۳ قسمت ۲ دوم
۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
سریال امانت قسمت ۳۵۸ سیصد و پنجاه و هشت
۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ قبلی بعدی
او به مریم میگوید که باید یک نفر را به جای عمر به پلیس معرفی کنند تا به زندان برود ، زیرا اگر عمر به زندان برود، او را در زندان میکشند و همچنین بهانه ای به دست نوشاد خواهد افتاد و آنوقت مجبور است که به خاطر نجات عمر، با نوشاد به خاطر کشتن زینب کاری نداشته باشد.
لطفیه میگوید که عدنان میتواند خودش را معرفی کند و او سابقه نیز ندارد. عدنان نیز تایید میکند.
"او از داخل قاشق، جاندان را پشت سر خودش می بیند و ناگهان به سمت او حمله میکند و دست او را میگیرد"هرمز از عدنان تشکر کرده و او را راهی کلانتری می کند.
انیشته به هرمز تماس میگیرد و خبر میدهد که آن شخص را به بیمارستان برده اند و آنجا مرده است. هرمز ناراحت و کلافه می شود.
نوشاد پیش اونال می رود. اونال تظاهر میکند که حقیقت را به هرمز نگفته است و به او گفته است که افراد نوشاد ناخواسته موجب کشته شدن زینب شده اند و نوشاد بی گناه بوده است. نوشاد میگوید که او نیز از مرگ زینب ناراحت شده است، اما رفتن هرمز از میز به ضرر آنها بوده و مجبور به این کار بوده اند. او میگوید که اعضای میز باید مانع هرمز بشوند که به او آسیبی برساند.
اونال میگوید که او تمام تلاشش را میکند، اما بعید میداند که کسی بتواند مانع هرمز بشود. نوشاد میپرسد که برای اینکه اعضای میز از هرمز طرفداری نکنند، آنها از او چه میخواهند ؟ اونال میگوید که آنها میتوانند مواد مخدر را در کنار اسلحه های که به کشورهایی که با ترکیه کاری ندارند، به کشورهایی دوردست بفروشند.
این را هم ببینید: سریال سه سکه قسمت ۲۰ بیستم
اکرام و سردا در رستوران هستند. اکرام به سردا میگوید که باید هرمز علی را قانع کند که هر چه زودتر ازدواج کنند و به او بفهماند که با ازدواج آنها ، به خاطر قدرت اکرام دیگر دولت با آنها کاری نخواهد داشت. سردا میگوید که خانواده هرمز در خطر هستند و او نباید با هرمز علی ازدواج کند. اکرام میگوید که هرمزعلی پسر جیران است و دولت به خاطر جیران با هرمز علی و او کاری نخواهد داشت.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران