قسمت صد و سی و سه صداقت‌ سیز

پندار - ۹ آبان ۱۴۰۱

   سریال صداقت‌ سیز قسمت صد و سی و سه 133Sedaghatsiz Serial Part ۱۳۳

سرجون در رستوران به نیل می‌گوید به ماه عسل بروند. جیران به سرجون پیغام می‌دهد و می‌گوید امروز وقت سونوگرافی دارد و قرار است صدای قلب بچه را بشنوند. درین پیش جیران است و او جیران را راهنمایی می‌کند تا با این حرف‌ها سرجون را از طریق بچه تحت تأثیر قرار بدهد تا بتواند او را به سمت خودش بکشاند. وقتی درین به راهروی بیمارستان می‌رود با آسیه روبه‌رو می‌شود. آسیه با طعنه به درین می‌گوید روانپزشک در طبقۀ دوم است.

"   سریال صداقت‌ سیز قسمت صد و سی و سه 133Sedaghatsiz Serial Part ۱۳۳ سرجون در رستوران به نیل می‌گوید به ماه عسل بروند"درین با حرص یادآوری می‌کند که این بیمارستان مال آن‌هاست و بهتر است آسیه زودتر از آنجا برود. آسیه با طعنه می‌گوید این بیمارستان به خاطر او مال آنها شده. سپس می‌گوید وقتی ایپک به او در مورد رفتارش با علی خبر داد عصبانی شد و تصمیم گرفت آن‌جا بماند و کاری کند که درین از آنجا برود. سپس با خونسردی می‌رود.

درین عصبانی می‌شود و به مدرسه به دیدن ایپک می‌رود و علت دخالت او در مورد خانواده‌شان را می‌پرسد.

ایپک می‌گوید گونول از او خواسته بود که پیش آسیه برود و در مورد برخورد درین با علی به آسیه بگوید. درین شوکه و عصبانی می‌شود. جاویدان در خانۀ گونول است و آن‌ها در مورد تدارکات بیستمین سال تأسیس خیریه صحبت می‌کنند و گونول در مورد نامزد شدنش برای ریاست خیریه حرف می‌زند و از این‌که رقیبی ندارد خیالیش راحت است.

در شرکت یک وکیل پیش ولکان می‌آید و از او در مورد پیدا کردن و پیگیری ملک صحبت می‌کند و از او می‌خواهد که این قضیه بین خودشان بماند. دریا پیش ولکان می‌رود و سعی دارد به او القاء کند که آسیه نسبت به او نرم شده و مثل قدیم حس بدی به او ندارد.

"جیران به سرجون پیغام می‌دهد و می‌گوید امروز وقت سونوگرافی دارد و قرار است صدای قلب بچه را بشنوند"ولکان وسوسه می‌شود اما می‌گوید از طریق درین و گونول به جایگاه بالایی رسیده و باید مقامش را حفظ کند ولی بخاطر این‌که به آن‌ها اعتماد ندارد باید خودش را گارانتی کند.

دریا بعد از بیرون آمدن با آسیه تماس می‌گیرد و می‌گوید حق با آسیه بوده و ولکان برای تضمین کردن وضعیتش دنبال اموال نامنقول است. آسیه می‌گوید درین و ولکان و گونول هر سه نسبت به هم بی‌اعتمادند و آن‌ها را گیر می‌اندازد. درین با عصبانیت به خانه می‌رود و با گونول به‌خاطر این‌که باعث شد آسیه از رفتن منصرف شود و با آراز قطع رابطه کند دعوا می‌کند و می‌گوید با این کار او شوهرش را از دست خواهد داد. گونول آن‌ها را مسبب مرگ شوهر خودش می‌داند و به درین می‌گوید باید راهی پیدا کند که شوهرش را در مشتش بگیرد و می‌گوید مشکلات شخصی آن‌ها به او ارتباطی ندارد.



شب ولکان به خانۀ آسیه می‌رود و همراه علی و ایپک مشغول درست کردن شام می‌شود. ایپک به آشپزخانه پیش آسیه می‌رود و به او می‌گوید درین به مدرسه آمد و به او دعوا کرد. سپس به او می‌گوید درین از او خواست از این به بعد اطلاعات رفت و آمد ولکان به خانۀ آسیه را به او بدهد. آسیه از ایپک می‌خواهد که به درین پیغام بدهد و بگوید امشب ولکان به خانۀ آن‌ها سرزد و زود رفت.

درین پیغام را می‌خواند و عصبی می‌شود.

"درین پیش جیران است و او جیران را راهنمایی می‌کند تا با این حرف‌ها سرجون را از طریق بچه تحت تأثیر قرار بدهد تا بتواند او را به سمت خودش بکشاند"او متوجه می‌شود که اونور عکس او را در اینستاگرام لایک کرده و یاد اونور می‌افتد و تصمیم می‌گیرد برای تحریک حسادت ولکان با او صحبت کند.

بعد از شام آسیه با ولکان صحبت می‌کند و می‌گوید شنیده گونول تصمیم دارد بعداً مدیریت شرکت را به سرجون بدهد و آن‌ها در حال حاضر در حال سوء استفاده از ولکان هستند. او سعی دارد ذهن ولکان را درگیر کند تا به فکر منافع مادی خودش باشد. ولکان به خانه می‌رود و در جواب درین می‌گوید یک سر به خانۀ آسیه رفته بود. درین چیزی نمی‌گوید و بعد از ولکان سؤال می‌کند آیا او شمارۀ اونور را از گوشی‌اش پاک کرده؟ ولکان تأیید می‌کند و می‌گوید نمی‌خواست اونور با او در تماس باشد.



روز بعد وقتی آسیه متوجه می‌شود گونول نامزد ریاست خیریه شده به بیمارستان می‌رود و به نِوین می‌گوید او هم می‌خواهد نامزد ریاست شود. نِوین خوشحال می‌شود و از این تصمیم آسیه استقبال می‌کند و او را برای این سمت مناسب‌تر می‌داند.

درین دمیر را به مدرسه می‌رساند. بعد خودش در مدرسه پیش علی می‌رود و با لحنی صمیمانه و مهربان از علی بخاطر رفتارش عذرخواهی می‌کند و می‌گوید بخاطر مرگ پدرش تحت فشار بوده و منظوری نداشته سپس اصرار می‌کند که علی باز هم به خانۀ آن‌ها برود و ولکان را آنجا ببیند. علی همچنان با درین سرد برخورد می‌کند و سر کلاس برمی‌گردد.

"درین با حرص یادآوری می‌کند که این بیمارستان مال آن‌هاست و بهتر است آسیه زودتر از آنجا برود"

در بیمارستان دریا به نِوین پیشنهاد می‌دهد برای تغییر دکوراسیون بخش کودکان از ولکان که معمار است و به‌تازگی بیمارستان را خریده کمک بگیرند. نِوین از آسیه می‌خواهد در این مورد با ولکان صحبت کند. جیران، درین و گونول برای سونوگرافی به بیمارستان می‌روند. سرجون به اتاق سونوگرافی می‌رود و با شنیدن صدای قلب بچه خوشحال می‌شود. جیران دست سرجون را می‌گیرد اما سرجون دست او را رها می‌کند و حواسش به فیلم سونوگرافی‌ست.

جیران ناراحت می‌شود.

بعد از سونوگرافی دریا به بوفه پیش آسیه می‌رود و در مورد رفتارهای درین و گونول و تحریک آن‌ها برای نزدیک شدن جیران به سرجون صحبت می‌کند. درین و گونول به بوفه می‌روند و درین با دیدن آسیه بخاطر بیکار نشستن به عنوان رییس بیمارستان طعنه می‌زند. آسیه می‌گوید او با دریا در مورد جلسه‌ای که قرار است با ولکان داشته باشد صحبت می‌کند. درین از این حرف حرصش می‌گیرد.

"سپس می‌گوید وقتی ایپک به او در مورد رفتارش با علی خبر داد عصبانی شد و تصمیم گرفت آن‌جا بماند و کاری کند که درین از آنجا برود"

ممنون از این‌که با من همراه بودید، خدانگهدار.

قسمت بعدی - سریال صداقت‌ سیز قسمت صد و سی و چهار ۱۳۴ قسمت قبلی - سریال صداقت‌ سیز قسمت صد و سی و دو ۱۳۲ Next Episode - Sedaghatsiz Serial Part ۱۳۴ Previous Episode - Sedaghatsiz Serial Part ۱۳۲

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۹ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۵ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۵ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۵ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۹ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۹ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۹ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱