قسمت بیست و پنج خواهر و برادرانم
سریال خواهر و برادرانم قسمت بیست و پنج 25Khahar Va Baradaranam Serial Part ۲۵
سریال خواهران و برادران قسمت ۲۵
اینجا کاناپه است لطفا کانالهای گروه کاناپه رو توی یوتیوب سابسکرایب کنید و تیک زنگوله ی کنار اون رو هم بزنید.
سلام من فاطمه هستم و این پاورقی قسمت بیست و پنجم سریال خواهران و برادران هست.
صبح زود دوروک دنبال آسیه می رود تا به مسابقه بروند بچه ها با خداحافظی می کنند اسیه موقع رفتن به عمر می گوید حتما در مسابقه برنده می شود تا بتوانند خانه کرایه کنند قدیر به دوروک می گوید آسیه را به دست او می سپارد و از او میخواهد با احتیاط رانندگی کند مدتی بعد در ماشین آسیه از دوروک می پرسد چرا با هواپیما نرفتند دوروک می گوید از هواپیما می ترسد. بعد از آسیه می پرسد از هواپیما نمی ترسد؟ اسیه می گوید نمی داند چون تا به حال سوار هواپیما نشده.
دوروک تعجب می کند و می خندد. اسیه ناراحت می شود و می گوید مثل او پولدار نیست چند دقیقه بعد ماشین سر راه خراب می شود. دوروک نگران ماشینش است و درباره گارانتی ها صحبت می کند می گوید ازتعمیر ماشین سر در نمی اورد اسیه نگران مسابقه است او میگوید می ترسد دیر برسند دوروک که از خراب شدن ماشینش ناراحت است می گوید در این شرایط که ماشین چند صد میلیونی او خراب شده به مسابقه فکر می کند او می گوید اگر نرسیدند پول جایزه را به او می دهد.
آسیه از حرف دوروک ناراحت می شود و می گوید از کسی صدقه نخواسته و کمی انسانیت یاد بگیرد. سپس داخل ماشین بر می گردد.
"بعد از آسیه می پرسد از هواپیما نمی ترسد؟ اسیه می گوید نمی داند چون تا به حال سوار هواپیما نشده.دوروک تعجب می کند و می خندد"دوروک که از حرفش پشیمان شده در ماشین را باز می کند و وسایلش را بر می دارد و به آسیه می گوید زودتر راه بیوفتد. آنها سوار یک کامیون قدیمی می شوند که راننده اش پیرمردی است که فکر می کند آنها نامزد هستند راننده از آنها می پرسد می خواهند بروند عقد کنند دوروک تایید می کند می گوید نوبت عقدشان یک ساعت دیگر است.
راننده با سرعت بیشتری حرکت می کند. از طرفی یکی از دوستان نباهت که با او کلاس ورزش دارد یاسمین را در ماشین عاکف می بیند و این را به نباهت می گوید.
نباهت به دفتر یاسمین می رود می پرسد چرا عاکف را ملاقات کرده. یاسمین می گوید نباید به عاکف می گفت که دخترش در واقع دختر نامشروع خواهرش است و عاکف به دفترش آمده و او را تهدید کرده و گفته زندگی شان را از هم می پاشد نباهت با فریاد می پرسد چه کار کرده؟
یاسمین می گوید توافق نامه را عوض کرده و بعد از طلاق هیچ چیز به نباهت نمی رسد. یاسمین می گوید مجبور بوده اگر دخترش می فهمید بچه او نیست روح و روانش به هم میریخت و زندگی خواهرش هم از هم می پاشید چون شوهر خواهرش نمی داند خواهرش یک بچه نامشروع دارد.
نباهت که خیلی عصبانی شده به کنعان زنگ می زند و تماس درست مصادف با زمانی است که کنعان و عاکف بعد از غذا از رستوران بیرون آمده اند و چون عاکف نوشیدنی زیادی خورده کنعان می خواهد او را به خانه برساند.
عاکف که متوجه شده نباهت تماس گرفته به کنعان اصرار می کند که گوشی را قطع کند. نباهت که صدای عاکف را شنیده می گوید نمی تونه آروم واسته چون می ترسه.
سپس به کنعان می گوید عاکف و سوزان تمام مدت آنها را گول می زدند با هم رابطه داشتند کنعان با به یاد آوردن جریان گوشواره و حرف های آیبیکه متوجه قضیه می شود و در ماشین یقیه عاکف را می گیرد و آنها برای اینکه با ماشین روبرو برخورد نکنند از جاده منحرف می شوند و از پرتگاه پایین می افتند.
دوروک و آسیه دقیقا زمانی به مسابقه می رسند که نوبت اجرایشان رسیده و آسیه به شدن مضطرب است و به دوروک می گوید می ترسد و نمی تواند اجرا کند. دوروک به آسیه می گوید به خاطر قولی که بابت جایزه مسابقه و گرفتن خانه به خواهروبرادرهایش داده باید برنده شود.
آسیه و دوروک دست یک دیگر را می گیرند و روی سن می روند همزمان در کالج مسابقات زنده از تلوزیون پخش می شود و همه همکلاسی ها آنها را تماشا می کنند. آواز آسیه سوزناک و عاشقانه است و همه را تحت تاثیر قرار می دهد. در همین زمان سوزان و نباهت با گریه لب دره ایستاده اند و کادر اورژانس را نگاه می کنند که در حال جابه جایی عاکف و کنعان هستند.
"اسیه ناراحت می شود و می گوید مثل او پولدار نیست چند دقیقه بعد ماشین سر راه خراب می شود"شب آسیه و دوروک سوار اتوبوس می شوند تا به خانه برگردند. آنها از این که اول شدند خوشحال شدند و با هم سلفی می گیرند آسیه با قدیر تماس می گیرد و می گوید آخرین اتوبوس را از دست داده و فردا صبح به خانه بر میگردد.
آسیه صبح به خانه می آید و وارد میشود میبیند همه خوابند او هر چه سعی می کند نمی تواند آنها را بیدار کند و با فریاد عمویش را صدا می زند. اورهان داخل کلبه می آید و با دیدن بچه ها می گوید حتما گاز بخاری آنها را گرفته و در و پنجره ها را باز می کند و می رود تا آمبولانس خبر کند. ممنون ازاینکه با من همراه بودید...
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران