قسمت صد و پنجاه و هفت آپارتمان بی‌گناهان

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و پنجاه و هفت 157Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۱۵۷

آپارتمان بی گناهان

۴۳-۱

خان به در خانه جیلان نزدیک می شود و همین که می خواهد زنگ خانه را بزند مردی را می بیند که به سمت خانه می آید و از جیلان که پشت خط است می خواهد که در را برایش باز کند. مرد وقتی به خانه می رسد به جیلان می گوید خان را دم در دیده و جیلان بی درنگ خود را جلوی پنجره می رساند تا خان را ببیند اما او از آنجا رفته است. در عوض رویا از آن پایین جیلان را می بیند و با خودش می گوید: «لعنتی! خوشگل هم هست!» نیمه شب خان به زباله دانی می رود و رو به مانکنی که به جای جیلان گذاشته می گوید: «برای چی اومدی سراغم؟ تو که دوست پسر داری! به من نزدیک نشو! قربانی بعدی اونه؟ اونو کی ول می کنی؟ وقتی بیشتر از همیشه بهت نیاز داره؟» خان قوطی وسایل جیلان را از جایی که پنهانش کرده بیرون می آورد و آنها را بین زباله ها می اندازد اما دوباره آن را از بین آشغال ها بیرون می کشد.

گلبن آن روز تا چشمش را باز می کند به تشکش نگاه می کند و وقتی می بیند خیس نیست به خودش آفرین می گوید و با خوشحالی به انگشتر نامزدی اش نگاه می کند.

اما در اتاق دیگر صفیه با ناراحتی نشسته و خیالاتش با ناجی و رویای زندگی در کلبه جنگلی را مرور می کند اما خیال مادرش راحتش نمی گذارد و می گوید: «بیخود دلت رو خوش کردی. معلوم بود تو رو نمی گیره. مساله بیماری اون نبود، بیماری تو بود!»

ناجی هم که می داند قلب صفیه را شکسته در حال نوشتن نامه ای برای اوست که در آن توضیح داده چرا از ا خواستگاری نکرده اما بعد از نوشتن نامه منصرف می شود و با خودش می گوید: «جرات داشته باش و باهاش رو به رو شو!»

صفیه وقتی وارد آشپزخانه می شود یک آهنگ شاد می گذارد و شروع به رقصیدن می کند و به گلبن می گوید: «دیشب به خاطر اون مادرشوهرت رقصیدن به دلم موند!» گلبن با اینکه او را همراهی می کند خیلی تعجب کرده و می داند این نشانه خوبی نیست.

"مرد وقتی به خانه می رسد به جیلان می گوید خان را دم در دیده و جیلان بی درنگ خود را جلوی پنجره می رساند تا خان را ببیند اما او از آنجا رفته است"او سراغ خان می رود و قضیه ملاقت دیشب ناجی و صفیه را برایش تعریف می کند و می گوید حال صفیه اصلا خوب نیست. او از خان می خواهد با ناجی حرف بزند تا ببیند ماجرا از چه قرار است.

صفیه وقتی برای شستن دستش به دستشویی می رود انگشتر گلبن را آنجا می بیند و وسوسه می شود که امتحانش کند و آن را به انگشتش می اندازد و با حسرت به خودش در آینه خیره می شود و می گوید: «این انگشتا همیشه خالی می مونن!» وقتی می خواهد انگشتر را دربیاورد نمی تواند و هول می شود و درست همین موقع خان سراغش می آید و صفیه دستش را پنهان می کند. صفیه برای اینکه انگشتر را از دستش دربیاورد از گلبن می خواهد به آشپزخانه نیاید اما گلبن از کنار او جمب نمی خورد و صفیه باز هم نمی تواند از شر انگشتر خلاص شود.

رویا برای اینکه از ماجرای جیلان سردربیاورد سر حرف را با اسرا باز می کند و اسرا عصبانی می شود و می گوید: «خان عزاداره! برای چی الان اومده سراغش؟ هرچند امکان نداره روی خوش بهش نشون بده. می خواست دستبندش رو بسوزونه!» رویا جا می خورد و توی فکر می رود.



صفیه که تا موقع خوردن صبحانه هرچقدر سعی کرده نتوانسته انگشتر را از انگشتش بیرون بکشد ناچار می شود با دستکش سر میز حاضر شود. حکمت دوباره بدون ملاحظه بحث ناجی و ازدواج صفیه را پیش می کشد و صفیه با صدای بلند زیر خنده می زند اما وقتی از اتاق بیرون می آید به تلخی گریه می کند.

قسمت بعدی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و پنجاه و هشت ۱۵۸ قسمت قبلی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت صد و پنجاه و شش ۱۵۶ Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۱۵۸ Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۱۵۶

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۱۷ فروردین ۱۴۰۱
رادیو زمانه - ۱۹ آذر ۱۳۹۹