اپیدمی کرونا تغییر نهاد دانشگاه را بسیار تسریع کرد
به گزارش خبرگزاری مهر، توسط کانون اندیشه جوان سلسله نشستهایی با عنوان «ما و دانشگاه» برگزار شد.
نشست «نگاهی به تأسیس دانشگاه در ایران؛ اهداف، انگیزهها و معضلات آن» با سخنرانی یاسر خوشنویس، پژوهشگر مطالعات فناوری، در صفحه اینستاگرام کانون برگزار شد.
وی در ابتدا، با اشاره به نهادهای علمی قبل از تأسیس دانشگاه، گفت: برای بیان این نکته ابتدا باید دو ملاحظه روش شناختی مطرح شود چرا که در هر مطالعهای و به دلایلی در ایران نیز بسیار پر تکرار هستند یکی زمان پریشی است، اینکه تصور شود نرمها، قواعد، رویهها، سازوکارها، تکنولوژی و مقرراتی که امروز میشناسیم، برای گذشته نیز صادق است. برای مثال درکی که امروز از دانشگاه داریم ۱۵۰ سال پیش نیز همین درک از دانشگاه وجود داشت در حالی که چنین نیست. مساله دیگری که وجود دارد و بیشتر متوجه ما است اینکه یک سوگیری اروپامحورانه داشته باشیم و فکر کنیم هر آنچه که در اروپا و بعداً در آمریکا اتفاق افتاده باید خط به خط در ایران نیز روی میداد و حالا چون روی نداده کشورمان عقب مانده است و این یک خطا و اشتباه محسوب میشود؛ این بیان نیز بسیار پر تکرار است. علت این دو اتفاق آن است که برخی افراد که معمولاً تاریخ نمیخوانند اما درباره آن ادعا میکنند. بر این اساس آنها همان تصوری که امروزه از دانشگاه دارند را توجیه میکنند برای مثال میگویند چرا دانشگاه در دوره ناصرالدین شاه چنین کار را انجام نمیداد! با اینکه سابقه عمیقتری نسبت به دارالعلم، جامعه یا حوزه علمیه در مشرق زمین وجود داشته است.
"برای مثال درکی که امروز از دانشگاه داریم ۱۵۰ سال پیش نیز همین درک از دانشگاه وجود داشت در حالی که چنین نیست"بنابراین چیزی که غیر عادی قلمداد میشود آن است که نام آن را دانشگاه گذاشتیم.
واژه دانشگاه متعلق به سال ۱۹۱۳ میلادی و موسس و مبدع آن علی اکبر سیاسی است
پژوهشگر مطالعات فناوری با اشاره به اینکه واژه دانشگاه متعلق به سال ۱۹۱۳ میلادی است و مؤسس و مبدع آن در ایران شخصی به نام علی اکبر سیاسی بود، عنوان کرد: او خودش میگوید لفظ دانشگاه را معادل با دارالعلم قرار دادیم؛ از این رو دارالعلم بیش از آنکه بخواهد برای لفظ دانشگاه معادل سازی و فارسی سازی شود در ایران وجود داشته است. منتهی ۸۰ سال قبل از این مساله در ایران تحولاتی در سنتهای آموزشی وجود داشته که به لحاظ نهادی به تأسیس دارالفنون در سال ۱۲۳۰ شمسی بر میگردد. ابتدا باید این را عرض کنیم که ایران در این زمان دارالفنون، دبستان ابتدایی و مدارس متوسطه داشته که برخی مدارس با عنوان مدرسه حقوق، مدرسه بلاغت و… نام داشت. این مدارس در دوران مظفرالدین شاه و احمد شاه شکل گرفت و نهایتاً در سطح دیپلم بودند اما اهدافشان با یکدیگر تفاوت داشت. برای مثال دارالفنون به هیچ وجه قرار نبود مدرسه عمومی و یا دانشگاه باشد بلکه به عنوان مدرسه نظامی و در راستای تقویت ارتش ایران تأسیس شد برای همین در این مرکز مباحثی مانند طب، توپخانه، سواره نظام، پیاده نظام و… تعلیم داده میشد.
همچنین دارالفنون مدرسه عمومی نبود بلکه یک مجموعه تخصصی به شمار میرفت و قرار نبود که هیچ فرد عادی در آنجا دانش فرا بگیرد چرا که مدرسه جنگ محسوب میشد. کسانی که به دارالفنون میآمدند اغلب شاهزادگان و امیرزادگانی بودند که قرار بود بعداً امرای ارتش شوند یا مستقیماً در جایگاه ژنرال، پزشک ارتش و یا مهندس ارتش به کشور خدمت کنند. برای همین هر آنچه در این مدرسه آموزش داده میشد همه حول محور علوم نظامی بود چرا که هدف دارالفنون باسواد کردن افراد نبود و میخواست کسانی را تربیت کند که وارد ارتش شوند. دارالفنون بیش از آن چیزی که تصور میشود در این امر موفق بود.
وی یادآور شد: مدارس دوره مظفرالدین شاه یک سری دبستان بود که با شیوههای سنتی مکتبخانهها رقابت داشتند. در این دوره و بعداً در دوره احمد شاه چند مدرسه عالی شکل گرفت که هدفشان تربیت افراد متخصص در حوزههای مختلف مانند مترجمی، کارشناس وزارت خانه، کارشناس مسائل بین الملل و… بود.
"علت این دو اتفاق آن است که برخی افراد که معمولاً تاریخ نمیخوانند اما درباره آن ادعا میکنند"این مدارس توانستند افرادی را تربیت کنند که در تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و… کشور نقش آفرین باشند؛ اما تعداد این اشخاص بسیار کم بود. بنابراین قبل از تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳، دارالفنون و یک سری مدارس ابتدایی و عالی داریم که کمابیش در آن هدفی که داشتند موفق بودند ولی هیچکدام از آنها قرار نبود دانشگاه شود.
این پژوهشگر مطالعات فناوری به ایده تأسیس دانشگاه در ایران اشاره و خاطرنشان کرد: وقتی رضاخان سال ۱۲۹۹ کودتا میکنند و سال ۱۳۰۵ تاج گذاری او برگذار میشود سالها به نوسازی بدنه حکومت در ایران مشغول بود طوری که محکمه سنتی را بر میدارد و وزارت خانه دادگستری تأسیس میکند، ابتدا تغییراتی در لباس انجام و بعد منجر به کشف حجاب میشود، برای نخستین بار اسم و فامیل را ثبت میکند، گواهی فوت و تولد صادر میشود، خرید و فروشها با ثبت سند پیش میرود و…. با این تغییرات است که همه ادارات جدید نیازمند نیروی انسانی میشود نیروهایی که به این سازوکارها مسلط باشند. بر همین اساس از یک طرف صحبت این بود که باید آموزش رایگان عمومی ایجاد و از جهت دیگر بحث میشود که چه افرادی باید وارد چنین سیستمهایی بشوند چرا که آنها نیازمند آموزش بودند. از این رو یک سری دانشسرا و مدرسه عالی تأسیس و یک دارالمعلمین ایجاد شد یک عده نیز به دنبال آن بودند تا آن علومی که در اروپا تدریس میشود آن یونیورسیتی هم در ایران شکل بگیرد.
تحولات اروپا ارگانیک و درونزا بود اما تحولات ایران رونویسی شده بود
این محقق و پژوهشگر گفت: تغییراتی که در اروپا شکل گرفت تحولات ارگانیک بود.
یعنی کسی تصمیم نگرفت کاری انجام دهد تا این تغییرات ایجاد شود بلکه این تحولات درون زا بود؛ یعنی همان نیروهای درونی تحولات را به وجود میآورند و الگو برداری نمیکنند. آنان در قرن نوزدهم هیچ تصویری از این نداشتند که فلان تمدن خوب است ما نیز برویم و مانند آنان عمل کنیم. دانشگاه نیز در همین زمینه به وجود آمده است. لازم به یادآوری است که یونیورسیتی ها در امتداد کلیسا بود و کسانی میتوانستند در این مراکز علمی آموزش دهند که ابتدا کشیش شده باشند. اما بعدها چند متفکر که بعدها واژه روشن فکر بودن را برای آنان به کار بردند که روحانی و کشیش نبودند و تنها میخواستند جایی باشد که بتوانند حرف بزنند؛ این افراد بیشتر یا در دربارها بودند و یا موفق شده بودند از طریق نویسندگی یک زندگی حداقلی را برای خود به وجود آورند.
"منتهی ۸۰ سال قبل از این مساله در ایران تحولاتی در سنتهای آموزشی وجود داشته که به لحاظ نهادی به تأسیس دارالفنون در سال ۱۲۳۰ شمسی بر میگردد"این افراد بیرون از دانشگاه بودند اما توانستند گعده ها و انجمنهایی را تشکیل دهند. این اجتماع نخستین جمع علمی بیرون حوزه بود. اما بعد از تشدید شدن فاصله گرفتن جامعه از کلیسا این گعده ها فرصت پیدا کردند که دانشگاههایی تأسیس کنند که دیگر نیازی نباشد اساتید ابتدا روحانی و کشیش باشند. بنابراین این تحول یک تغییر درون زا و ارگانیک است که توسط کسی نوشته نشد. تفاوت تحولات در اروپا این است که تحولات آنان درون زا و ارگانیک بوده اما تحولات ایران در قرن اخیر یک تحول رونویسی شده بود که میتوان آن را در شیوههای پوشش، آموزش و… مشاهده کرد.
وی درباره استقلال دانشگاه از سیاست، بیان کرد: مساله اینجا است که در لایحه سال ۱۳۱۳ نوشته میشود که رئیس دانشگاه تهران یا وزیر فرهنگ است یا وزیر فرهنگ رییس آن را معرفی میکند و سالهای ابتدایی تاسیس اینگونه بود.
اما سال ۱۳۲۱ که ایران اشغال میشود علی اکبر سیاسی که قرار بود رئیس دانشگاه شود از روز اول چنین بیان میکند که دانشگاه باید مستقل از دولت باشد این نکتهای است که علی اکبر سیاسی و افرادی که در اروپا تحصیل کرده بودند درک کردند، اینکه در اروپا دانشگاه یک نهاد مستقل است و به لحاظ مالی به دولت وابسته نیست، فعالیتهای تجاری دارد، به صورت وقف و خیریهای و یا با گرفتن شهریه اداره میشود. سیاسی میگفت تا زمانی که دانشگاه در دست دولت باشد فایدهای ندارد بر همین اساس از زمانی که رئیس دانشگاه شد متممی به لایحه اضافه کرد که رئیس دانشگاه به صورت رأی گیری از سوی اساتید انتخاب شود، از همین تاریخ یعنی سال ۱۳۲۱ بود که استقلال دانشگاه اعلام شد اما بعد از واقعه ۱۶ آذر با عزل سیاسی و اخراج برخی اساتید این استقلال از بین میرود. بعد از اخراج سیاسی دانشگاه تهران نامش به دانشگاه آریامهر تغییر میکند و ریاست آن را محمدرضاپهلوی بر عهده میگیرد تا اینگونه از دانشگاه سیاست زدایی شود در حالی که این سیاست زدایی منجر به افراط سیاسی در دانشگاه میشود. دانشگاه فی نفسه محل نقادی است و نباید به خاطر نقادی کرسی اساتید گرفته شود در حالی که این امر محقق نشد.
بررسی نسبت دانشگاه و حکمرانی در جمهوری اسلامی
اما در نشست دیگری از این سلسله نشستها، «نسبت دانشگاه و حکمرانی در جمهوری اسلامی» با حضور رضا نقی زاده، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور بررسی شد.
وی در ابتدا، با بیان اینکه رویکرد دانشگاه، یک رویکرد صفر و یکی نیست، گفت: نمیتوان صرفاً یک دلیل مانند کادرسازی، تقاضای علمی و یا تقاضای سیاسی را عامل شکل گیری دانشگاه دانست. اما به طور قطع یکی از دلایل تشکیل دانشگاه در ایران به تقاضای کادرسازی در دوره پهلوی اول برمیگردد.
"ابتدا باید این را عرض کنیم که ایران در این زمان دارالفنون، دبستان ابتدایی و مدارس متوسطه داشته که برخی مدارس با عنوان مدرسه حقوق، مدرسه بلاغت و… نام داشت"پهلوی اول که نمیتوانست با جامعه ارتباط برقرار کند به دنبال ایجاد یک طبقه اجتماعی بود که از سیاستهای جدید حکومت برای ورود به دنیای مدرن حمایت کند. دلایل دیگری مانند دلیل علمی نیز در تشکیل نهاد دانشگاه موثر بودند. رویکرد کادرسازی در ایران ادامه پیدا کرد و دلیل آن هم کارکرد دانشگاه به عنوان یک شبکه اجتماعی بود. به همین خاطر تا پایان دهه نود بافتار دانشگاه ترکیبی از تضارب آراء، افراد سیاسی، افراد علمی، احزاب و غیره است.
نقی زاده با اشاره به علل تغییر دانشگاه نسبت به دو دهه قبل، ابراز کرد: یکی از علل تغییر دانشگاه تغییر کارکرد آن است. دانشگاه در دهههای پیشین کارکرد شبکه اجتماعی را داشت و امروز به دلیل اینکه این کارکرد در عرصههای دیگر پررنگ شده، دانشگاه دچار تغییراتی شده و برای مثال مسئله کارآفرینی در دانشگاه اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
از این جهت به نظر میرسد جایگاه دانشگاه نه تنها در ایران بلکه در دنیا تغییر خواهد کرد. دانشگاه نهادی بود که در آن تضارب آراء اتفاق میافتاد و امروز این مسائل به جایگاههای دیگر مانند شبکههای اجتماعی منتقل شده است، بنابراین اگر دانشگاه متناسب با تغییرات در عرصههای دیگر مانند فضای دیجیتال، خود را ارتقاء ندهد بی تردید جایگاهش را در جامعه از دست خواهد داد.
استاد دانشگاه با اشاره به بعد آرمانی نسبت دانشگاه با حاکمیت جمهوری اسلامی، مطرح کرد: حضرت امام (ره) فرمودند: «دانشگاه مهد تحولات است.» امام خمینی (ره) به خوبی نقطه مطلوب دانشگاه را در این جمله ترسیم فرمودند بر این اساس دانشگاه باید مبدا تحولات جامعه باشد. دانشگاه باید مرکز علم، پژوهش، کارآفرینی و جامعه محوری آن هم به صورت همگرا و هم افزا باشد و باید بتواند نقش همه جانبه و موثری از خود در جامعه ایفا کند. حضرت امام (ره) نقشی فراتر از یک نهاد صرفاً علمی برای دانشگاه قائل بودند و اشاره داشتند اگر دانشگاه در مسیر درست باشد جامعه نیز در مسیر درست قرار میگیرد. امروز دانشگاه در بهترین حالتش هنوز فاصله زیادی با جامعه محوری دارد.
"این مدارس در دوران مظفرالدین شاه و احمد شاه شکل گرفت و نهایتاً در سطح دیپلم بودند اما اهدافشان با یکدیگر تفاوت داشت"دو دلیل را میتوان برای این فاصله نام برد؛ دلیل اول اینکه مدل سازی درستی از دانشگاه در کشور صورت نگرفته و دلیل دوم این است که منابعی ه به دانشگاه تخصیص داده میشود با انتظاراتی که از آن وجود دارد، همخوانی ندارد.
نقش دانشگاه در تمدن سازی و تشکیل دولت اسلامی چیست؟
این محقق، با اشاره به نقش دانشگاه در تمدن سازی و تشکیل دولت اسلامی، بیان کرد: هیچ تمدنی در دنیا خالی از مبانی علمی، فناوری و تکنولوژیک نیست. بحث تمدن سازی در انقلاب اسلامی نیز بحث بر سر بازگشت به فرآیند اصلی علمی است و دانشگاه در این عرصه نقش محوری ایفا میکند. همانطور که امام راحل فرمودند دانشگاه مبدا تحولات است، در این عرصه نیز دانشگاه است که میتوانددر حوزه تکنولوژیهای جدید نسل نو را حمایت و هدایت کند. امروز تکنولوژیهای جدید تمام شئونات زندگی انسان را تحت تاثیر قرار داده است، اگر دانشگاه در برابر این اتفاقات نظر و ایده خود را ارائه ندهد نهاد دیگری نمیتواند این نقش را ایفا کند و این بیانگر اهمیت نقش و جایگاه دانشگاه در جامعه است.
عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور ادامه داد: دانشگاه فعلی در ایران هنوز فاصله زیادی با نقش آفرینی در این عرصه دارد، دلیل آن هم سازوکار دانشگاه در ایران است. جداسازی بخشهای آموزشی، پژوهشی، فرهنگی و جامعه محوری و اتمیزه کردن کارکردهای دانشگاه که در دانشگاههای ایران سنت سنت غالب است، اثرگذاری دانشگاه در جامعه را کاهش میدهد.
همین رویکرد سبب شد تا حوزه و دانشگاه که بنا بود در هم ذوب شوند، امروز هر کدام مسیر خود را میرود و همکاری و هماهنگی بین آنها وجود ندارد. اشکالی که وجود دارد این است که در دانشگاه کشور با دانشجو به مانند یک دانش آموز رفتار میشود، تعدادی واحد درسی به ارائه شده و بعد پایان نامه و در نهایت بدون اینکه اتصال دانشجو با جامعه برقرار شود، کارش در دانشگاه تمام میشود.
وی افزود: دانشگاه برای اینکه بتواند نقش تمدن سازی ایفا کند باید با جامعه ارتباط بگیرد، جامعهای که سیستم پیچیدهای دارد و در آن فرهنگ، نرمهای رفتاری و علم وجود دارد. بنابراین دانشگاه برای مواجهه با جامعه نیاز به ابزارهای متنوعی از جمله علم، پژوهش، فرهنگ و کارآفرینی آن هم به صورت هم زمان و هم افزا با هم دارد. به بیان دیگر دانشگاه برای اینکه بتواند تمدن سازی کند باید زیست بومی از رفتار تمدن سازی در خود بروز دهد. این کار نیز باید به سرعت پیگری شود چرا که دنیا به سرعت در حال پیشرفت و تغییر و تحول است و دانشگاه نباید از این تغییرات عقب بماند.
نقی زاده با اشاره به مسئله کرونا و تغییر کارکرد دانشگاه، اظهار داشت: اپیدمی کرونا تغییر نهاد دانشگاه را بسیار تسریع کرد.
"همچنین دارالفنون مدرسه عمومی نبود بلکه یک مجموعه تخصصی به شمار میرفت و قرار نبود که هیچ فرد عادی در آنجا دانش فرا بگیرد چرا که مدرسه جنگ محسوب میشد"اتفاقات تکنولوژی و فناوری که در امروز در دنیا رخ میدهد بسیاری از شئون دانشگاه را تحت تاثیر خود قرار داده و میدهد. یکی از این شئون کارکرد اجتماعی و یا کارکرد فراعلمی دانشگاه است که امروز تقریباً این کارکرد را از دست داده است. نکته دیگر این است که دانشگاه باید نسبت خود با مهارتهای جدید را پیدا کند. برای مثال در آیندهای بسیار نزدیک اگر کسی زبان بداند میتواند با استفاده از تکنولوژی روز به راحتی در کلاسهای مجازی کشورهای دیگر شرکت کرده و مدرک بگیرد. این مسئله اگر مورد توجه قرار نگیرد تهدیدی برای دانشگاههای کشور محسوب میشود.
بنابراین دانشگاه باید الگوی خود را تغییر داده و به روز و متناسب با نیازهای جامعه کند تا دچار چنین معضلاتی نشود.
مدیریت متمرکز شکست خورده است
استاد دانشگاه یادآور شد: علاوه بر بحث تغییر ماهیت دانشگاه توسط تکنولوژی، بحث دیگری نیز مطرح است و آن نقش دانشگاه در تغییر جامعه از طریق تکنولوژی است. مسائل مهم و کلان کشور مانند اقتصاد دانش بنیان، اقتصاد مقاومتی، آلودگی هوا و غیره بدون دانشگاه قابل حل و فصل نیست. امروز رقابت اقتصادی نیز به دانشگاه به عنوان یک نهاد علمی نیاز دارد.
این نویسنده با بیان اینکه دخالت سیاست در دانشگاه از جهت کارکردهای اجتماعی دانشگاه است، ابراز داشت: از آنجایی که کارکردهای اجتماعی دانشگاه کمرنگ شده و به عرصههای دیگر منتقل شده است به نظر میرسد دخالت نهاد سیاست در دانشگاه نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا کاهش پیدا خواهد کرد. اما اینکه دخالت به طور کامل قطع بشود شدنی نیست چرا که یکی از مهمترین حوزههای یک کشور حوزه علم و دانش آن است و مسلم است که نهاد حکمرانی علاقمند به ورود به این عرصه است. آنچه اهمیت دارد این است که نهاد حکمرانی باید عالمانه وارد این عرصه شود.
این محقق و پژوهشگر با بیان اینکه مدیریت متمرکز شکست خورده است، مطرح کرد: شورای انقلاب فرهنگی در بحث آمایش آموزش عالی کشور به این سیاست رسیده است که مسئله در سطح مرکز قابل حل نیست و باید در سطح منطقهای و محلی مورد آمایش قرار بگیرد.
"کسانی که به دارالفنون میآمدند اغلب شاهزادگان و امیرزادگانی بودند که قرار بود بعداً امرای ارتش شوند یا مستقیماً در جایگاه ژنرال، پزشک ارتش و یا مهندس ارتش به کشور خدمت کنند"برای اینکه از مدیریت متمرکز فاصله گرفته شود در گام اول باید اختیارات دانشگاهها در شقوق آموزشی افزایش پیدا کند و در هر منطقه از کشور یک دانشگاه معین وجود داشته باشد. به نظر میرسد سیاست درست این است که مدیریت غیر متمرکز در سیاست گذاری باید متمرکز و در اجرا باید غیر متمرکز باشد.
عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در پایان خاطرنشان کرد: در بسیاری از مناطق دانشگاه نماد پیشرفت یک شهر قلمداد میشود. از آنجایی که توسعه زیادی در دانشگاههای کشور صورت گرفته و امروز ظرفیت وسیعی از این جهت وجود دارد باید کارکرد مشخصی برای این پتانسیل گسترده پیش بینی شود و نباید گذاشت این ظرفیتها به هدر رود. نهاد دانشگاه و جامعه دانشگاهی میتواند نقاط ضعف خود را برطرف کند و این با سیاستگذاریهای آگاهانه و صحیح از سوی حاکمیت بدون ورود به اقدامات اجرایی تسهیل میشود.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران