اوکراین: نفی خودمختاری به نام ژئوپلتیک و صلح
چپ ضد امپریالیسم و مخالف جنگ در سطح جهانی در مقابل خطوط سیاسی جدیدی که حمله روسیه به اوکراین ترسیم کرده کاملاً دچار اختلاف شده و شکاف خورده است.
این اختلاف از دو عامل ریشه میگیرید: یکی جدید و بیسابقهبودن وضعیتی است که در آن روسیه به خاطر جاهطلبیهای توسعهطلبانه و ملیگرایانهای که صریحا به آن اقرار نموده به یک کشور همسایه و ضعیفتراز خود حمله کرده است؛ و دیگری حمایت فعالانه و بیوقفه ناتو از مقاومت اوکراین.
از سوریه تا اوکراین
همین چپ پیشتر هم در رابطه با مداخله مرگبار روسیه و قبل از آن ایران در سوریه دچار اختلاف و تشتت آرا شده بود، اما در آن زمان شرایط واقعاً متفاوت بود.
Ad placeholder
مسکو برای حمایت از رژیم حاکم روسیه دست به مداخله زده بود، و این یعنی دفاع از نظام مستقر و حاکم موضوعی بود که برخی برای توجیه عملیات نظامی مهلک روسیه در سوریه به کار میبستند. و البته همین افراد مداخله به همین میزان مرگبار عربستان سعودی در یمن را بهتندی محکوم میکنند، گرچه این عملیات هم در حمایت از رژیم حاکم بر آن کشور انجام شده است. طرفه آنکه رژیم برآمده از انتخابات در یمن بسیار مشروعتر از دیکتاتوری چهل ساله سوریه است و برآمده از انتخاباتی است که پس از خیزش مردمی سال ۲۰۱۱ و سرنگونی رژیم دیکتاتوری دیرینه کشور برگزار شد.
حمایت از مداخله نظامی روسیه در سوریه، یا در بهترین حالت محکومنکردن آن، در اکثر موارد بر پایه نوعی «آنتی امپریالیسم» ژئوپلیتیکی یکجانبه بود که هدف غاییاش مخالفت با امپریالیسم غربی به رهبری آمریکا بود و این هدف را در اولویت قرار میداد و بدین ترتیب سرنوشت مردم سوریه در مرتبه دوم اهمیت قرار میگرفت. در اینجا هم باز تناقض فاحشی وجود داشت که چرا مدافعان این موضع علیه جنگ آمریکا با بهاصطلاح دولت اسلامی (داعش) تظاهرات نکردند.
در واقع، بخشی از کسانی که به نام مخالفت با امپریالیسم آمریکا از محکومکردن مداخله روسیه در حمایت از دولت سوریه سرباز زدهاند، از مداخله همین آمریکا به نفع ی پ گ، شبهنظامیان کرد سوری و نزدیک به پ ک ک ترکیه، در جنگ با دولت اسلامی حمایت کردند.
"چپ ضد امپریالیسم و مخالف جنگ در سطح جهانی در مقابل خطوط سیاسی جدیدی که حمله روسیه به اوکراین ترسیم کرده کاملاً دچار اختلاف شده و شکاف خورده است"(در این جنگ، ایالات متحده حتی همزمان از شبهنظامیان عراقی طرفدار ایران نیز حمایت میکرد.)
رویکردهای چپ آنتی امپریالیسم به جنگ اوکراین
مورد اوکراین در ابتدا به نظر واضحتر و غیرمبهمتر از سوریه میآمد. روسیه جنگ و اشغالگریای را در اوکراین به پیش میبرد که مشابه جنگهایی بود که امپریالیسم آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم یه این سو در بسیاری کشورها (از کره گرفته تا ویتنام، افغانستان و عراق) به راه انداخته بود. اما از آنجاییکه قدرت اشغالگر این بار نه واشنگتن، بلکه مسکو است و کسانی که ضد این اشغالگری مبارزه میکنند نه از طرف مسکو و پکن، بلکه از سوی واشنگتن و متحدانش در ناتو حمایت میشوند، بخش بزرگی از چپ ضدجنگ و آنتیامپریالیست واکنش بسیار متفاوتی از خود نشان داده است.
Ad placeholder
بخشی از این چپ حتی این مخالفت نئواردوگاهی و تکبعدی خود را به اوج رسانده و با حمایت از روسیه آن را نیرویی آنتیامپریالیستی خوانده است. به این ترتیب این بخش از چپ مفهوم امپریالیسم را که در اصل به معنای نقد سرمایهداری است به نفرت کمابیش فرهنگی از غرب تبدیل کرده است. بخش دیگری از چپ هم ماهیت امپریالیستی دولت فعلی روسیه را تصدیق کرده اما آن را قدرت امپریالیستی خردتری میداند که بنا بر منطق «دفع افسد به فاسد» مخالفت فوری با آن ضروری نیست.
بخش دیگری از چپ آنتی-امپریالیست و ضدجنگ هم ماهیت امپریالیستی جنگ روسیه علیه اوکراین را به رسمیت میشمارد و خواستار پایان آن است.
اما آنها نیز جز آرزوی موفقیت برای اوکراین از مقاومت این کشور علیه نیروی اشغالگر حمایت دیگری نکرده و حق این کشور برای دستیابی به سلاحهای بیشتر برای دفاع از خود را نفی میکنند. بدتر آنکه، بیشتر آنها با ارسال سلاح از طرف ناتو مخالفت میکنند و سرنوشت مردم اوکراین را در مقایسه با مخالفت با امپریالیسم غربی در جایگاه دوم اهمیت قرار میدهند.
https://www.radiozamaneh.com/۷۱۴۲۹۰/نسخه ریاکارانهتر این طرز برخورد آن است که برخی وانمود میکنند که نگران سرنوشت مردم اوکرایناند که در جنگی نیابتی بین قدرتهای امپریالیستی همچون گوشت دم توپ مورد سوء استفاده ناتو قرار گرفتهاند. از این منظر، مصاحبهای با چاس فریمن، مقام دولتی ۷۹ ساله و سابق آمریکا که از سال ۱۹۹۴ بازنشسته شده و در زمان حمله آمریکا به عراق در سال ۱۹۹۱ سفیر ایالات متحده در عربستان سعودی بوده است، مورد عنایت ویژهای قرار گرفته است. مصاحبه را سایت Grayzone انجام داده که ید طولایی در ترویج پروپاگاندای روسیه، گفتمان ضد واکسن و نظریههای توطئه دارد.
وقتی این سایت نظر فریمن را در مورد حرفهای زلینسکی جویا میشود که بنا بر ادعای این سایت گفته که اعضای نانو تأکید کردهاند که کشور او را در ناتو نخواهند پذیرفت اما در انظار عمومی دروازه را برای پذیرش اوکراین باز خواهند گذاشت، او پاسخ میدهد:
«به نظر من این حرف خیلی کلبیمسلکانه است، یا شاید هم ناشی از سادهلوحی و واقعبیننبودن رهبران غربی بوده. زلینسکی آدم بسیار باهوشی است و متوجه شده که پیامدهای آنچه او آن را وضعیت برزخی مینامد چه خواهد بود: اوکراین به حال خود واگذار خواهد شد.
"و البته همین افراد مداخله به همین میزان مرگبار عربستان سعودی در یمن را بهتندی محکوم میکنند، گرچه این عملیات هم در حمایت از رژیم حاکم بر آن کشور انجام شده است"در واقع، اصل حرف غرب این بوده: “ما تا آخرین اوکراینی، برای استقلال اوکراین مبارزه خواهیم کرد”، موضع ما هم اساساً همین خواهد بود.»
اندکی بعدتر در طول همین مصاحبه، از فریمن پرسیده میشود که نظرش در مورد این موضوع چیست که از اوکراین به عنوان گوشت دم توپ در جنگ با روسیه استفاده میشود، ایدهای که به قول Grayzone طرزفکر غالب در واشنگتن را شکل میدهد. فریمن در پاسخ میگوید: «مادامیکه ما خط قرمز روسیه را زیر پا نگذاریم و تنشها علیه ما بالا نگیرد، این موضوع مطلقا هیچ هزینهای برای ایالات متحده نخواهد داشت.» بیشتر یه نظر میرسد که فریمن در پاسخهایش ناتو را به خاطر نپذیرفتن اوکراین و ایالات متحده را به خاطر نجنگیدن برای اوکراین سرزنش میکند، انگار او انتظار دارد ناتو به جای آنکه اوکراین را در برزخ باقی بگذارد، مستقیماً برای دفاع از قلمروی و حاکمیت این کشور وارد عمل شود.
اما با وجود این، عبارت «تا آخرین اوکراینی» طوری تفسیر شده که انگار خود فریمن گفته است که واشنگتن از اوکراینیها همچون سربازان نیابتی خود استفاده میکند و آنها را وامیدارد تا آخرین نفر برای آمریکا بجنگند. حتی این عبارت طوری تعبیر شده که انگار اعلامیه رسمی سیاست خارجی آمریکاست. خود ولادیمیر پوتین نیز همین عبارت «تا آخرین اوکراینی» را در نطق عمومیای به تاریخ ۱۲ آوریل تکرار کرده است. ترحم کاذب و دروغین نسبت به سرنوشت اوکراینیها نیز که تصور میشود ناتو به آنها سلاح داده تا سرحد مرگ برای آن بجنگند، از همین جا میآید.
این موضوع به صاحبان این نوع اظهارنظرها اجازه میدهد به بهانه نگرانی و دلمشغولیهای انسانی نسبت به سرنوشت مردم اوکراین با ارسال سلاحهای دفاعی از سوی ناتو به آنها مخالفت کنند.
Ad placeholder
با این حال، این همدردی کاذب خودمختاری مردم اوکراین را کاملاً به محاق میبرد و تا به آنجا پیش میرود که امور بدیهی را نیز انکار میکند: از زمان آغاز حمله روسیه حتی یک روز هم نبوده که رئیسجمهور اوکراین رهبران ناتو را به خاطر عدم ارسال سلاح کافی و کارآمد علناً سرزنش نکند! اگر چنانکه این قسم تحلیل نامنسجم و غیرمنطقی ادعا میکند، قدرتهای امپریالیستی ناتو بهطور کلبیمسلکانهای از اوکراینیها برای تضعیف رقیب امپریالیست روسشان استفاده میکردند، مطمئناً نیاز نبود برای ارسال سلاح به آنها التماس کرد.
حقیقت آن است که قدرتهای اصلی ناتو بیصبرانه منتظر اتمام جنگاند؛ این امر خصوصاً در مورد فرانسه و آلمان که تأمینکنندگان عمده سلاح برای اوکراین هستند صدق میکند. گرچه جنگ از بسیاری جهات به نفع مجموعههای نظامی و صنعتی این کشورهاست، سود این حوزهها در برابر ضربه کلیای که کمبود انرژی، تورم روبهرشد، بحران گسترده پناهجویان، برهمخوردنِ نظم نظام سرمایهداری جهانی، و قدرتگرفتن راست افراطی به این کشورها وارد میسازد، هیچ است.
در نهایت، بخش دیگری از چپ ضدجنگ و آنتیامپریالیست نیز هست که به نام صلح ارسال سلاح به اوکراین را رد میکند و بدیل مذاکره به جای جنگ را پیشنهاد میدهد.
جنگ اوکراین در آینه جنگ ویتنام
اوضاع کمی مانند زمان جنگ ویتنام است، یعنی وقتی که جنبش ضدجنگ دچار دو دستگی شده بود بین احزاب کمونیستی طرفدار مسکو که در شیپور صلح میدمیدند و چپ رادیکال که صریحاً آرزومند پیروزی ویتنام بر آمریکا بود.
https://www.radiozamaneh.com/۷۰۷۶۰۸با این حال، وضعیت امروز بسیار متفاوت است. در دوران جنگ ویتنام، دو شق اصلی جنبش ضدجنگ در همبستگی کامل با ویتنامیها بودند و هر دو از حق ویتنامیها برای دستیابی به سلاح حمایت میکردند. مخالفت آنها با یکدیگر بر سر تاکتیک بود، بر سر شعاری که باید اتخاذ میشد تا جنبش ضدجنگی را ساخت که بتواند به موثرترین شکل ممکن به ویتنام در جنگ میهنیاش کمکرسانی کند.
اما امروز کسانی که از صلح حرف میزنند و در عین حال با حق اوکراینیها برای دستیابی به سلاح به منظور دفاع از خود مخالفت میکنند، این صلح را در مقابل مبارزه قرار میدهند. به عبارت دیگر، آنها آرزو میکنند اوکراین تسلیم شود، والا چگونه میتواند به صلح رسید اگر اوکراین مسلح نشده باشد و بنابراین قادر به دفاع از خود نباشد؟ میتوانستیم امروز بنویسیم «نظم بر کییف حاکم است!»، اما این نظم نظمی تحمیلشده بر ملت اوکراین از جانب مسکو و به بهانه بسیار مغالطهآمیز «نازیزدایی» میبود.
مذاکراتی بین مسکو و کییف و به میانجیگری ترکیه، یکی از اعضای ناتو، در جریان است.
"طرفه آنکه رژیم برآمده از انتخابات در یمن بسیار مشروعتر از دیکتاتوری چهل ساله سوریه است و برآمده از انتخاباتی است که پس از خیزش مردمی سال ۲۰۱۱ و سرنگونی رژیم دیکتاتوری دیرینه کشور برگزار شد"این مذاکرات فقط تحت یکی از این دو شرط به سرانجام خواهند رسید. اول آنکه اوکراین دیگر نتواند به مبارزه ادامه دهد، و تسلیم و تابع اوامر مسکو شود. حال گرچه این اوامر به لطف مقاومت قهرمانانه نیروهای مسلح و مردم اوکراین، نسبت به اهداف اولیهای که پوتین اعلام کرده بود، بهشکل قابلتوجهی تخفیف یافتهاند و تلطیف شدهاند.
Ad placeholder
شرط دوم آن است که روسیه دیگر قادر به ادامه جنگ نباشد، خواه به دلیل فرسودگی روحیه سربازانش، یا یه دلایل اقتصادی و بالا رفتن سطح نارضایتی عمومی مردم روسیه. در زمان جنگ جهانی اول نیز، دشواریهایی که سربازان روسیه تزاری با آنها مواجه شدند و پیامدهای اقتصادی جنگ بر زندگی مردم روسیه خیزش مردمیای را به راه انداخت که منجر به سرنگونی تزاریسم در سال ۱۹۱۷ شد (بهطور مشابه، انقلاب ناکام سال ۱۹۰۵ نیز در نتیجه شکست روسیه در جنگ یا ژاپن رخ داد.)
انترناسیونالیستها، مبارزان ضدجنگ و آنتیامپریالیستهای حقیقی فقط میتوانند از ته دل آرزومند رخدادن سناریوی دوم باشند. بنابراین، باید از حق اوکراین برای دستیابی به سلاحهایی که برای دفاع از خود نیاز دارد حمایت کنند.
موضع مخالف، چه بخواهیم چه نخواهیم، در دام حمایت از تهاجم امپریالیستی روسیه خواهد افتاد.
ترجمه از : Contretemps
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران