پاکستان و افغانستان ایران را دور زدند/ جایگاه افغانستان در جاده ابریشم جدید/ این چین است که تصمیم میگیرد

 پاکستان و افغانستان ایران را دور زدند/ جایگاه افغانستان در جاده ابریشم جدید/ این چین است که تصمیم میگیرد
پیک ایران
پیک ایران - ۲۶ فروردین ۱۴۰۱

 پاکستان و افغانستان ایران را دور زدند/ جایگاه افغانستان در جاده ابریشم جدید/ این چین است که تصمیم میگیرد


آنها که اهل دیدن فیلم‌های مستند هستند، احتمالا مستند معروفی را به یاد می‌آورند به نام «چهارراه تمدن» (Crossroads of Civilization) که توسط «دیوید فراست» در دهه ۱۳۵۰ خورشیدی ساخته شد و در مورد تمدن ایران بود.

به گزارش تجارت‌نیوز، فارغ از اینکه محتوای این مستند چیست، نکته مهمی هم در نام آن نهفته است: ایران در جای مهمی از جهان واقع شده است. اگر نگاهی هم به نقشه جهان بیندازید، صحت آن نام‌گذاری آشکارتر خواهد شد.

کمتر کشورهایی هستند که در نقاط تقاطعی و استراتژیک قاره‌های مختلف واقع شده باشند. اگر بنا به کوتاه‌کردنِ فهرست باشد، شاید تنها بتوان از ترکیه، مصر و ایران نام برد. به عبارتی، کشورهای اندکی در جهان هستند که منافع‌شان با منافع قاره‌های مختلف گره خورده باشد.

اما دقیقا همین کشورها هم هستند که در معرض درگیری‌های مرزی، مناقشات قومیتی و مداخلات قدرت‌های خارجی هستند. در تازه‌ترین مورد، فشارهایی پدید آمده که حضور ایران در طرح «جاده ابریشم جدید» را هم کمرنگ کند.

"اگر نگاهی هم به نقشه جهان بیندازید، صحت آن نام‌گذاری آشکارتر خواهد شد.کمتر کشورهایی هستند که در نقاط تقاطعی و استراتژیک قاره‌های مختلف واقع شده باشند"اما ماجرا از چه قرار است؟

ترکیه دو بخش اروپایی و آسیایی دارد و از آنجا که هم کشوری با اکثریت مسلمان است و هم زیادی به اروپا نزدیک است، همیشه برای ساکنان «قاره سبز» مهم بوده است. مصر هم همین‌طور. مصر کشوری آفریقایی اما عرب‌زبان است و در دسته‌بندی‌های روابط بین‌الملل، عمدتا جزو کشورهای «خاورمیانه» یا منطقه «منا» (MENA) دسته‌بندی می‌شود.

منظور از «منا»، کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقاست که علاوه بر سراسر خاورمیانه، کشورهایی مانند مصر، لیبی، الجزایر، تونس و مراکش را هم دربرمی‌گیرد. در واقع این کشورها بیش از آنکه آفریقایی باشند، خاورمیانه‌ای هستند.

ایران موقعیت حتی ممتازتری دارد: از یک سو قدرتمندترین کشور در منطقه خلیج فارس و شاهراه نفتی آن (تنگه هرمز) است؛ از یک سو به هند و پاکستان با مجموع جمعیت نزدیک به ۱٫۷ میلیارد نفری نزدیک است؛ همزمان یکی از معدود راه‌های ارتباط زمینی با «آسیای مرکزی» (شامل کشورهایی مانند ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان) است؛ از سویی یک هژمون منطقه‌ای در شرق مدیترانه (سرزمین‌های اشغالی، لبنان و سوریه) است و شاید مهم‌تر از این‌ها، همچون ترکیه، بیش از اندازه به اروپا نزدیک است که اروپایی‌ها نادیده‌اش بگیرند.

چرا ما در جایی مهم از جهان قرار داریم؟
برای آنها که این موقعیت جغرافیایی از نظرشان کم‌اهمیت جلوه می‌کند، نکات زیادی در مورد موقعیت جغرافیایی ایران وجود دارد. نخست اینکه بین ۲۰ تا ۳۰ درصد از نفت جهان از تنگه باریک هرمز می‌گذرد و بسیاری این تنگه را مهم‌ترین تنگه در جهان می‌دانند.

(شاید شانه‌به‌شانه «کانال سوئز»)

دوم اینکه در آینده‌ای نزدیک، با برآمدنِ هند و کمی پس از آن برآمدنِ پاکستان به عنوان قدرت‌های اقتصادی آینده، اهمیت ایران باز هم بیشتر می‌شود. ترکیه سال‌هاست به دنبال اتصال پاکستان به خاک خود، به واسطه خاک ایران است و مسیر ریلی اسلام آباد-تهران-استانبول، بالاخره همین اواخر آغاز به کار کرد.

هر طرحی برای اتصال هند به اروپا از طریق زمینی و ریلی هم باید ناگزیر از ایران بگذرد (همچون موردِ «کریدور شمال-جنوب»). ابرقدرت‌های گازی مانند قطر هم به شدت به دنبال انتقال گاز از طریق خط‌لوله به اروپا، به واسطه خاک ایران هستند.

از آن‌سو، اتصال شبکه ریلی ایران به شبکه ریلی عراق، سوریه و بعد هم لبنان، می‌تواند اقیانوس هند را به دریای مدیترانه متصل کند و «کانال سوئز» (به عنوان دومین یا شاید هم اولین تنگه استراتژیک دنیا) را از موضوعیت بیندازد. (مسیر اردن، عربستان و مصر به اندازه ایران جذابیت ندارد.)

اما در ادامه فهرست فرصت‌سوزی‌ها و انزواطلبی‌های کوته‌بینانه ایران در دهه‌های اخیر، به نظر می‌رسد که باز هم جهان و به ویژه رقبای منطقه‌ای ما (ترکیه، پاکستان، عربستان و رژیم اسرائیل) به دنبال این هستند که ایران را از مسیرهای ترانزیتی اصلی کنار بگذارند.

هیاهو برای دریافت حق ترانزیت
در تازه‌ترین نمونه، در حاشیه اجلاس اخیر همسایگان افغانستان که در فروردین سال‌ جاری در چین برگزار شد، چینی‌ها اعلام کردند که افغانستان می‌تواند به پروژه «جاده ابریشم» بپیوندد. اما چرا این موضوع باید ایران را نگران کند؟

مرکز پژوهش‌های اتاق بازرگانی ایران به تازگی گزارشی در این مورد منتشر کرده بود که نشان می‌داد نگرانی ایران در واقع به موقعیت بندر چابهار بر می‌گردد.

"در تازه‌ترین مورد، فشارهایی پدید آمده که حضور ایران در طرح «جاده ابریشم جدید» را هم کمرنگ کند"توضیح اینکه چابهار، اکنون رقیبی جدی برای بندر «گوادر» در پاکستان است، با این تفاوت که هندی‌ها به اولی امید بسته‌اند و چینی‌ها به دومی.

هدف اصلی هم این است که کشتی های تجاری در سال‌های آینده بتوانند به جای عبور از یک مسیر طولانیِ دریایی و از جمله عبور از «کانال سوئز»، در بنادری مانند گوادر در پاکستان یا چابهار در ایران پهلو بگیرند و ادامه ترانزیت تا اروپا، از شبکه ریلی در کشورهای مختلف بگذرد.

در این میان، رقابت چین و هند هم دخیل شده و از آنجا که هر دو کشور بسیار پر جمعیت هستند و پیش‌بینی می‌شود اقتصاد هند هم در سال‌های آینده مسیری را طی کند که اقتصاد چین در ۴۰ سال گذشته طی کرده، حالا مهم است که کدام بندر به «هاب» تجاری این دو کشور بدل خواهد شد.

افغانستان به جایِ ایران
اما جایگاه افغانستان در این میان کجاست؟ افغانستان یکی از کشورهایی است که می‌تواند به‌عنوان حلقه واسط اقیانوس هند و «آسیای مرکزی» عمل کند. کشورهای «آسیای مرکزی» هم محصور در خشکی هستند و به همین دلیل تمام تجارت خارجیِ آنها از طریق جاده و ریل انجام می‌شود.

پاکستان نیز بیش از یک دهه است که می‌خواهد سرمایه‌گذاری‌های چین در شبکه ترانزیتی و زیرساختی خودش را نخست به افغانستان و سپس به کشورهای «آسیای مرکزی» پیوند بزند و از این طریق، میلیاردها دلار حق ترانزیت به دست بیاورد.

طرح موسوم به «قرارداد تجارت ترانزیتی افغانستان-پاکستان» (در انگلیسی Afghanistan–Pakistan Transit Trade Agreement یا به اختصار APTTA) از سال ۲۰۱۰ میلادی روی میز دو کشور است و تحولاتی نظیر قدرت‌گیریِ طالبان و بی‌ثباتی سیاسی در پاکستان مانع اجرای آن شده است.

با این همه، هدف پاکستان از این طرح روشن است: اقتصاد چین را از طریق خاکِ خودش به اقتصاد افغانستان و سپس اقتصاد کشورهای «آسیای مرکزی» گره بزند. این اما در حالی است که مسیر جایگزین، یعنی مسیر ایران، دست‌کم همین مزیت‌ها را دارد و از قضا امن‌تر است و پستی و بلندی‌های مناطق کوهستانیِ افغانستان را هم ندارد.

چرا این همه غفلت؟!

اما این نخستین بار نیست که ایران منافع ترانزیتی‌اش را به این سادگی و در این ابعاد از دست می‌دهد. همین چندی پیش، ترکیه و چین نخستین مبادله کالا از طریق مسیری ریلی که بین دو کشور احداث شده و شرق آسیا را به غرب این قاره متصل می‌کند، کلید زدند.

در این طرح، یک محموله باری بدون گذشتن از ایران، از طریق ریلی-دریایی از «استانبول» در ترکیه به شهر «شی‌آن» چین رسید. این خط ریلی، پس از گذر از خاک ترکیه و گرجستان، وارد خاک جمهوری آذربایجان شده و در بندر باکو، به وسیله کشتی، عرض دریای خزر را طی کرده و در خاک قزاقستان، دوباره وارد مسیر ریلی شده است.

در نهایت، پس از طی کردن نزدیک به ۵ هزار کیلومتر مسیر ریلی در خاک قزاقستان و چین، این قطار به مقصد رسید.

به عبارت ساده، دشواری پیاده‌کردنِ کالاها از ریل روی کشتی و دوباره از روی کشتی به رویِ ریل به جان خریده شده، اما ترجیح داده‌اند ایران را دور بزنند.

اما مورد جالب‌تر و تکان‌دهنده‌تری هم هست. گفته می‌شود عراق یکی از واردکنندگان اصلی غلات از قزاقستان است و در حالی که ایران حلقه واسطه میان این دو کشور است، خاک ایران باز هم دور زده می‌شود. بر این اساس، گندم صادراتی از قزاقستان به عراق، از دریای خزر به بندر باکو، سپس به ترکیه و در نهایت به عراق حمل می‌شود.

ظاهرا، ایران بیش از آن درگیر با موضوعات بی‌اهمیت است که حواسش به تغییر و تحولات اطراف باشد. به این ترتیب، کشوری کوچک که به آب‌های هم آزاد دسترسی ندارد (جمهوری‌آذربایجان)، می‌تواند حلقه واسط مسیرهای ترانزیتی باشد، اما «چهارراه تمدن»، دور زده می‌شود.
 
فیلمها و خبرهای بیشتر در کانال تلگرام پیک ایران

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری جمهوری اسلامی - ۳۱ مرداد ۱۳۹۹
خبرگزاری جمهوری اسلامی - ۱۱ آبان ۱۳۹۹
خبرگزاری جمهوری اسلامی - ۱۷ آذر ۱۳۹۹
خبرگزاری دانشجو - ۱۶ آذر ۱۴۰۰
خبرگزاری جمهوری اسلامی - ۱۵ آذر ۱۳۹۹