یک نگاه؛ چرا آمریکا و متحدانش برای «براندازی» در ایران همگام معترضان نمیشوند؟
یک نگاه؛ چرا آمریکا و متحدانش برای «براندازی» در ایران همگام معترضان نمیشوند؟
- امیر پیام
- بیبیسی
کنفرانس دو روزه «گذار به مردمسالاری در ایران» با حضور حدود ۱۰۰ چهره دانشگاهی، فعال حقوق بشر و کارآفرین و سرمایهگذار طی روزهای ۲۵ و ۲۶ مارس در دانشگاه استنفورد - حومه سانفرانسیسکو - برگزار شد
آخر هفته گذشته برای پوشش کنفرانس «گذار به مردمسالاری در ایران» به دانشگاه استنفورد کالیفرنیا سفر کردم و ضمن پوشش این رویداد در حاشیه آن با چند شرکتکننده سرشناس گفتگو کردم که بخشهایی از آن را در تلویزیون و شبکههای اجتماعی بیبیسی فارسی طی روزهای گذشته مشاهده کردید.
در این مجموعه یادداشتها بناست بخشهایی از این گفتگوها که فرصت مخابره و انتشار آنها در هنگام برگزاری کنفرانس مهیا نشد را بازگو کنم.
یادداشت زیر گفتگو با شهریار آهی، بنیانگذار سازمان «اتحاد بر دموکراسی در ایران» است که در سالهای پایانی پادشاهی محمدرضا پهلوی به عنوان رابط غیررسمی او با کاخسفید در واشنگتن حضور داشت و اکنون هم یکی از تئوریسینها و فعالان اصلی برای آنچه «گذار از جمهوری اسلامی به یک حکومت سکولار مردمسالار در ایران» خوانده میشود است.
توضیح تصویر،
شهریار آهی سالهاست برای متحد کردن مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از ایران فعالیت میکند
از آقای آهی که در ماههای پایانی حکومت محمدرضا پهلوی در واشنگتن بود پرسیدم وقتی به مواضع آن زمان بلوک غرب نسبت به انقلاب بهمن ۵۷ و مواضع آمریکا و متحدانش اکنون به «جنبش مهسا» نگاه میکند چه تشابه و تفاوتهایی میبیند؟
شهریار آهی: در آن زمان، نظامی در ایران سر کار بود که غرب واقعا میخواست حفظش کند و نگران بود از رفتن آن، اما به این نتیجه رسیده بود که نمیتواند حفظش کند. یعنی در اکتبر سال ۱۹۷۸ (پاییز ۱۳۵۶) بعد از سفر مایکل بلومنتال (وزیر خزانهداری آمریکا - دولت جیمی کارتر) به ایران و صحبتهای او با شاه فقید، (آمریکا) به این نتیجه رسیده بود که این جریان ماندنی نیست.
"در این مجموعه یادداشتها بناست بخشهایی از این گفتگوها که فرصت مخابره و انتشار آنها در هنگام برگزاری کنفرانس مهیا نشد را بازگو کنم"بنابراین، تلاش آنها بر این شده بود که هر طور که شده نوعی از رابطه با ایران را حفظ کنند برای بعد از انقلاب. اما الان، نظامی بر سر کار است که همه میخواهند از شر آن رها شوند. برای این که واقعا مشکلاتی که در منطقه به وجود آورده، بزرگترین دستگاه تروریستی جهان (شده)، آشوب در منطقه، (مساله) اتمیشدن، و همه اینها کم بود حالا هم در قلب اروپا با روسیه مشغول کشتار در اوکراین شده است.
بنابراین، مساله آن زمان و امروز کاملا فرق دارد. امروز غرب با آغوش باز از تغییر نظام در ایران استقبال میکند.
اما میداند که این تحول باید در داخل خود ایران روی دهد. میداند که نمیتواند (آلترناتیو) اختراع کند. ماشین نیست که بتواند از داخل آن یک اپوزیسیون در آورد. درسهای عراق و افغانستان هم هست. برای همین هم یکی از نگرانیهایشان از حمله نظامی برای پیشگیری از اتمی شدن ایران این است که نگرانند چنین حملهای منجر به پدید آمدن اوضاعی شد که به دخالت بیش از حد نیروهای خارجی (در ایران) منجر شود و مانع از به وجود آمدن یک (نظام حکومتی) آلترناتیو طبیعی در داخل ایران شود.
"بنابراین، تلاش آنها بر این شده بود که هر طور که شده نوعی از رابطه با ایران را حفظ کنند برای بعد از انقلاب"
بنابراین، در هر دو مورد (انقلاب ۵۷ و انقلاب مهسا) تنها وجه مشابه (در میان بلوک غرب) نگرانی است؛ در اولی نگرانی از رفتن یک نظام و در دومی خوشحالی از رفتن یک نظام اما نگرانی از جایگزین آن. که البته این دو با هم خیلی فرق دارند.
برنامهای که در آن مهمانان برنامه به پرسشهای چالشی مربوط به جامعه امروز پاسخ میدهند
پادکست
پایان پادکست
بخش دیگری از مصاحبه با شهریار آهی به تفاوت میان فعالیت اپوزیسیون سنتی خارج از کشور از یک سو و به میدان آمدن کارآفرینان و مدیران موفق ایرانی از سوی دیگر بود که اتفاقا این گروه دوم در کنفرانس گذار دانشگاه استنفورد حضور چشمگیری داشتند.
شهریار آهی: فرق میان این دو خیلی مهم است. چرا که در ایران جنبش انقلابی شکل گرفته که دنیا را بیدار کرده.
بخش بزرگی از ایرانیان خارج از کشور را که تا ۶ ماه پیش سرگرم زندگی خود بودند را به میدان آورده. اما اپوزیسیون برای پشتیبانی از جنبش در داخل (ایران) کار حقوق بشری و مطالبهگری میکند. این کافی نیست. (فعالیت اپوزیسیون) باید به جایی برسید که کشورداری و آلترناتیو بودن را هم نشان دهد.
اگر چه حقوق بشر مهم است و باید پایه نظام آینده باشد اما دغذغه اغلب مردم، امنیت و اقتصاد مساله اصلی است.
"بنابراین، در هر دو مورد (انقلاب ۵۷ و انقلاب مهسا) تنها وجه مشابه (در میان بلوک غرب) نگرانی است؛ در اولی نگرانی از رفتن یک نظام و در دومی خوشحالی از رفتن یک نظام اما نگرانی از جایگزین آن"(مردم) باید چهرههایی را ببیند که گویی مساله امنیت را میفهمند. مساله اقتصاد را میفهمند. والا، با دغدغه و نگرانی که از یک آینده نامعلوم وجود دارد، بخش بزرگی از جامعه به میدان نخواهد آمد که این به صحنه آمدن برای تمام کردن کار لازم است.
بیشتر بخوانید
- سرمایهداری مستقل از حکومت در ایران داریم؟
- چرا «انقلاب مهسا» همین حالا هم «پیروز» شده است؟
از نظر این شرکتکننده شناخته شده کنفرانس گذار در دانشگاه استنفورد، کنار هم آوردن مدیران موفق ایرانی خارج از کشور و چهرههای برجسته سیاسی و حقوق بشری و دانشگاهی، میتواند «بخش خاکستری» جامعه ایران که در جریان اعتراضات شش ماه گذشته به خیابان نیامد اما با معترضان «همدلی» کرد و همچنین به علت شرایط اقتصادی و سیاسی ایران خواستار «تغییر نظام» است را به آینده «انقلاب مهسا» امیدوار کرد.
بر همین اساس هم به گفته شهریار آهی، سازمان گذار که یکی از سه برگزارکننده اصلی کنفرانس دانشگاه استنفورد بود بنا دارد نتیجه مباحث و مقالات طرح شده در این رویداد را علاوه بر ثبت و انتشار در پایگاه خود ( Gozar.org) برای ایجاد شبکهای جدید تحت عنوان «شبکه گذار» ( Gozar.net) به کار گیرد و از این طریق شبکههای ایرانیان کارآفرین و مدیران ایرانی موفق در خارج و داخل این کشور را به هم مرتبط کند.
آن طور که شهریار آهی میگوید هم اکنون حدود ۳۰۰ شبکه و گروه از ایرانیان کارآفرین و مدیران ایرانی در نقاط مختلف جهان و داخل این کشور شناسایی شدهاند.
- امیر پیام
- بیبیسی
آخر هفته گذشته برای پوشش کنفرانس «گذار به مردمسالاری در ایران» به دانشگاه استنفورد کالیفرنیا سفر کردم و ضمن پوشش این رویداد در حاشیه آن با چند شرکتکننده سرشناس گفتگو کردم که بخشهایی از آن را در تلویزیون و شبکههای اجتماعی بیبیسی فارسی طی روزهای گذشته مشاهده کردید.
در این مجموعه یادداشتها بناست بخشهایی از این گفتگوها که فرصت مخابره و انتشار آنها در هنگام برگزاری کنفرانس مهیا نشد را بازگو کنم.
یادداشت زیر گفتگو با شهریار آهی، بنیانگذار سازمان «اتحاد بر دموکراسی در ایران» است که در سالهای پایانی پادشاهی محمدرضا پهلوی به عنوان رابط غیررسمی او با کاخسفید در واشنگتن حضور داشت و اکنون هم یکی از تئوریسینها و فعالان اصلی برای آنچه «گذار از جمهوری اسلامی به یک حکومت سکولار مردمسالار در ایران» خوانده میشود است.
از آقای آهی که در ماههای پایانی حکومت محمدرضا پهلوی در واشنگتن بود پرسیدم وقتی به مواضع آن زمان بلوک غرب نسبت به انقلاب بهمن ۵۷ و مواضع آمریکا و متحدانش اکنون به «جنبش مهسا» نگاه میکند چه تشابه و تفاوتهایی میبیند؟
شهریار آهی: در آن زمان، نظامی در ایران سر کار بود که غرب واقعا میخواست حفظش کند و نگران بود از رفتن آن، اما به این نتیجه رسیده بود که نمیتواند حفظش کند. یعنی در اکتبر سال ۱۹۷۸ (پاییز ۱۳۵۶) بعد از سفر مایکل بلومنتال (وزیر خزانهداری آمریکا - دولت جیمی کارتر) به ایران و صحبتهای او با شاه فقید، (آمریکا) به این نتیجه رسیده بود که این جریان ماندنی نیست. بنابراین، تلاش آنها بر این شده بود که هر طور که شده نوعی از رابطه با ایران را حفظ کنند برای بعد از انقلاب. اما الان، نظامی بر سر کار است که همه میخواهند از شر آن رها شوند. برای این که واقعا مشکلاتی که در منطقه به وجود آورده، بزرگترین دستگاه تروریستی جهان (شده)، آشوب در منطقه، (مساله) اتمیشدن، و همه اینها کم بود حالا هم در قلب اروپا با روسیه مشغول کشتار در اوکراین شده است.
بنابراین، مساله آن زمان و امروز کاملا فرق دارد. امروز غرب با آغوش باز از تغییر نظام در ایران استقبال میکند. اما میداند که این تحول باید در داخل خود ایران روی دهد. میداند که نمیتواند (آلترناتیو) اختراع کند. ماشین نیست که بتواند از داخل آن یک اپوزیسیون در آورد. درسهای عراق و افغانستان هم هست. برای همین هم یکی از نگرانیهایشان از حمله نظامی برای پیشگیری از اتمی شدن ایران این است که نگرانند چنین حملهای منجر به پدید آمدن اوضاعی شد که به دخالت بیش از حد نیروهای خارجی (در ایران) منجر شود و مانع از به وجود آمدن یک (نظام حکومتی) آلترناتیو طبیعی در داخل ایران شود.
بنابراین، در هر دو مورد (انقلاب ۵۷ و انقلاب مهسا) تنها وجه مشابه (در میان بلوک غرب) نگرانی است؛ در اولی نگرانی از رفتن یک نظام و در دومی خوشحالی از رفتن یک نظام اما نگرانی از جایگزین آن. که البته این دو با هم خیلی فرق دارند.
بخش دیگری از مصاحبه با شهریار آهی به تفاوت میان فعالیت اپوزیسیون سنتی خارج از کشور از یک سو و به میدان آمدن کارآفرینان و مدیران موفق ایرانی از سوی دیگر بود که اتفاقا این گروه دوم در کنفرانس گذار دانشگاه استنفورد حضور چشمگیری داشتند.
شهریار آهی: فرق میان این دو خیلی مهم است. چرا که در ایران جنبش انقلابی شکل گرفته که دنیا را بیدار کرده. بخش بزرگی از ایرانیان خارج از کشور را که تا ۶ ماه پیش سرگرم زندگی خود بودند را به میدان آورده. اما اپوزیسیون برای پشتیبانی از جنبش در داخل (ایران) کار حقوق بشری و مطالبهگری میکند. این کافی نیست. (فعالیت اپوزیسیون) باید به جایی برسید که کشورداری و آلترناتیو بودن را هم نشان دهد.
اگر چه حقوق بشر مهم است و باید پایه نظام آینده باشد اما دغذغه اغلب مردم، امنیت و اقتصاد مساله اصلی است. (مردم) باید چهرههایی را ببیند که گویی مساله امنیت را میفهمند. مساله اقتصاد را میفهمند. والا، با دغدغه و نگرانی که از یک آینده نامعلوم وجود دارد، بخش بزرگی از جامعه به میدان نخواهد آمد که این به صحنه آمدن برای تمام کردن کار لازم است.
بیشتر بخوانید
از نظر این شرکتکننده شناخته شده کنفرانس گذار در دانشگاه استنفورد، کنار هم آوردن مدیران موفق ایرانی خارج از کشور و چهرههای برجسته سیاسی و حقوق بشری و دانشگاهی، میتواند «بخش خاکستری» جامعه ایران که در جریان اعتراضات شش ماه گذشته به خیابان نیامد اما با معترضان «همدلی» کرد و همچنین به علت شرایط اقتصادی و سیاسی ایران خواستار «تغییر نظام» است را به آینده «انقلاب مهسا» امیدوار کرد.
بر همین اساس هم به گفته شهریار آهی، سازمان گذار که یکی از سه برگزارکننده اصلی کنفرانس دانشگاه استنفورد بود بنا دارد نتیجه مباحث و مقالات طرح شده در این رویداد را علاوه بر ثبت و انتشار در پایگاه خود ( Gozar.org) برای ایجاد شبکهای جدید تحت عنوان «شبکه گذار» ( Gozar.net) به کار گیرد و از این طریق شبکههای ایرانیان کارآفرین و مدیران ایرانی موفق در خارج و داخل این کشور را به هم مرتبط کند. آن طور که شهریار آهی میگوید هم اکنون حدود ۳۰۰ شبکه و گروه از ایرانیان کارآفرین و مدیران ایرانی در نقاط مختلف جهان و داخل این کشور شناسایی شدهاند.
- امیر پیام
- بیبیسی
آخر هفته گذشته برای پوشش کنفرانس «گذار به مردمسالاری در ایران» به دانشگاه استنفورد کالیفرنیا سفر کردم و ضمن پوشش این رویداد در حاشیه آن با چند شرکتکننده سرشناس گفتگو کردم که بخشهایی از آن را در تلویزیون و شبکههای اجتماعی بیبیسی فارسی طی روزهای گذشته مشاهده کردید.
در این مجموعه یادداشتها بناست بخشهایی از این گفتگوها که فرصت مخابره و انتشار آنها در هنگام برگزاری کنفرانس مهیا نشد را بازگو کنم.
یادداشت زیر گفتگو با شهریار آهی، بنیانگذار سازمان «اتحاد بر دموکراسی در ایران» است که در سالهای پایانی پادشاهی محمدرضا پهلوی به عنوان رابط غیررسمی او با کاخسفید در واشنگتن حضور داشت و اکنون هم یکی از تئوریسینها و فعالان اصلی برای آنچه «گذار از جمهوری اسلامی به یک حکومت سکولار مردمسالار در ایران» خوانده میشود است.
از آقای آهی که در ماههای پایانی حکومت محمدرضا پهلوی در واشنگتن بود پرسیدم وقتی به مواضع آن زمان بلوک غرب نسبت به انقلاب بهمن ۵۷ و مواضع آمریکا و متحدانش اکنون به «جنبش مهسا» نگاه میکند چه تشابه و تفاوتهایی میبیند؟
شهریار آهی: در آن زمان، نظامی در ایران سر کار بود که غرب واقعا میخواست حفظش کند و نگران بود از رفتن آن، اما به این نتیجه رسیده بود که نمیتواند حفظش کند. یعنی در اکتبر سال ۱۹۷۸ (پاییز ۱۳۵۶) بعد از سفر مایکل بلومنتال (وزیر خزانهداری آمریکا - دولت جیمی کارتر) به ایران و صحبتهای او با شاه فقید، (آمریکا) به این نتیجه رسیده بود که این جریان ماندنی نیست. بنابراین، تلاش آنها بر این شده بود که هر طور که شده نوعی از رابطه با ایران را حفظ کنند برای بعد از انقلاب. اما الان، نظامی بر سر کار است که همه میخواهند از شر آن رها شوند. برای این که واقعا مشکلاتی که در منطقه به وجود آورده، بزرگترین دستگاه تروریستی جهان (شده)، آشوب در منطقه، (مساله) اتمیشدن، و همه اینها کم بود حالا هم در قلب اروپا با روسیه مشغول کشتار در اوکراین شده است.
بنابراین، مساله آن زمان و امروز کاملا فرق دارد. امروز غرب با آغوش باز از تغییر نظام در ایران استقبال میکند. اما میداند که این تحول باید در داخل خود ایران روی دهد. میداند که نمیتواند (آلترناتیو) اختراع کند. ماشین نیست که بتواند از داخل آن یک اپوزیسیون در آورد. درسهای عراق و افغانستان هم هست. برای همین هم یکی از نگرانیهایشان از حمله نظامی برای پیشگیری از اتمی شدن ایران این است که نگرانند چنین حملهای منجر به پدید آمدن اوضاعی شد که به دخالت بیش از حد نیروهای خارجی (در ایران) منجر شود و مانع از به وجود آمدن یک (نظام حکومتی) آلترناتیو طبیعی در داخل ایران شود.
بنابراین، در هر دو مورد (انقلاب ۵۷ و انقلاب مهسا) تنها وجه مشابه (در میان بلوک غرب) نگرانی است؛ در اولی نگرانی از رفتن یک نظام و در دومی خوشحالی از رفتن یک نظام اما نگرانی از جایگزین آن. که البته این دو با هم خیلی فرق دارند.
بخش دیگری از مصاحبه با شهریار آهی به تفاوت میان فعالیت اپوزیسیون سنتی خارج از کشور از یک سو و به میدان آمدن کارآفرینان و مدیران موفق ایرانی از سوی دیگر بود که اتفاقا این گروه دوم در کنفرانس گذار دانشگاه استنفورد حضور چشمگیری داشتند.
شهریار آهی: فرق میان این دو خیلی مهم است. چرا که در ایران جنبش انقلابی شکل گرفته که دنیا را بیدار کرده. بخش بزرگی از ایرانیان خارج از کشور را که تا ۶ ماه پیش سرگرم زندگی خود بودند را به میدان آورده. اما اپوزیسیون برای پشتیبانی از جنبش در داخل (ایران) کار حقوق بشری و مطالبهگری میکند. این کافی نیست. (فعالیت اپوزیسیون) باید به جایی برسید که کشورداری و آلترناتیو بودن را هم نشان دهد.
اگر چه حقوق بشر مهم است و باید پایه نظام آینده باشد اما دغذغه اغلب مردم، امنیت و اقتصاد مساله اصلی است. (مردم) باید چهرههایی را ببیند که گویی مساله امنیت را میفهمند. مساله اقتصاد را میفهمند. والا، با دغدغه و نگرانی که از یک آینده نامعلوم وجود دارد، بخش بزرگی از جامعه به میدان نخواهد آمد که این به صحنه آمدن برای تمام کردن کار لازم است.
بیشتر بخوانید
از نظر این شرکتکننده شناخته شده کنفرانس گذار در دانشگاه استنفورد، کنار هم آوردن مدیران موفق ایرانی خارج از کشور و چهرههای برجسته سیاسی و حقوق بشری و دانشگاهی، میتواند «بخش خاکستری» جامعه ایران که در جریان اعتراضات شش ماه گذشته به خیابان نیامد اما با معترضان «همدلی» کرد و همچنین به علت شرایط اقتصادی و سیاسی ایران خواستار «تغییر نظام» است را به آینده «انقلاب مهسا» امیدوار کرد.
بر همین اساس هم به گفته شهریار آهی، سازمان گذار که یکی از سه برگزارکننده اصلی کنفرانس دانشگاه استنفورد بود بنا دارد نتیجه مباحث و مقالات طرح شده در این رویداد را علاوه بر ثبت و انتشار در پایگاه خود ( Gozar.org) برای ایجاد شبکهای جدید تحت عنوان «شبکه گذار» ( Gozar.net) به کار گیرد و از این طریق شبکههای ایرانیان کارآفرین و مدیران ایرانی موفق در خارج و داخل این کشور را به هم مرتبط کند. آن طور که شهریار آهی میگوید هم اکنون حدود ۳۰۰ شبکه و گروه از ایرانیان کارآفرین و مدیران ایرانی در نقاط مختلف جهان و داخل این کشور شناسایی شدهاند.