این امامزاده شفا نمی‌دهد! گفت‌وگویی با بیژن عبدالکریمی - Gooya News

این امامزاده شفا نمی‌دهد! گفت‌وگویی با بیژن عبدالکریمی - Gooya News
گویا
گویا - ۲۸ آذر ۱۴۰۰

سرویس اندیشه انصاف نیوز - بیژن عبدالکریمی، اندیشمند و پژوهشگر علوم انسانی می‌گوید: چه وجه اشتراکی بین قاجار، پهلوی و حکومت بعد از انقلاب وجود دارد که روشنفکر ما و جامعه و ملت قدرت سیاسی را نمی‌تواند کنترل کند و تابع اهدافی کند که جریان روشنفکری تعیین می‌کند؟! به نظر من دلیلش این است که جریان روشنفکری ما منطق بازی را به درستی درک نکرده است. و از امامزاده‌ای به اسم امامزاده سیاسی شفایی را می‌طلبد که اساسا یک چنین شفایی امکان‌پذیر نیست. باید نگاهش را معطوف به بخش‌های دیگری از حیات اجتماعی کند که نمی‌کند. به همین دلیل معتقدم که جریان روشنفکری خودش بخشی از بحران است اما دچار این توهم شده که دارد راه‌حل بحران را ارائه می‌دهد.

آقای عبدالکریمی در گفت‌وگو با عباس (حنیف) نعیمی جورشری، جامعه‌شناس و عضو بخشی تحلیلی پایگاه خبری - تحلیلی انصاف در پاسخ به سوالی درباره‌ی شکاف‌های موجود در جامعه ایران گفت: تصور می‌کنم در بین شکاف‌های متعددی که در جامعه‌ی ما وجود دارد یا تلاش می‌شود این شکاف‌ها برجسته شود در شرایط کنونی ما در واقع «شکاف سیاسی» مسئله‌ی اصلی است و اگر این شکاف حل شود شکاف‌های جنسیتی، قومی و حتی طبقاتی در شرایط اینجا و اکنون - نمی‌خواهم یک اصل کلی بیان کنم - خیلی تعیین کننده نیست. این شکاف سیاسی است که به شکاف‌های دیگر دامن می‌زند و بیان شکاف‌های دیگر در واقع زبان گفتمانی برای فشار آوردن برای حل مسئله‌ی شکاف سیاسی است.

عبدالکریمی شکاف سیاسی را مبتنی بر یک امر عمیق‌تر می‌داند و ادامه می‌دهد: امر اجتماعی هر چند با امر سیاسی ارتباط دارد اما امر اجتماعی لایه‌ی عقب‌تر و بنیادی‌تر از امر سیاسی است.

"و از امامزاده‌ای به اسم امامزاده سیاسی شفایی را می‌طلبد که اساسا یک چنین شفایی امکان‌پذیر نیست"این سخن من را بارها در برنامه‌ها و نوشته‌ها دیده و خوانده‌اید که از زمانی که با مدرنیته مواجه شدیم در وجدان اجتماعی و تاریخی ما یک نوع شکاف و گسست شکل گرفت؛ ما یک دو قطبی در جامعه‌ی خودمان داریم که یک قطب بخشی از جامعه است که در زیست جهان سنت و در عالم اسطوره‌ای و عالم دینی می‌کوشد زندگی کند و در بخش دیگری که به شدت به جهانی شدن می‌اندیشد و خودش را به منزله یک شهروند جهانی می‌خواهد تعریف کند و در جهان مدرن تنفس می‌کند. این شکاف اجتماعی دو قرن است در هر دوره‌ی تاریخی خودش را آشکار کرد.

این استاد دانشگاه با اشاره به حوادث دو قرن اخیر در تاریخ معاصر ایران گفت: در نهضت مشروطه شاهد نزاع سنت‌گرایان و نوگرایان در صورت نزاع میان مشروعه‌خواهان و مشروطه‌خواهان بودیم. در مراحل بعدی نهضت ملی ما شکست خود چون مصدق در برابر کاشانی قرار گرفت و نوگرایان و در برابر سنت‌گرایان قرار گرفتند. نظام سلطنت پهلوی اول و دوم هم کوشید فقط بخش مدرن جامعه را رهبری کند و بخش سنتی جامعه را ندید و بخش سنتی خودش را برنامه‌های توسعه‌ی پهلوی اول و دوم هماهنگ نکرد و چوب لای چرخ حکومت پهلوی گذاشت و در آخر هم این حکومت را سرنگون کرد. در دوران پسا انقلاب هم این وضعیت هست و رهبری انقلاب به دست جریانات سنت‌گرا و کسانی که در زیست‌جهان سنت زندگی می‌کنند قرار گرفت و اینها هنوز سوژه‌ی مدرن را به رسمیت نشناختند و سوژه‌ی مدرن هم حاکمیت سیاسی را با جان و دل نپذیرفته است.

لذا روند تحقق روند دولت - ملت مدرن در جامعه‌ی ما حتی به کمک انقلاب علی‌رغم اینکه قدم‌های بزرگی برداشت هنوز به نحو کامل محقق نشده.

متن کامل این گفت‌وگو را که ششمین جلسه از سلسله جلسات گفت‌وگوی جامعه‌شناسان با موضوع آینده‌ی ایران است در پی می‌خوانید.

در حالت انسداد قرار داریم

عبدالکریمی با بیان اینکه «تا برای این شکاف کاری نکنیم بخشی از جامعه نیروهای بخش دیگری از جامعه را خنثی می‌کند و امروز در یک حالت انسداد و گره‌خوردگی قرار داریم»، گفت: این مهمترین مسئله است. اگر بر این شکاف غلبه پیدا کنیم و ما دو شیوه‌ی گوناگون زیست را به رسمیت بشناسیم و این نیروهای اجتماعی - تاریخی در کنار هم قرار بگیرند من فکر می‌کنم می‌توانیم که بسیاری از مسائل خودمان را راه حل ایجابی برایش پیدا کنیم.

این استاد دانشگاه با هشدار نسبت به اینکه این تضاد در دو دهه‌ی اخیر در حال رسیدن به اوج خود است، ادامه داد: این گسست را دهه‌های اخیر و بعد از انقلاب خیلی حادتر می‌بینیم بخشی از آن طبیعی است بخشی از آن حاصل روند تاریخی حیات اجتماعی ما است و بخش دیگرش هم یک نوع فرا واقعیتی است که توسط رسانه‌ها دارد دامن زده می‌شود و می‌خواهند این شکاف را بیشتر و بیشتر کنند. و روشنفکران و نخبگان جامعه هم در این امر نقش داشتند و آنها هم ناخواسته در زمین بیگانه دارند توپ می‌زنند و دارند می‌کوشند جامعه را تحریک کنند و کار روشنفکری و اپوزیسیون امروز محدود شده به تحریک جامعه و نه تحرک‌بخشی به جامعه. روشنفکران ما در این قرن اساسا در حاشیه‌ی تعارض دولت - ملت حرکت کردند و هر چه اوضاع آشفته‌تر انگار دلالت بر حقانیت جریان روشنفکری می‌کند و اینها ناخودآگاه از هر چه نابسمان‌تر شدن جامعه به برکت این شکاف انگار خرسندتر هستند و کمتر کوشیده‌اند در جهت وفاق و غلبه بر این شکاف گام بردارند. البته جهان اسلام فاقد یک نظام معرفتی و وجودشناسانه مناسب برای زیست در جهان مدرن است به تبع این فقدان حوزه‌های علمیه ما و به تبع آن قدرت سیاسی ما نیز هنوز از یک ساختار اندیشه‌ای مناسب برای زیست‌جهان مدرن برخوردار نیست، دلایل اجتماعی تاریخی بسیار متعددی که در طی این چهل سال رخ داد همه و همه آشفته‌بازاری ایجاد کرده که این شکاف را هر چه بیشتر دارد دامن می‌زند.

.

منابع خبر

اخبار مرتبط