قسمت پنجاه و دو محکوم
سریال محکوم قسمت پنجاه و دو 52Mahkoom Serial Part ۵۲
حاجی در ماشین در کوچه دیگری نشسته است و از ماشین پیاده میشود تا سراغ فیرات برود. او ساشا را در حال دویدن و فرار کردن میبیند و متعجب میشود. مجاهد و رفیع هم به طرف ماشین خود در همان حوالی میروند. مجاهد آشفته است و سریع سوار ماشین میشود.
در سمتی دیگر باریش بوگه را در حالی که کنار جدول نشسته و گریه میکند، پیدا میکند. او بوگه را بلند میکند و آرامش میکند.
خاله جمره میخواهد از خانه خارج شود و به دنبال جمره برود.
" سریال محکوم قسمت پنجاه و دو 52Mahkoom Serial Part ۵۲ حاجی در ماشین در کوچه دیگری نشسته است و از ماشین پیاده میشود تا سراغ فیرات برود"وقتی در را باز میکند، زاهد را میبیند. او به زاهد میگوید میخواهد پیش جمره برود. همان لحظه صدای فریاد فیرات در کوچه میآید که جمره را صدا میزند.
باریش و بوگه با ماشین از کنار فیرات که بالای سر جنازه جمره نشسته، رد میشوند. فیرات از دیدن باریش به شدت عصبانی میشود. صدای آژیر ماشین پلیس میآید و فیرات به ناچار سریع از آنجا میرود.
پلیسها به منطقه قتل میروند و آنجا را بررسی میکنند.
کمیسر دریا در حال نگاه کردن به منطقه قتل است. سپس سوار ماشین میشود و ناگهان فیرات که در صندلی عقب پنهان شده بود، بالا میآید. دریا با دیدن فیرات به شدت شوکه میشود و میگوید که فیرات را تحویل میدهد. فیرات که از دوستان قدیمی دریاست از او میخواهد حرکت کند و به حرفهایش گوش کند.
ساشا به خانه طاهر میرود و پشت ستون پنهان میشود تا او را بکشد. در همان لحظه جیدا از خانه طاهر بیرون میآید.
"مجاهد آشفته است و سریع سوار ماشین میشود. در سمتی دیگر باریش بوگه را در حالی که کنار جدول نشسته و گریه میکند، پیدا میکند"ساشا با دیدن جیدا به شدت شوکه میشود و تصمیم میگیرد که به طرفش شلیک کند. همان لحظه یک نفر از پشت سر، ساشا را کنار میکشد.
در ماشین دریا، فیرات توضیح میدهد که جمره قصد داشت فردا مدارک بی گناهی او را به دادگاه تحویل بدهد و میگوید ساواش یساری، جمره را کشته و مدارک را دزدیده است. او به دریا میگوید اگر نتوانست قاتل را پیدا کند، خودش را تسلیم میکند.
در میخانه همه نگران حال فیرات هستند و نمیدانند که او کجاست. دریا فیرات را پنهانی به کلانتری و به اتاق خودش میبرد و میگوید تا زمانی که نتواند موضوع را ثابت کند باید آنجا باشد. فیرات میگوید قاتل جمره، ساواش یساری است و باید او را دستگیر کنند.
دریا پاسخ میدهد که بدون مدرک نمیتوان چنین کاری کرد.
در خانه باریش، بوگه چمدانش را جمع کرده و میخواهد برود. او میگوید نمیتواند با کسی که حتی خواهر خودش را هم کشته زندگی کند. باریش میگوید او برادر خودش را هم کشته بود و همه اینها را فقط بخاطر داشتن بوگه انجام داده چون جمره مدارکی داشت که میتوانست به راحتی باریش را نابود کند. همان لحظه زاهد میرسد و با عصبانیت به خاطر کشتن جمره با باریش دعوا میکند. باریش با طعنه میگوید کشتن را از زاهد یاد گرفته و او هم زنی که دوست داشت را کشته! زاهد با عصبانیت میگوید اگر او بعد از قتل ساواش اثر انگشت و آثار جرم باریش را از بین نبرده بود، حالا باریش آنجا نبود و او تمام این مدت تلاشش را کرده که باریش لو نرود.
بعد از رفتن زاهد، باریش از بوگه خواهش میکند تا نرود.
"او بوگه را بلند میکند و آرامش میکند. خاله جمره میخواهد از خانه خارج شود و به دنبال جمره برود"بوگه از باریش قول میگیرد که دیگر هرگز کسی را نکشد. باریش قبول میکند.
در کلانتری، دریا پرونده جمره را بررسی میکند و میگوید که روی لباس جمره یک تار مو و یک تکه بافت بدن شخصی دیگر، زیر ناخن او پیدا شده است. فیرات اصرار دارد که آنها متعلق به ساواش یساری است. او از دریا میخواهد که با هم به محل قتل بروند تا شاید چیزهای دیگری پیدا کنند.
روز بعد در میخانه، فراریها مشغول صحبت هستند. حاجی میگوید دیروز با دو دانش آموز برخورد کرده که برای پرژه مدرسه خود در حال فیلمبرداری از محله بودند.
خان بابا میگوید به محله بروند و بچهها را پیدا کنند شاید در دوربین آنها چیزی ثبت شده باشد که به دردشان بخورد. حاجی، قنبر، پاشا و بکیر به راه میافتند و میروند.
دریا و فیرات به محل قتل میروند. فیرات روی زمین یک کلید پیدا میکند و آن را برمیدارد. به دریا خبر میدهند که نازان، خاله جمره برای بازجویی به کلانتری آمده و از فیرات میخواهد که برود.
حاجی، پاشا و قنبر به محله میرسند و آن دو پسر را پیدا میکنند. حاجی فیلم دوربین را از آنها میگیرد.
"همان لحظه صدای فریاد فیرات در کوچه میآید که جمره را صدا میزند. باریش و بوگه با ماشین از کنار فیرات که بالای سر جنازه جمره نشسته، رد میشوند"باریش سر کوچه خانه طاهر میرود و او را در کوچه میبیند. او از طاهر میپرسد که چطور از دست ساشا جان سالم به در برده است؟ طاهر میگوید او اصلاً ساشا را ندیده است. باریش میگوید پس حتما بعد از کشته شدن جمره، بلایی سر ساشا آمده است.
در کلانتری، فیرات در اتاق پشت شیشه میماند و دریا به اتاق بازجویی میرود. فیرات با خوشحالی منتظر است که نازان علیه یساریها صحبت کند. اما نازان میگوید از وقتی فیرات به زندگی جمره آمد برای او دردسرساز شد.
او میگوید جمره با خانواده یساری هیچ دشمنی نداشته و برعکس تحت حمایت آنها تحصیل کرده و با آنها خوب بوده است. فیرات با شنیدن اعترافات نازان عصبانی میشود.
پایان قسمت ۵۲
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران