اللّهم ارزقنا دنگ شیائوپینگ!

کلمه - ۱۴ آذر ۱۳۹۹

چکیده :من گمان می‌کنم قرار گرفتن در موقعیت "دشمن شماره یک آمریکا" هزینه های غیرضروری زیادی به ایران تحمیل می کند. تبعات این جایگاه ، ما را در چنان موقعیت ضعیفی قرار داده که جرات نمی‌کنیم حقابه هیرمند را از افغان، حق تنفس را از ترکیه، موجودی حسابمان را از هند و قطعات یدکی نظامی مان را از روسیه مطالبه کنیم....

محمدحسین کریمی‌پور

در سیاست خارجه عملگرای آمریکا، دو مورد “ویژه”، از دایره تدبیر بیرونند. ۱- رفتار شبکه پیچیده تصمیم ساز آمریکا در قبال صیهونیسم و اسرائیل را می‌توان با واژه هایی چون شیفتگی و عشق توصیف کرد. ۲ – رفتار آنها در قبال جمهوری اسلامی ایران را میتوان با عباراتی همچون پدرکشتگی و دشمنی کور تبیین کرد.

دشمنی با ایران در واشنگتن اصلی مقدس و فاقد حدِّ یَقِف، شده است. ایران هم چهل سال است “تو دهنی زدن به آمریکا” ، اگر تمام هدف سیاست خارجیش نباشد، بخش بزرگی از آن است.

"چکیده :من گمان می‌کنم قرار گرفتن در موقعیت "دشمن شماره یک آمریکا" هزینه های غیرضروری زیادی به ایران تحمیل می کند"[عشق آمریکا به اسرائیل، و از طرف دیگر با توجه به عزم جمهوری اسلامی بر نابودی اسرائیل، نفرت آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی، ریشه ایدئولوژیک دارد و ربطی به منافع ملی آمریکا ندارد.]

آدنائر صدر اعظم پساجنگ آلمان مخروبه، در حالی آلمان امروز را پایه ریزی کرد که تحت توافق خفت بار تسلیم، آمریکا در تمام شئون آلمان ، قدرت فائقه داشت. ژاپن و کره جنوبی هم در حالت تحت الحمایگی کامل آمریکا از خاکستر برخاستند. ژاپن امروز، نه تنها در پیشرفت مادی و توسعه انسانی، حتی در مکارم الاخلاق (که قرار بود ثمره مسلمانی ما باشد) ، مورد غبطه ماست.

اما بزرگترین آمریکاستیزانِ پنجاه سال اخیر یعنی عیدی امین، فیدل، قذافی، چاوز، کیم و موگابه برای ملت هاشان جز ورشکستگی، فساد، نا امنی و فروپاشی معنوی، رهاوردی نداشته اند. البته آمریکا دوستی و آمریکاپرستی هم کیمیای سعادت نیست. حکومت های پهلوی و مبارک، شاهد این مدعاست.

کیفیت حکومت ها را نه بر اساس دوستی یا دشمنی با آمریکا، بلکه بر اساس عملکردشان در توسعه و ترفیه می سنجند.

رهبران نباید مشروعیتشان را در صمود دشمنی با آمریکا، بلکه در توفیق خدمت به مردمشان بجویند.

آمریکا قدرتمند است و قدرتش را بدون شرم و خارج از هر نوع اصول پهلوانی، بر علیه دشمنانش بکار می‌برد. در نیم قرن اخیر، من نمونه‌ای برای توسعه موفق ملی، بموازات دشمنی داغ با آمریکا، سراغ ندارم. چین وقتی تصمیم گرفت اولویتش را از “توسعه نهضت جهانی پرولتری- دهقانی به توسعه اقتصادی و تقویت قدرت چین، تغییر دهد، اول سراغ تنش‌زدایی با آمریکا رفت. مائوی خردمند – این قهرمان آمریکا ستیزی- شخصا هزینه معنوی سنگینی داد.

هوشی مین ویتنامی با کمک همه جانبه بلوک شرق و با صدها هزار کشته، دهها هزار آمریکایی را کشت و خفت بارترین شکست را بر آنان تحمیل کرد. اما وقتی ویتنام راه توسعه را در پیش گرفت، تنش زدایی با آمریکا، اولویت یافت.

ویتنام اسیر دیروزش نماند و فردایش را ساخت.

"۱- رفتار شبکه پیچیده تصمیم ساز آمریکا در قبال صیهونیسم و اسرائیل را می‌توان با واژه هایی چون شیفتگی و عشق توصیف کرد"نه چین نوکر آمریکا شد، نه ویتنام ذیل آمریکا رفت! خُنُک آن رهبرِ ضد استعماری که تا ابد انقلابی و چریک نمانده، در یابد کی باید سکاندار توسعه گردد.

من گمان می‌کنم قرار گرفتن در موقعیت “دشمن شماره یک آمریکا” هزینه های غیرضروری زیادی به ایران تحمیل می کند. تبعات این جایگاه ، ما را در چنان موقعیت ضعیفی قرار داده که جرات نمی‌کنیم حقابه هیرمند را از افغان، حق تنفس را از ترکیه، موجودی حسابمان را از هند و قطعات یدکی نظامی مان را از روسیه مطالبه کنیم. تسلط امریکا بر شبکه‌های قدرت و ثروت جهانی سبب شده، ما بعنوان دشمن نشاندار امریکا، در صحنه جهان، “کشور ویژه” یعنی فاقد برخی حقوق اولیه، باشیم.

رسالت ماهوی حاکمیت ایران، اصلاح امور عالم از طریق بخاک مالیدن مداوم پوزه آمریکای خبیث نیست. رسالت حکومت ایران باید مدیریت توسعه اقتصادی و انسانی ایرانیان باشد. من نمی گویم برویم ذیل آمریکا و نوکرش شویم.

می گویم از چین و ویتنام و مالزی بیاموزیم و ضمن حفظ شان و قدرت ملی، دنبال منافع مردممان برویم. چنین اصلاحاتی، محتاج حاکمیتی خردمند، مدیر و شجاع همچون دنگ شیائوپینگ است که پس از مائو چین را از ورطه دشمنی و دعوای ایدئولوژیک با آمریکا نجات داد و اکنون این کشور در حال سبقت گرفتن از آمریکاست.
اللهم ارزقنا شیائوپینگ!
مصلحت ایران آن است که از “وضع ویژه”، خارج شود!

منابع خبر

اخبار مرتبط