الف دزفول
«کشور بزرگ عراق ظرف ۴۸ ساعت آینده اهداف تعیین شده در شهرهای زیر را مورد هدف حملات موشکهای دوربرد خود قرار می دهد:
الف- دزفول
ب- تهران
ج- اصفهان
د- اهواز
ه- شیراز
و...»
این صدای نامحرم رادیو عراق بود که بارها فضای ملکوتی آسمان ایران را در طول سالهای دفاع مقدس آلوده میکرد.
اگرچه شهرهای مورد هدف در الفبای عراق تغییر میکرد و هر بار کم و زیاد میشد، اما جایگاه «الف» همیشه به دزفول اختصاص داشت، و این سؤال بیپاسخ جنگ را در نسیم خاطرات و خطرات هشت سال دفاع مقدس باقی گذاشت که دشمن با چه خصومتی این شهر کوچک را همواره و هر بار شدیدتر مورد هدف قرار می داد؟!
برای همین، قبرها در این شهر بسیارند، قبرستانها نیز. چهار قبرستان در چهار گوشه شهر. اینها هم سند افتخار این شهر هستند و هم سند جنایت دشمنان. قبرها در این شهر بی شمارند اما اینطور نیست که در هر قبر یک پیکر بیابی، بسیاری از آنها فقط نشانی از پیکری است که هرگز یافت نشد. مثل قبر محمد خادم امام که پیکرش در چولیان پودر شد، مثل قبر حاج عبده خوشروانی که بوی پیکرش را می توانی در تک تک آجرهای حسینیه ای که خانه اش بود بیابی، مثل مش حمزه خادم، مثل، مثل، مثل........
اما در عوض قبرهایی را می توانی بیابی که فقط پر از دست و پاست.
"قبرها در این شهر بی شمارند اما اینطور نیست که در هر قبر یک پیکر بیابی، بسیاری از آنها فقط نشانی از پیکری است که هرگز یافت نشد"اگر سری به شهید آباد زدی روی آنها را بخوان:« این ها دست و پاهای شهیدان است»، «دست و پای برادران شهید ما که در اثر جنگ با عراق»
منبری ها را دیده ای وقتی از هر جا شروع کنند، آخر سر به کربلا می رسند و مرثیه ای برای مولا ابا عبدالله(ع) می خوانند؟ اینجا اما از هر کجای شهر که وارد شوی، مرثیه ای جلویت به ماتم می نشیند و ترا به عزاداری زنان و کودکانی می خواند که هرگز از خواب شبانه بیدار نشدند. اما اینگونه نبود که مرثیه های تکراری شهر، آنها را به عافیت آباد ببرد. هرگز!
آنچه را که امروز مرثیه می نامیم آنها حماسه می خواندند؛ همان حماسه ای که در پای منبرها از بریر و قاسم و علی اکبر و عباس شنیده بودند. مرثیه زنگار دل ماست که به ماتم نشسته است.
مردم حماسهساز دزفول بارها از خود پرسیده اند: از بین این همه شهر چرا دشمن، دزفول را انتخاب نموده است؟ این شهر نه پادگانی نظامی است، نه مرکزی استانی، نه گلوگاهی راهبردی، نه منطقه ای اقتصادی، نه شاهرگی ارتباطی و نه حتی شهری مرزی.
یادم است روزی همین سؤال را در کلاسهای دوره فرماندهی از فرمانده رشید لشکر ۷ ولیعصر (عج) سردار عبدالمحمد رئوفی پرسیدیم.
او گفت: یک تئوری در نظامی گری است که میگوید اگر میخواهی مثلاً یک قطعه صد متری را با صد گلوله توپ از قوای دشمن خالی کنی لازم نیست به نسبت هر متر یک گلوله بیندازی، کافی است قطعهای یک متری که احتمال قویتر برای تجمع بیشتر امکانات و نیروها در آن است، انتخاب کنی و هفتاد گلوله را به آن سمت شلیک کنی و هر چه تلاش داری برای درهم کوبیدن قوا و روحیه آن یک متر بکارگیری، اگر در این کار موفق شدی و آنها را مجبور به تخلیه مکان کردی در قطعات دیگر با انداختن چند گلوله خواهی توانست مقاومت آنها را بشکنی، چرا که آنها تصور میکنند سرنوشتی همانند قطعه اول پیش روی دارند، به همین دلیل نمیخواهند هفتاد گلوله را تجربه کنند.
شاید بخشی از قضیه مقاومت شهر دزفول از چنین تئوریای پیروی میکند.
با این همه، پیکر همیشه استوار دزفول قهرمان، شهر موشکها و توپها و به قول عراقیها « بلدالصواریخ»(شهر موشک ها) در طول جنگ تحمیلی، ۱۷۶ بار توسط موشک، ۲۵۰۰ بار توسط توپ های دوربرد و ۳۰۰ بار توسط راکت هواپیماهای دشمن، زخم برداشت اما هیچگاه حتی یک روز کسی قامت خم شدهاش را ندید.
او با تقدیم۲۶۰۰ شهید در۲۷۰۰ روز مقاومت و با ۱۹ هزار ۵۰۰ واحد مسکونی و اداری تخریب شده در پیشگاه خداوند متعال همچنان تا پایان جنگ به عنوان سرباز وفادار حضرت امام باقی ماند.
مردم و دولت جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۴/۳/۱۳۶۶ این شهر را به پاس حماسه مقاومتها و رشادتهایش به عنوان «شهر نمونه» برگزیدند و لوحی زرین را در یکی از میادین شهر به یادگار گذاشتند.
فرزندان این نسل پرتوان تا همیشه تاریخ، حماسه شهادتها و مقاومتهای پدران و مادران خود را جشن میگیرند و بر تاریخ حماسی خود افتخار مینمایند. بیشک مردم و رزمندگان سلحشور این شهر هیچگاه نام مقتدای خویش، روحانی جلیلالقدر مرحوم حضرت آیت الله سید مجدالدین قاضی را که سهم فراوانی در حماسه مقاومت مردم داشت فراموش نخواهند کرد.
شهادت بیش از ۸۰ نفر از مردم شهر با یک گلوله توپ و شهادت ۱۳ نوجوان در یک مسجد و شهادت عروس و دامادی بعد از شب زفاف، گواه حضور زنده و همیشگی مردم در شهری است که به عنوان مرکز پشتیبانی فرزندان خود در جبهههای جنگ در آمده بود و دشمن با انواع حملات هوایی و تهدیدهای تبلیغاتی و فشار های روحی و با استفاده از منافقین داخلیاش در جهت تخلیه شهر و عدم پشتیبانی روحی از رزمندگان، نتوانست در اراده مردم موحد این شهر تزلزلی ایجاد نماید.
دزفول قهرمان علی رغم زخم های فراوانی که در جریان جنگ برداشت و هنوز هم بر پیکر او سنگینی می کند، اما همچنان خود را رزمنده ای بی ادعا می داند که باید مثل روزهای جنگ پشتیبان دولت مردمی خود باشد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران