قسمت صد و یازده گودال

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال گودال قسمت صد و یازده 111Çukur Serial Part ۱۱۱

گودال ۶۱-۳

رمزی به دستور مرد انگشتر سیاه، بایکال قلابی را به جای دوری می برد تا او را بکشد و به دروغ می گوید که او را می خواهد به جای امنی ببرد. بایکال قلابی متوجه این موضوع می شود و وقتی رمزی از ماشین پیاده می شود، پشت فرمان می نشیند و فرار می کند.

نجات، وارتلو و کمال و متین را به سمت انبار می برد و رمز قفل آن را اشتباهی می زند که باعث می شود آژِیر به صدا در بیاید. ناگهان تعداد زیادی از نگهبان های انبار بیرون می ریزند و با اسلحه به ان سه نفر حمله می کنند. اما خیال وارتلو راحت است چون قبل از آمدن به انجا به جلاسون پیام داده بود که به همراه تعداد زیادی از جوانان محله به آنجا بیایند و جوانان هن سر موقع به محل مورد نظر می رسند و افراد دشمن را نابود می کنند.

"   سریال گودال قسمت صد و یازده 111Çukur Serial Part ۱۱۱ گودال ۶۱-۳رمزی به دستور مرد انگشتر سیاه، بایکال قلابی را به جای دوری می برد تا او را بکشد و به دروغ می گوید که او را می خواهد به جای امنی ببرد"نجات ناچار می شود این بار قفل را باز کند و وارتلو به سنگ هایشان دست پیدا می کند.

تمساح تا شب منتظر یاماچ مانده اما او نیامده و این کار او تمساح را عصبانی می کند.

یاماچ و سلیم به قهوه خانه پیش ادریس و عمو و جومالی می روند. همان موقع وارتلو هم از راه می رسد و سنگ ها را مقابل ادریس می گذارد. ادریس خوشحال می شود که این مشکلشان حل شده.

ادریس به جومالی میسپارد که به سمیح قرار بگذارد تا سنگ ها را به او بدهد. جومالی هم راه می افتد. وارتلو هم به کازینو و پیش مدد می رود. همان موقع بایکال قلابی به یاماچ زنگ می زند و می گوید که اگر یاماچ به او کمک کند که زنده بماند او هم اسم رئیس اصلی را به او خواهد گفت. یاماچ هم به او می گوید که به محله بیاید.

"بایکال قلابی متوجه این موضوع می شود و وقتی رمزی از ماشین پیاده می شود، پشت فرمان می نشیند و فرار می کند"همان موقع یوجل پیش یاماچ می آید و اول به او تسلیت می گوید و بعد هم به خاطر تمام کمک های یاماچ به او تشکر می کند و می گوید که دیگر از آنجا می رود. آن دو به هم دست می دهند.

جومالی در مسیر خود متوجه ماشین هایی می شود که او را محاصره می کنند و از آرم روی ماشین متوجه می شود که طرف، تمساح است. تمساح دوتا از دست فروش های نوجوان گودال را که در ان حوالی هستند و به حمایت از جومالی امده اند گروگان می گیرد. جومالی به او می گوید که بچه ها را رها کند و او را بگیرد اگر یاماچ را می خواهد.

تمساح بچه ها را ول می کند اما به سمت یکی از آنها شلیک می کند و این کار او جومالی را عصبانی می کند. از طرفی سمیح به ادریس زنگ می زند و می گوید که از جومالی خبری نشده. ادریس هم نگران شده و همراه عمو به سمت محل قرارشان با سمیح می رود و به وارتلو هم خبر می دهد که خودش را برساند. یکی از آن نوجوان ها به ادریس خبر می دهد که کسانی جومالی را گروگان گرفته اند.

یاماچ همراه سلیم منتظر بایکال قلابی است.

"نجات، وارتلو و کمال و متین را به سمت انبار می برد و رمز قفل آن را اشتباهی می زند که باعث می شود آژِیر به صدا در بیاید"بایکال پیش جوانان محله در زمین فوتبال می رود و چون خیلی ترسیده می گوید که یاماچ آنجا بیاید. یاماچ دوان دوان به سمت زمین فوتبال می رود اما مرد انگشت سیاه هم کمین کرده و وقتی متوجه رفتن یاماچ می شود زودتر خودش را به بلندی می رساند و درست وقتی که بایکال اسم رئیس را می خواهد بیاورد، مرد انگشتر به دست از دور با تک تیرانداز به سمت او شلیک می کند و او را می کشد. یاماچ به شدت عصبانی می شود و با صدای بلند فریاد می زند.

قسمت بعدی - سریال گودال قسمت صد و دوازده ۱۱۲ قسمت قبلی - سریال گودال قسمت صد و ده ۱۱۰ Next Episode - Çukur Serial Part ۱۱۲ Previous Episode - Çukur Serial Part ۱۱۰

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری دانشجو - ۰ دقیقه قبل
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۱۹ خرداد ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱