خاطرات وکیل/ ناصرگریس را نورآفتاب از زندان نجات داد!
کارش این بود کارگرهای از خودش بدبخت تر کارگاه کوره آجر پزی را جابه جا می کرد. می گفت از ۲۴ساعت شبانه روز پنج شش ساعت حق خواب و استراحت دارد که آن را هم کنار مادر پیرش سپری می کند.
کل اوقات زندگی اش خلاصه می شد در دو مکان. یکی کنار مادر و یکی هم داخل یادگار پدر...
"از وقتی چشم باز کردم پا رکاب این مینی بوس کرایه دو تومن و پنج زار میگرفتم و . آخر هفته هم با گریس و روغن می افتادم به جون مینی بوسی که شد یادگار پدر خدابیامرزم . لقب ناصر گریس هم موند برای من"
ناصر گریس متهم بود به سرقت خودرو رنو به وسیله بکسل کردن به مینی بوس و سرقت وسایل خودرو.
گزارش پلیس۱۱۰بنا بر تماس تلفنی مالک رنو اینگونه تنظیم شده بود که "مقارن ساعت۱۴۱۵ خانم همسایه دیده است که یک دستگاه مینی بوس سبز رنگ به پلاک انتظامی[...]خودرو رنو سفید رنگ متعلق به اینجانب را بکسل نموده و از محل دور شده است...خودرو مسروقه در چند خیابان پایین تر از محل سرقت داخل ساختمان مخروبه ای بدون ضبط وچهار چرخ و...کشف شده است.حسب استعلام از اداره پلاک گذاری راهنمایی رانندگی مالک مینی بوس شناسایی به موجب دستور معاون دادستان جلب تحت الحفظ همراه با پرونده منضم به گردش کار تقدیم حضور می گردد."
ناصر گریس با اینکه سواد درست و حسابی نداشت اما آداب مراجعه به وکیل را خوب می دانست وپیش از هر حرف و بحثی که وقت من و خودش را هدر دهد، کپی اوراق پرونده را تحویل داد و قرار شد پس از مطالعه قرار ملاقاتی تعیین تا راجع به قرارداد وکالت با هم صحبت کنیم.
ناصر با همان سواد نصف و نیمه گزارشی از خلاصه پرونده نوشته بود که:"آقای وکیل ! به جز تماس تلفنی خانم همسایه که پلاک و رنگ مینی بوس را اعلام کرده،هیچ دلیلی علیه من در پرونده نیست.
"می گفت از ۲۴ساعت شبانه روز پنج شش ساعت حق خواب و استراحت دارد که آن را هم کنار مادر پیرش سپری می کند.کل اوقات زندگی اش خلاصه می شد در دو مکان"نباید هم باشه چون این ساعت و روزی که دزدی شده مینی بوس داخل گاراژ اصغر سگ دست روی چال بوده البته حال و روز اصغر طوری خرابه که اگه صلات ظهر بگه روزه هیچ کس باور نمیکنه..."
حین خواندن پرونده نکته های مهم را حاشیه نویسی می کردم از جمله اینکه جلوی اسم اصغر سگ دست نوشتم(بنا بر ماده ۲۰۴قانون آیین دادرسی کیفری اظهارات شخصی که به کشف حقیقت میکند اخذ میشود)مرور پرونده و شنیدن صحبت های ناصر و مادرش موید این بود که میشود به وی کمک کرد لذا طی لایحه ای ضمن اعلام وکالت از بازپرس تقاضا کرددم تا چند دقیقه ای پیرامون پرونده گفتگو کنیم که لطف نموده،اذن ملاقات دادند.
در مواجهه با بازپرس راجع به دوربین های راهنمایی و رانندگی،اطلاعات اصغر...مشهور به اصغر سگ دست صحبت کردم واز همه مهم تر اینکه، اشاره کردم هیچ دلیل و مدرکی در پرونده موید این موضوع نیست که راکب مینی بوس سبز رنگ شناسایی شده باشد چه رسد به اینکه هویت راکب با هویت ناصر یکی باشد. لذا صرف ادعای همسایه در شناسایی پلاک مینی بوس آن هم با فاصله ی وی ازروی پشت بام تا داخل کوچه که امکان خطای دید را زیاد می کند نمی تواند دلیل انتساب اتهام به موکل بنده باشد...
بازپرس حین صحبت هایم شروع کرد به تنظیم دستوری به پلیس راهور: "دوربین های راهنمایی و رانندگی حوالی محل سرقت و کشف خودرو بررسی همراه با پرینت تصاویر به نظر برسد."
با وصف اوضاع و احوال اصغر سگ دست قرارشد یک تن از مامورین به طور نامحسوس به گاراژ وی برود تا راجع به تعمیر خودرو ناصر تحقیق نماید . پیش بینی ناصر درست از آب درآمد. حال و روز ظاهر و حافظه اصغر خراب تر از این بود که بشود به حرفش به عنوان گواه استناد کرد و تنها نکته ی مهم تایید وجود مینی بوس در گاراژ بود اما بدون تعیین زمان دقیق این اتفاق(برخی موارد اطلاعات به دست آمده آنچنان محکمه پسند نیستند که به عنوان دلیل شناخته شوند اما به عنوان قرینه قابل اشاره هستند/ماده ۲۱۱قانون آیین دادرسی کیفری)اظهارات اصغر و گواهی مادر ناصر ۵۰تا۶۰درصد ادله برائت موکلم را فراهم می آورد وعکس ها و تصاویر دوربین ها همراه با گزارش پلیس راهورمی توانست تکه پایانی و تکمیل کننده این پازل باشد.
چند روزی طول کشید تا از دفتر بازپرسی جهت رویت عکس ها و..تماس گرفتند،متاسفانه گزارش تصاویر نیزتایید می کرد که پلاک مینی بوس مورد بحث متعلق به ناصر است .از بازپرس خواستم اگر ممکن است برای ۲۴ساعت مستندات پلیس راهور را در اختیارم بگذارند . قبول کردند به هزینه ی شخصی آن بخشی که مینی بوس ناصر در فیلم دیده میشود را روی فلش کپی کنم.به سرعت خودم را به دفترم رسانده و فلش را روی لپ تاپ کپی کردم، بالغ بر ده مرتبه با سرعت های مختلف فیلم را با دقت بررسی کردم تا بالاخره شماره واقعی پلاک مینی بوس کشف شد.بدشانسی ناصر به همراه نورآفتاب و تغییر عدد۸۱به۸۹و۱۲۲به۱۲۳بلایی شده بود بر سر ناصر گریس.
جهت اطمینان خاطر یکی از موکل ها را که مهندس نرم افزار بود به یاری گرفتم تا به اطمینان نظر کارشناسانه وی ،ضمن استدعای اخذ نظر کارشناس رسمی دادگستری با موضوع بررسی کارشناسانه تصاویر بر روی نرم افزارهای خاص از ایشان تقاضای معاینه محل نیز کردم تا افسر تحقیق با مراجعه به محل در نقطه ای که همسایه، مینی بوس را دیده اقدام به تنظیم گزارش نماید(ماده۱۲۳به بعد قانون آیین دادرسی کیفری)
بدین ترتیب ناصربا قرار منع تعقیب از اتهام انتسابی تبرئه گردید.
* وکیل پایه یک دادگستری.شیراز
.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران