وقتی «برق» از سر «سیما» پرید!/ تلویزیون دست از «کپی» برمی‌دارد؟

وقتی «برق» از سر «سیما» پرید!/ تلویزیون دست از «کپی» برمی‌دارد؟
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۱۷ تیر ۱۴۰۰



خبرگزاری مهر -گروه هنر-عطیه مؤذن: «هفت روز سیما» عنوان بسته خبری-تحلیلی ویژه‌ای است که در پایان هر هفته به بازخوانی اهم تحولات خبری مرتبط با متن و حاشیه تولیدات صداوسیما و اتفاقات پیرامونی آن در طول هفته می‌پردازد.

در این بسته خبری هفتگی تلاش کردیم در کنار خبرهای رسمی فعالیت برنامه‌سازان و مدیران سیما، نیم‌نگاهی به حواشی رسانه‌ای و حتی شایعاتی که به‌رغم غیررسمی بودن می‌توانستند در اخبار مرتبط با سیما تأثیرگذار باشند هم داشته باشیم.

امروز پنجشنبه ۱۷ تیرماه می‌توانید با شماره ۸۶ بسته خبری «هفت روز سیما» در مرور متن و حاشیه اتفاقات تلویزیون و خارج از تلویزیون در هفته‌ای که گذشت، با ما همراه شوید.

چهره هفته؛

شهرام شاه حسینی

مخاطب خیلی عام سینما، شهرام شاه حسینی را با فیلم‌هایی چون «کلاغ پر» می‌شناسد با «آقای هفت رنگ» و «زن‌ها فرشته‌اند» که معمولاً برای عده‌ای به کمدی‌های سطحی و سخیف و فیلم‌هایی صرفاً برای گیشه معروفند. او البته در تلویزیون سریال‌های اجتماعی بهتری از سینمایش ساخته است سریال‌هایی مثل «همه چیز آنجاست» که در همان مدیوم تلویزیون قابل تعریف و توصیف است و البته سریال‌هایی چون «پرگار» که در همان تلویزیون هم نتوانست توفیقی به دست بیاورد و نتوانست حتی مخاطب اولیه اش را در همین مدیوم حفظ کند و به شکست منجر شد.

با این حال دیدن نام او پای تیتراژ سریال «می‌خواهم زنده بمانم» از همان ابتدا باعث حیرت برخی از طرفداران و حتی هم صنفی‌هایش شد. سریالی که از همان قسمت اول توانسته اولین ضرب را برای حفظ مخاطب ایجاد کند و اگرچه در طول پخش گاهی با افت و خیز و فراز و فرودهایی مواجه شد با این حال نسبت به آثاری که این کارگردان در کارنامه خود ساخته است فراتر رفته بود و استاندارد خود را نیز ارتقا داد.

حیرت ماجرا البته زمانی بیشتر می‌شود که می‌فهمید او همین روزها هم فیلمی با نام «هفته‌ای یکبار آدم باش» را بر پرده سینماها دارد و هنوز هم می‌تواند فیلم بد بسازد! کسی که توانسته است در سطح «می‌خواهم زنده بمانم» سریال بسازد یعنی در ارتقای کیفیتی از استانداردها توفیق به دست آورده است؛ از انتخاب یک فیلمنامه خوب تا ترکیب بازیگران، هدایت آنها برای نقش‌ها، پیش برد کار، صحنه و… همه و همه مولفه‌هایی است که در این سریال به درستی در کنار هم جمع آوری کرد. اما همین کارگردان که در سینما هم فیلمی مثل «خانه دختر» را البته فارغ از سوژه و موضوع آن می‌سازد دوباره به آثار سطح پایینی چون «هفته‌ای یکبار آدم باش» عقب گرد می‌کند.

شاید مرور شروع کاری شاه حسینی جالب باشد که بدانید او از ابتدا هم کار خود را با دستیار کارگردانی ِ فیلمسازانی چون رسول ملاقلی پور در «سفر به چذابه» و یا بهرام بیضایی با «سگ کشی» پیش برده و شاید انتظار می‌رفت او رویه و سبک کاری اش را اگر در سینمای این فیلمسازان ادامه نمی‌دهد حداقل به کمدی‌های آن چنانی هم نرسد.

حالا «می‌خواهم زنده بمانم» اولین سریال این کارگردان در شبکه نمایش خانگی است که به تازگی به پایان رسید و حتی به عکس بسیاری از سریال‌های خانگی پایان بندی مناسب‌تری هم داشت.

توفیق این سریال انتظار مخاطب را از شاه حسینی بالاتر برد و این سوال را پیش می‌آورد که چرا چنین استانداردی را در آثار تلویزیونی اش حفظ نمی‌کند؟ مولفه‌هایی چون قصه قوی و دراماتیک، ترکیب بازیگران، تکنیک و فرم سریال، صحنه دهه شصتی و کاراکترهایی که چالش‌هایشان به اولین سازمان نظامی پس از انقلاب می‌رسید در مجموع توانست برگ برنده‌های شاه حسینی را در این سریال تکمیل کند.

شاید از میان این مؤلفه ها اصلی ترین دلیلی که نتوان چنین آثاری را در تلویزیون دید ترکیب بازیگران اصلی باشد که این روزها جذب و اقناعشان برای حضور در تلویزیون سخت‌تر شده است. بازیگرانی چون حامد بهداد، سحر دولتشاهی و آزاده صمدی که سال‌هاست حضوری در تلویزیون نداشته‌اند.

"بازیگرانی چون حامد بهداد، سحر دولتشاهی و آزاده صمدی که سال‌هاست حضوری در تلویزیون نداشته‌اند"شاید حتی دست گذاشتن روی سازمان‌های نظامی و موضوعات چالش برانگیز در تلویزیون با ممیزی‌های سلاخی برانگیز رو به رو شود همانطور که این سریال هم با حاشیه‌هایی مواجه شد. با این حال هنوز این سوال پا برجاست که چرا آثار تلویزیونی حتی به نزدیکی این آثار هم نمی‌رسد. البته که شاید خیلی هم نتوان به مقایسه تلویزیون و شبکه خانگی در تولید آثار کیفی پرداخت و در همین مدت برنامه‌ها و سریال‌های سه چهره‌ای که پیش از این در تلویزیون آثارشان جزو پربیننده ها بود همچون مهران مدیری، رامبد جوان و محمدرضا گلزار در شبکه خانگی با شکست و سقوط کامل مواجه شدند.

حاشیه هفته؛

پنج میلیون برای یک قسمت بازبینی؟

روز گذشته محمدرضا عباسیان مدیرعامل سابق مؤسسه رسانه‌های تصویری گفتگویی با روزنامه فرهیختگان داشت که فارغ از صحت و سقم آن اطلاعات مختلفی را هم نسبت به فعالیت وی او دی‌ها و سریال‌های خانگی ارائه کرد. نکته‌های عباسیان در این مصاحبه بازتاب پیدا و از جمله آنها این سخن او بود که در بخشی از این صحبت‌ها گفت: «خبر بسیار نگران‌کننده‌ای که اخیراً شنیدم این است که ساترا شرکت‌های کارگزاری به‌وجود آورده است که سازوکار و افراد و سابقه آنها مشخص نیست؛ بحث را پیش می‌برند، شرکت‌هایی که کاملاً خصوصی هستند.»

وی در بخش دیگر درباره این شرکت‌ها بیان کرده بود: «شرکت‌های کارگزاری بسیار محدودی به‌وجود آمده است. هر پلتفرم مشخصاً فقط اجازه دارد با یک کارگزاری کار کند، این منشأ فساد است.

ارقامی که پرداخت می‌شود عجیب است. در سال گذشته برای هر اپیزود پروانه یک میلیون تومان و در سال اخیر رقم ۵ میلیون تومان شنیدیم. مثلاً نماوا در سال ۱۴۰۰ بنا دارد ۴۰۰ اپیزود پروانه بگیرد. برای هر اپیزود باید ۵ میلیون پرداخت کند. رقمی که برای مجموع این محصولات باید پرداخت کند ۲۰ میلیارد تومان است.

"شاید حتی دست گذاشتن روی سازمان‌های نظامی و موضوعات چالش برانگیز در تلویزیون با ممیزی‌های سلاخی برانگیز رو به رو شود همانطور که این سریال هم با حاشیه‌هایی مواجه شد"این هم غیرقانونی است و هم غیرعرفی و هم به‌شدت مساله‌دار است.»

ساترا در میان نهادهای رسانه‌ای در این چند وقت بنا به ضرورت بارها نکات مختلفی را رسانه‌ای کرده است و حاشیه‌های مختلف سریال‌ها و اتفاقات مرتبط با وی او دی‌ها و شبکه خانگی را پیگیری کرده است. این سازمان اگرچه زیر نظر صداوسیماست با این حال برخلاف خود سازمان صداوسیما که در حاشیه‌ها کمترین شفاف سازی را داشته است بیشتر به ارائه توضیحات رسانه‌ای هرچند در قالب توئیتری پرداخته است و حالا باید دید این سخنان هم واکنشی دارد یا خیر؟

نکته هفته؛

چالش دوباره کپی‌ها

پخش مسابقه «دورهمی» با یک شگفتی همراه بود و مهران مدیری مجری و کارگردان مسابقه برای اولین بار با صراحت از کپی برداری مسابقه ایرانی سخن گفته بود که خلاف رویه معمول تلویزیون بود. این هفته ناصر قدیرکاشانی تهیه‌کننده «دورهمی» نیز در گفتگویی دوباره به همین صراحت به کپی بودن برنامه اذعان کرد و البته جزئیات بیشتری هم ارائه کرد که نشان داد تلویزیون خیلی بیشتر پا را از قواعد و عرف خود فراتر گذاشته و حتی تجهیزات مرتبط با مسابقه هم از خود آمریکا آورده شده است و نکات دیگری که بازتاب فراوانی پیدا کرد.

برعکس این سخنان اما مصاحبه دیگری بود که هاشم رضایت تهیه کننده مسابقه «ایران» مطرح کرد. مسابقه‌ای که نامش ایرانی است اما ساختار آن نیز کپی از یک مسابقه خارجی بود. این تهیه کننده که نام خودش در اولین فصل از «دورهمی» مطرح است و حتی پیش از این تهیه کننده مسابقه کپی «برنده باش» هم بوده است حالا در فصل جدید مسابقه «ایران» به نتیجه گیری های تازه ای رسیده است.

او در این مصاحبه اعلام کرده بود که به دلیل افزایش برنامه‌های کپی در این روزها قرار است رویه فصل جدید برنامه اش تغییر کند.

رضایت گفته بود: «با توجه به اینکه این روزها مسابقه‌های بسیاری از شبکه‌های مختلف پخش می‌شوند و همه نیز کپی خوب و بد از نمونه‌های خارجی هستند، با سفارش مدیر محترم شبکه و گروه اجتماعی شبکه یک مصصم شدیم در سری جدید مسابقه «ایران» به سراغ طرحی برویم که صفر تا صد آن با طراحی ایرانی باشد.»

نکته جالب توجه این است که تهیه کننده مسابقه دلیل خود را برای طراحی مسابقه ایرانی کپی‌های خوب و بد مسابقه‌ها می‌داند و شاید اگر این کپی‌ها در تلویزیون افزایش پیدا نکرده بود همچنان نسخه کپی ادامه پیدا می‌کرد. حال آنکه حتی نسخه کپی مسابقه هم کمک چندانی به دیده شدن مسابقه نداشت. تهیه کنندگان و برنامه سازان معمولاً با یک دلیل اولیه سراغ کپی‌ها می‌روند؛ اینکه اصل مسابقه «جواب داده است» و حالا چون نمونه خارجی جواب داده و مخاطب داشته است برنامه ساز هم آن را پیاده می‌کند. درحالیکه بسیاری از مسابقه‌های کپی شده مخاطب چندانی ندارند. شروع این مسابقه حتی با اجرای سام درخشانی همراه بود که به عنوان یک چهره بازیگر و برای اولین بار اجرا را بر عهده گرفت.

حال باید دید اگر طراحی مسابقه صفر تا صد ایرانی امکانپذیر است و به ریسک آن می‌ارزد چرا باید سراغ کپی از مسابقه‌های دست چندمی رفت که اقبال چندانی هم به دست نیاورده‌اند.

اتفاق هفته؛

مواجهه تلویزیون با برق رفتگی

پدیده قطعی برق این روزها همه را کلافه کرده است از یک قطعی کولر ساده در آتش تابستان تا بلاتکلیفی و بر زمین ماندن پروژه‌ها و حتی در سطحی دردناک‌تر و فجیع‌تر و در قیاسی مع

الفارق
، به بازی گرفته شدن جان انسان‌ها در بیمارستان‌ها و همه مکان‌هایی که ضرورت اولیه حیاتی شأن با تجهیزات برقی می‌گذرد.

تلویزیون هم این هفته از این ماجراها بی نصیب نماند و مواجهه‌اش با این پدیده از دو حیث قابل بررسی است.

"با این حال هنوز این سوال پا برجاست که چرا آثار تلویزیونی حتی به نزدیکی این آثار هم نمی‌رسد"یک طرف ماجرا خود تلویزیون است که مبتلابه ماجراست و مثلاً این هفته یک قسمت از سریال «دودکش» به دلیل همین قطعی‌های پی در پی برق به آنتن نرسید و درست در نزدیک‌ترین دقایق به پخش، روابط عمومی سریال با اطلاع رسانی نسبت به یکی از قسمت‌ها بیان کرد که قطعی‌های برق مانع آماده سازی سریال شده است.

سویه دیگر ماجرا اما تلویزیون به مثابه رسانه‌ای است که قرار است در مواجهه با این پدیده اطلاع رسانی کند، مخاطب و افکار عمومی را نسبت به اتفاقی که او را سردرگم و کلافه کرده است اقناع سازد و بیشتر از آن برایش مطالبه گری کند.

سرگرمی و سرگرمی سازی اگرچه از اهداف و کارکردهای مسلم تلویزیون به شمار می‌رود اما به همان میزان هم قرار نیست نسبت به پدیده‌ها صرفاً خبررسان باشد. مطالبه گری کارکرد گمشده این روزهای تلویزیون است که کمتر در ماجراهایی چون قطعی‌های پی در پی برق توانسته است در طرف مخاطبان و همسو با سوالات و کلافگی های آنها حرکت کند.

این گمشده تلویزیون این بار باز هم به مدد سوالات و کنایه‌های محمد دلاوری در برنامه «تهران بیست» البته پیگیری شد و او باز هم جزو معدود افرادی بود که حداقل واکنشی به این مساله نشان داد. واکنشی که در شبکه‌های مختلف اجتماعی هم پیچید.

دلاوری در این ویدئوی انتقادی نسبت به مسئولان صنعت برق گفته بود «مسئولین صنعت برق انگار با مردم لج کرده‌اند و هزاران کیلومتر با اطلاع رسانی فاصله دارند. جدولی با جعبه مداد رنگی ۳۶ رنگ درست کرده‌اند که برای تفسیر آن باید یک فوق لیسانس رنگ شناسی داشته باشید». او همچنین پیش از این هم در صحه شخصی خود در اینستاگرام نوشته بود: «به کسی که دودستی به صندلیش چسبیده و میدونه راز حفظ صندلی کارنامه خوب داشتن نیست»

با این حال جز دلاوری و معدود مجریانی که از تریبون‌های رسمی خود در تلویزیون برای انتقاد به مسئولان بهره گرفته‌اند کمتر دلخوری‌های مردم در این رسانه دیده شده است و حتی ویدئوهای انتقادی و گلایه آمیزشان باز هم به مدد شبکه‌های اجتماعی بوده که صدایشان را اگرچه به جایی نرسانده اما حداقل در گلو اسیر نکرده است.

پیشنهاد هفته؛

مستندهای جنجالی محیط زیستی

از فردا شب شبکه یک قرار است مستندهایی اجتماعی محیط زیستی نمایش دهد که فضایی متفاوت با آثار روتینی دارد که پیش از این از تلویزیون دیده شده است.

تولید این مجموعه مستند ۱۴ قسمتی هم از سال ۹۵ آغاز شده و تا همین امسال ادامه داشته و پنج سال زمان صرف کرده است.

برخی از این مستندها روی موضوعات ویژه ای دست گذاشته است که کمتر در تلویزیون به آنها پرداخته شده است. همچنین قرار است با یک نگاه تحلیلی به آنها پرداخته شود و صرفاً اطلاع رسانی و هشدار نسبت به اتفاقات محیط زیستی نیست.

سعید نبی سازنده این مستندهاست که پیش از این تجربه‌های مختلفی در برنامه سازی و مستندسازی داشته است و از جمله آنها حضور او در برنامه سیاسی «مناظره» بوده است.

پخش این مجموعه مستند که «تنهایی» نام گرفته است به تهیه کنندگی سعید نبی و کارگردانی سعید نبی و مریم خدیوی از روز جمعه ۱۸ تیرماه ساعت ۲۳ و ۱۵ دقیقه از شبکه یک سیما آغاز می‌شود و اولین قسمت از این مجموعه مستند هم درباره معلمی است که می‌خواهد شیوه‌های جنگل نشینی و رفتار با طبیعت را به دانش آموزانش آموزش دهد و اتفاقاتی در این میان گریبانگیر او می‌شود.

منابع خبر

اخبار مرتبط