قسمت دویست و دوازده آپارتمان بی‌گناهان

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت دویست و دوازده 212Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۲۱۲

آپارتمان بی گناهان

۶۲-۱

گلبن که با ترس کنار خانم دکتر ایستاده است من و من کنان او را به صفیه معرفی می کند و صفیه می گوید: «این کارم کردی بالاخره؟ می خواین منو ببرین تیمارستان؟» و در را محکم می کوبد. گلبن از دکتر عذرخواهی می کند اما دکتر می گوید: «آروم باش گلبن. انتظار نداشتیم که آسون باشه. دوباره امتحان می کنیم.» و دوباره در می زنند. صفیه باز هم داد می زند اما دکتر با لبخند و آرامش می گوید: «شاید حرف زدن با کسی که نمی شناسید براتون خوب باشه.» صفیه قبول نمی کند اما دکتر با گفتن حرف هایی در مورد خستگی و بی خوابی نشان می دهد که را درکش می کند و صفیه آرام تر می شود اما خیال حسیبه می گوید: «گولش رو نخور.

"حتما آمبولانس دم دره.» صفیه هم که ترسیده در را به روی دکتر می بندد.ناجی به سوئیت آنیل رفته و از خواسته جلوی پنجره بایستد و اگر چیزی دید به او خبر بدهد"حتما آمبولانس دم دره.» صفیه هم که ترسیده در را به روی دکتر می بندد.

ناجی به سوئیت آنیل رفته و از خواسته جلوی پنجره بایستد و اگر چیزی دید به او خبر بدهد. آنیل یک لحظه صفیه را می بیند و با دیدن موهای کوتاهش جا می خورد اما چیزی به ناجی نمی گوید و می گوید: «یه روز اون پنجره باز میشه.»

گلبن با ناامیدی از صفیه برای دکتر حرف می زند و می گوید قبل از این او زن زیبا و شادی بود که گلبن آرزو داشت شبیه او شود. گلبن گریه می کند و دکتر می گوید تا وقتی آن در باز نشود به آمدن به آنجا ادامه می دهد و از این به بعدش را به آنها بسپارد.

گلبن به در خانه می رود و صفیه را صدا می زند و از او می خواهد در را باز کند اما صفیه از ترس دکتر و تیمارستان این کار را نمی کند و از گلبن می خواهد از آنجا برود. اما گلبن می گوید: «من حامله م خواهر. دارم مادر میشم.» صفیه خشکش می زند و فورا در را باز می کند و با لبخند می گوید: «از پنج سالگی می خواستی مادر بشی گلبن.

بالاخره شدی.» گلبن می گوید: «دلم می خواد بغلمون کنی.» اما صفیه با بغض می گوید نمی تواند این کار را کند و با گریه می گوید: «برو. اینجا خیلی کثیفه. مراقب بچه ت باش.» گلبن می گوید: «پس تمیزش کن. به خاطر ما. التماست می کنم حرف زدن با دکتر را قبول کن.

"دارم مادر میشم.» صفیه خشکش می زند و فورا در را باز می کند و با لبخند می گوید: «از پنج سالگی می خواستی مادر بشی گلبن"من به خاطر مادر شدنم حتی نمی تونم خوشحال باشم.» صفیه می گوید: «کسی نیست که دستم رو بگیره گلبن. از پسش برنمیام.» و در را می بندد.

اسات به خانه می آید و با ناراحتی به گلبن می گوید پدر و مادرش در عرض چند دقیقه از هم جدا شدند و هیچ کس باور نمی کرد پدرش به این راحتی طلاق را قبول کند و بعد گلبن را که از اتفاقات احیر خسته و ناامید است در آغوش می گیرد.

خان به در خانه جیلان می رود و وقتی او را می بیند که به خودش رسیده می پرسد: «خیلی خوشگل شدی. اون میاد یا تو میری؟» جیلان از خان می خواهد از آنجا برود اما خان می گوید: «تو مال منی. کس دیگه ای نمی تونه تو زندگیت باشه. قلب تو برای من می تپه.

من برای تو اولینم، آخرین هم خواهم بود. طور دیگه ای ممکن نیست.» جیلان می گوید: «خیلی هم ممکنه.» خان برای اینکه مطمئن شود مرد دیگری در زندگی جیلان هست یا نه وارد خانه می شود. او وقتی مسواکش را در توالت می بیند با لبخند می گوید: «این مسواک همیشه اینجا می مونه. نمی تونی بندازیش دور.» جیلان فورا مسواک را توی سطل زباله می اندازد. خان با لبخند می گوید: «این لباس خیلی بهت میاد.

"بالاخره شدی.» گلبن می گوید: «دلم می خواد بغلمون کنی.» اما صفیه با بغض می گوید نمی تواند این کار را کند و با گریه می گوید: «برو"من برات خریده بودم نه؟» و از آنجا می رود و جیلان بعد از رفتن او به تلخی اشک می ریزد.

شب خان کنار صفیه می نشیند از او خواهش می کند چیزی بخورد و برایش تعریف می کند که جیلان با مرد دیگری رابطه دارد و صفیه می گوید: «خوبه. بذار بره. جیلان دختر خوبیه. کسایی که میان تو زندگی ما زیاد زنده نمی مونن. خودت که می دونی.» صفیه از خان می خواهد از آنجا برود و خودش را نجات بدهد اما خان او را نوازش می کند و می گوید: «همه میرن.

ما می مونیم. تو هر جا باشی من اونجام.»

قسمت بعدی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت دویست و سیزده ۲۱۳ قسمت قبلی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت دویست و یازده ۲۱۱ Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۲۱۳ Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۲۱۱

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۱۷ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۲۵ فروردین ۱۴۰۱
آفتاب - ۲۶ مرداد ۱۳۹۹
پندار - ۳۱ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۱۱ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱