قسمت سی و سه صداقت‌ سیز

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال صداقت‌ سیز قسمت سی و سه 33Sedaghatsiz Serial Part ۳۳

این پاورقی قسمت ۳۳ سریال صداقت سیز است. 

پلیس‌ها به خانه ولکان می‌روند و در حال بررسی آنجا هستند. آنها دفتر خاطرات درین را پیدا می‌کنند که در آن نوشته شده که دیگه مطمئنم که ولکان می‌خواد منو بکشه، هنوز هم عاشق او زنه، از بودن با من پشیمونه. از اینکه نمیتونه زمان رو به عقب برگردونه خشمگینه و خشمش‌رو سر من خالی می‌کنه. ازش می‌ترسم. همه‌چیز از جایی شروع شد که قرار شد علی با ما زندگی کنه. 

زمان حال: شب بعد از این‌که ولکان با آسیه تماس می‌گیرد و خبر می‌دهد که فردا علی را به خانه می‌برد دریا به ولکان پیغام می‌دهد و از او می‌خواهد صبح به بیمارستان بیاید تا با او صحبت کند. 

صبح ولکان به بیمارستان می‌رود.

"   سریال صداقت‌ سیز قسمت سی و سه 33Sedaghatsiz Serial Part ۳۳ این پاورقی قسمت ۳۳ سریال صداقت سیز است. پلیس‌ها به خانه ولکان می‌روند و در حال بررسی آنجا هستند"دریا به او می‌گوید مرت گفته بود پروژه‌ای که ولکان در آمریکا انجام می‌داد مال او نیست و ولکان فقط یکی از معماران آن پروژه است. او می‌گوید در این مورد تحقیق کرده و حرف مرت درست بوده است. 

ولکان انکار می‌کند و می‌گوید معماران زیادی در آمریکا در آن پروژه کار می‌کنند ولی رییس همۀ آن‌ها ولکان است. 

دریا با طعنه می‌گوید همۀ اخبار مربوط به این قضیه در ترکیه از طرف گونول پخش شده است. 

ولکان می‌گوید مرت با این حرف‌ها قصد آزاد او را دارد. 

دریا به او می‌گوید باید مراقب باشد چون مرت پیگیر این ماجراست.

هنگام بیرون رفتن ولکان هاکان او را در سالن بیمارستان می‌بیند و می‌پرسد آیا صمیمیتی بین هالوک و تورگای وجود دارد؟ چون شب گذشته آنها را را در رستوران دیده است. 

ولکان از این قضیه متعجب می‌شود. او به اتاق تورگای می‌رود و در مورد قرار او و هالوک سؤال می‌کند. 

تورگای می‌گوید هالوک در مورد رابطۀ ولکان و آسیه از او سؤال داشت و علت این را هم باید از خود هالوک بپرسد.

در خانۀ ولکان درین به اتاق پیش علی می‌رود و به او می‌گوید دمیر از کارش پشیمان است و او از طرف دمیر عذرخواهی می‌کند. 

درین با علی صحبت می‌کند و او را قانع می‌کند که بودن او در آن خانه بهتر است. آن‌ها سپس با هم به خانۀ آسیه می‌روند و درین به آسیه می‌گوید که برای جمع کردن وسایل علی آمده‌اند. 

علی به اتاق خودش می‌رود و آسیه به‌خاطر این قضیه با درین بحث می‌کند. 

درین می‌گوید این تصمیم خود علی‌ست و از آسیه نفرت دارد. 

ولکان به خانه می‌رود و وقتی می‌فهمد درین و علی به خانۀ آسیه رفته‌اند به آنجا می‌رود. او از این‌که درین در مورد نقل مکان او به او خبر نداده با او بحث می‌کند.

سپس پیش علی می‌رود و با او صحبت می‌کند اما علی حاضر به ماندن در خانۀ آسیه نمی‌شود. 

او حاضر می‌شود و سوار ماشین می‌شود. ولکان در این مورد پیش آسیه ابراز ناراحتی می‌کند و می‌گوید از تصمیم علی خبر نداشته، سپس از آنجا می‌رود. 

بهار متوجه قضیه می‌شود و پیش آسیه می‌رود. 

آسیه با گریه او را بغل می‌کند و می‌گوید علی او را ترک کرده است. 

بهار آسیه را دلداری می‌دهد و می‌گوید این مسأله حل خواهد شد. 

در خانۀ هالوک، گونول به هالوک خبر می‌دهد علی قرار است در خانۀ ولکان بماند. او سپس به دمیر یادآوری می‌کند که باید از علی عذرخواهی کند وگرنه تبلتش را پس نمی‌دهد. 

ولکان پیش درین می‌رود و به‌خاطر این‌که این موضوع را به او خبر نداده بود با او بحث می‌کند. 

او به درین می‌گوید علی بیمار است و باید درمان شود و برای این مسأله او و آسیه باید کنار علی باشند و از او مراقبت کنند. 

ولکان از درین می‌خواهد دیگر بدون مشورت با او کاری نکند. 

سرجوق به رستوران پیش نیل می‌رود. او از نیل بخاطر رفتارش در بیمارستان عذرخواهی می‌کند و می‌گوید دیگر تکرار نمی‌شود. 

نیل از او در مورد زنی که به دیدنش آمده بود سؤال می‌کند. سرجوق با حرص می‌گوید آن زن هیچ شخص خاصی نبوده. 

هجران مادر سرجوق در خانۀ یکی از آشنایشان است و به آن زن می‌گوید از آنجا می‌رود و بیش‌تر از این زحمت نمی‌دهد. 

آن زن می‌گوید همسایۀ آن‌ها در خانۀ یک معمار ثروتمند کار می‌کند و آن‌ها در انجمن خیریه هستند و شاید بتوانند برای هجران جایی برای ماندن پیدا کنند. 

او می‌گوید با آن زن یعنی سونا صحبت می‌کند و به او خبر می‌دهد. 

هجران تشکر می‌کند و می‌رود.

"آنها دفتر خاطرات درین را پیدا می‌کنند که در آن نوشته شده که دیگه مطمئنم که ولکان می‌خواد منو بکشه، هنوز هم عاشق او زنه، از بودن با من پشیمونه"او امیدوار است که بالاخره بتواند با سرجوق صحبت کند. 

بهار با دریا تماس می‌گیرد و در مورد رفتن علی از خانۀ آسیه صحبت می‌کند. او می‌گوید آنها باید سعی کنند علی را به خانه برگردانند و در این مورد نقشه‌ای دارد. 

آسیه در بیمارستان به اتاق تورگای می‌رود. تورگای به او دلداری می‌دهد و می‌گوید همه‌چیز درست می‌شود. او برای آسیه تعریف می‌کند که خودش بچه و همسرش را در حادثۀ تصادف از دست داده است. آسیه شوکه و متأثر می‌شود. 

قسمت بعدی - سریال صداقت‌ سیز قسمت سی و چهار ۳۴ قسمت قبلی - سریال صداقت‌ سیز قسمت سی و دو ۳۲ Next Episode - Sedaghatsiz Serial Part ۳۴ Previous Episode - Sedaghatsiz Serial Part ۳۲.

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری دانشجو - ۰ دقیقه قبل
پندار - ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۱۹ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱