طرح شورای انتقال قدرت از جمهوری اسلامی به حاکمیت موقت سکولار و دموکرات، حسن شریعتمداری - Gooya News
مقدمه
انقلاب مردم ایران، علیه نظام مرتجع، ایدئولوژیک، فاسد و قاتل حاکم، با محوریت شعار «زن، زندگی، آزادی» به آغاز سومین ماه خود رسیده است. با تداوم حضور گروههای پیشتاز و پیشگام جامعه متشکل از زنان و جوانان، و نیز پیوستن دیگر اقشار جامعه به آنان، عمق و وسعت این انقلاب روزبهروز افزوده میشود.
به مدد ارتباطات آنلاین، شبکههای اجتماعی جوانان در سطحی نوین و پرقدرت سامان یافته است. تعامل سه گانه میدان، فضای مجازی-رسانهها و تلویزیونهای متعدد، بسیار زودتر از آنچه که در تئوریها پیشبینی میشد، منجر به پیدایی برنامههای تلویزیونی مخاطب محور(اینترآکتیو)شده است.
این امکانات جدید در خدمت نسلی قرار گرفته است که خود مدتهاست از طریق اینترنت به کسب دانش و تجربه میپردازد. چنین بستری از یک سو خرد جمعی را در خدمت گروههای پیشگام مبارز و رهبران میدانی قرار میدهد و از سوی دیگر آنان را به جهان آزاد مرتبط میسازد. ارتباط با جهان آزاد زمینه را برای یادگیری از تجارب جهانی فراهم ساخته و صدای تحسین و احترام جهانیان را به گوش مردم ایران میرساند.
قدرتمندی این قشر مبارز، مقاوم، فداکار، پیشتاز و پیشگام، در مبارزه با نیروهای سرکوب برای بسیاری این باور را به وجود آورده است که این شبکههای بهم پیوسته و درهمتنیده، که در راه اهداف مردم ایران جان خود را برکف نهاده و پذیرای مرگ گشتهاند، میتوانند تا پایان دوران سقوط کامل جمهوری اسلامی بکارگرفته شوند.
"مقدمهانقلاب مردم ایران، علیه نظام مرتجع، ایدئولوژیک، فاسد و قاتل حاکم، با محوریت شعار «زن، زندگی، آزادی» به آغاز سومین ماه خود رسیده است"در این میان، هیچ رهبری و مرکزیتی در میان معترضان قابل تشخیص و مشاهده نیست و به نظر میرسد این خود یکی از امتیازهای بزرگ این انقلاب باشد. چراکه این امر، دستگاه سرکوب را در تعقیب رهبران بالقوه ناکام ساخته و به عجز واداشته است. بااینهمه، این خردجمعی است که در نقش مدیریت و خودتنظیمی قشر مبارز قرار گرفته است. در چنین شرایطی به نظر میرسد، آنهایی که این نظام را به زیر میکشند، شایستهترین افراد به لحاظ اصول اخلاقی و نیز پراقبالترین به لحاظ سیاسی خواهند بود و قادرند دوران پس از سقوط جمهوری اسلامی را تا تشکیل یک مجلس موسسان برای تنظیم قانون اساسی و تعیین نوع نظام سیاسی آینده ایران، اداره کنند.
بیگمان قهرمانان میدانی و فعالین زن و مرد جوان در خیابان، سهم بسیار عمدهای در هر ترکیب رهبری خواهند داشت. اما از آنجا که بسیاری از اقشار دیگر نیز به تدریج به این انقلاب پیوسته و می پیوندند، شرکت کنندگان در انقلاب افزایش یافته و انقلابیون تنها به جوانان و زنان انقلابی محدود نخواهد ماند.
هم اکنون اعتصابات گوناگون در سطح کلان کشور آغاز شده و اقشار میانی جامعه، در سنین مختلف در آن شرکت فعال دارند.
در مناطق مرزی ایران نیز احزاب قومی و روئسای دینی اهل سنت از نفوذ قابل توجهی در میان مردم خود برخوردارند. مردمان مناطق مرزی ایران بیش از دیگران، قربانی نیروهای سرکوب بودهاند و در طول سالها فشار سهمگین فزونتری را تحمل نمودهاند. هم اکنون دانشجویان و دانش آموزان، حقوق دانان، دانشگاهیان و معلمان٬ پزشکان، صنعتگران، پرستاران، کارمندان، جداشدگان از نظام، بریدگان از نیروهای مسلح، هنرمندان، ورزشکاران، نویسندگان و اهالی سینما، در صحنه این انقلاب هستند و به نظر میرسد عده بیشتری نیز به زودی به این جمعیت اضافه خواهند شد. کوتاه سخن آنکه در آیندهای بسیار نزدیک، صحنه مبارزه چهره متنوع دیگری پیدا خواهد نمود.مسلم است که بدون حضور نمایندگان اقشار گوناگون مردم، هیچ یک از برآمدهای سیاسی احتمالی برای همگان مقبولیت کافی نخواهد داشت. پس برای سقوط قطعی این نظام، حضور اقشار و طبقات گوناگون در میدان مبارزه امری لازم و حتمی است.
"تعامل سه گانه میدان، فضای مجازی-رسانهها و تلویزیونهای متعدد، بسیار زودتر از آنچه که در تئوریها پیشبینی میشد، منجر به پیدایی برنامههای تلویزیونی مخاطب محور(اینترآکتیو)شده است"اداره کشور در دوران عدم وجود نظام سیاسی، یعنی در فاصله پس از سقوط جمهوری اسلامی تا برقراری نظام جدید آینده ایران، بدون حضور موثر و فعال نمایندگان مردم عملی نخواهد بود. انقلاب مردم ایران علیه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی، تا کنون با موفقیت بینظیری به پیش رفته و توجه همه جهانیان را به خود جلب کرده است. اما این انقلاب باید بتواند تا در حین و همزمان با تخریب پایههای قدرت این نظام جنایتکار، برای ساختن آینده ایران مرکزیتی سیاسی نیز ایجاد کند تا قدرتی را که در نتیجه تضعیف نظام حاکم آزاد شده، گردآوری و آن را ذخیره نماید و از این قدرت برای پیروزی سریعتر و کم هزینه تر انقلاب استفاده کند. چراکه قدرت هرگز در خلا سرگردان نمیماند و اگر از سوی نهادی مردمی به دست گرفته نشود، احتمال تصاحب آن به وسیله مدعیان دیگر بسیار است.
اگر این انقلاب بی نظیر، علیرغم همه فداکاریها و جان فشانیها نتواند به هر دلیلی، به موقع و سریع از عهده انجام این وظیفه مهم برآید، یا اگر با هزینهای بمراتب گزافتر، موفق به گذار از این نظام جانسخت شود، قدرت را ـ هرچند ناخواسته ـ به آنانی خواهد سپرد، که در کمیناند و ساختار و سازمانشان آماده تصاحب قدرت است. همچنین ممکن است چهرههایی تاکنون ناشناخته، در فضای هرج و مرج ناشی از سقوط جمهوری اسلامی، با رویکردی عوامپسند و تودهگرا، توجه عموم را به خود جلب کرده و توده مردم را با خود همراه نمایند.
البته این سناریوها تنها احتمالات بد موجود نیستند. جنگ داخلی و یا ادامه حکومت ناکارآمد فعلی با اقتدار رو به نقصانش نیز میتواند از گزینههای محتمل دیگر باشد. ارتش یا ترکیبی از سپاه و ارتش هم شاید با وعده احیای امنیت و نظم، بتوانند چند صباحی قدرت را از آن خود کنند و ایران را دیگربار دچار حوادثی غمناک بنمایند. به هرصورت قدرت آزاد شده بر زمین نخواهد ماند و مدعیانی برای تصاحب آن پیدا میشوند. تجربه بهار عربی نشان میدهد که جوانان در مصر و تونس فداکاری بسیار کردند و نظام استبدادی مصر را برانداختند اما چون به مساله تصاحب قدرت به موقع توجه لازم را ننمودند و یا هرگز به آن نپرداختند، جایگاهی در قدرت نیافتند و ساختارهای قدیمی جامعه به آسانی باردیگر قدرت را از آن خود نمودند.
"این امکانات جدید در خدمت نسلی قرار گرفته است که خود مدتهاست از طریق اینترنت به کسب دانش و تجربه میپردازد"اکنون نیز ما با وضعیت مشابهی سر و کار داریم. عده زیادی به درستی از اهمال مخالفین سرشناس نظام در تاسیس چنین نهادی انتقاد میکنند؛ جماعتی تردید خود را نسبت به آینده مبهم کشور با این پرسش مطرح میکنند که سرنوشت ایران در صورت سقوط این رژیم چه خواهد شد؟. این نگرانیها و انتقادات را نباید دست کم گرفت. عدم پاسخ به این پرسشهای حساس و منطقی، خود یکی از موانع بزرگ امیدواری عموم مردم به آینده بهتر و درنتیجه همه گیرشدن انقلاب و توسعه آن به وسیعترین بخشهای جامعه است. عده زیادی از وابستگان و کارکنان این نظام نیز در پی آنند تا جایی قابل اطمینان داشته باشند تا بتوانند با تکیه بر آن، از این نظام جدا شوند بااینهمه، تاکنون چنین دیوار محکمی را نیافته اند تا تصمیم خود را عملی کنند.
در صورت وجود نهادی سیاسی و مورد پذیرش مردم، این عمل حتی میتواند به بخشهای مهمی از نیروی سرکوب و اشخاص مهم این نظام هم توسعه یابد. در فضای بین المللی نیز این پرسش به جد مطرح است که آیا جامعه انقلابی ایران و زنان و مردان جوان، قصد و ظرفیت ایجاد یک نهاد سیاسی را برای انجام مقدمات تغییر نظام دارند؟و یا آنچه در ایران رخ میدهد صرفا یک خیزش انقلابی رادیکال است که آینده آن تعریف نشده و مبهم است؟.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران