متن کامل دعا صباح + صوت و ترجمه

خبرگزاری میزان - ۲۹ بهمن ۱۳۹۹

خبرگزاری میزان - دعا صباح یکی از دعا‌هایی بوده است که حضرت علی (ع) بعد از نماز صبحشان آنرا قرائت می‌کردند، این دعا به صورت الفاظ و عبارات ادبی است، ولی مضامین عرفانی بسیاری را در خود جای داده است.

حضرت علی درباره این دعا می‌فرمایند: اگر عالم پر از بلا شود به او هیچ آسیبی نمی‌رسد و همیشه در نظر مردم انسانی عزیز و محترم است، هیچگاه دشمن نمی‌تواند به او آسیبی برساند و هرکسی که با او دشمنی کند به خودش بر می‌گردد و به لطف الهی از مرگ ناگهانی و سختی‌ها در امان است، تداوم در خواندن این دعا باعث وسیع‌تر و گسترده‌تر شدن رزق و روزی می‌شود.

صوت کامل دعا صباح

دانلود صوت دعا صباح

متن و ترجمه دعا صباح

به نام خدای بخشاینده مهربان

اَللّهُمَّ یا مَنْ دَلَعَ لِسانَ الصَّباحِ بِنُطْقِ تَبَلُّجِهِ وَ سَرَّحَ قِطَعَ الّلَیْلِ
خدایا ای کسی که بیرون کشید زبان صبحدم را به بیان تابناک آن و پراکنده ساخت پاره های شب

الْمُظْلِمِ بِغَیاهِبِ تَلَجْلُجِهِ وَ اَتْقَنَ صُنْعَ الْفَلَکِ الدَّوّارِ فی مَقادیرِ
تاریک را با آن توده های سیاه سرگردانی که داشت و محکم ساخت ساختمان این چرخ گردون را در اندازه ها

تَبَرُّجِهِ وَ شَعْشَعَ ضِیآءَ الشَّمْسِ بِنُورِ تَاَجُّجِهِ یا مَنْ دَلَّ عَلی ذاتِهِ
و گردشهای زیبایش و پرتو افکن ساخت تابش خورشید را با نور فروزان و گرم آن ای که راهنمایی کرد بر خودش

بِذاتِهِ وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجانَسَةِ مَخْلُوقاتِهِ وَ جَلَّ عَنْ مُلاَّئَمَةِ کَیْفِیّاتِهِ یا
به خودش و منزه است از هم جنسی (و مشابهت با) مخلوقاتش و برتر است از سنخیت یا چگونگیهای عالم خلقت ای

مَنْ قَرُبَ مِنْ خَطَراتِ الظُّنُونِ وَ بَعُدَ عَنْ لَحَظاتِ الْعُیُونِ وَ عَلِمَ بِما
کسی که نزدیک است به گمانهایی که (درباره او) بر دل خطور کند ولی دور است از چشم انداز دیدگان و می داند آنچه را

کانَ قَبْلَ اَنْ یَکُونَ یا مَنْ اَرْقَدَنی فی مِهادِ اَمْنِهِ وَ اَمانِهِ وَ اَیْقَظَنی
شود پیش از شدنش ای کسی که مرا در گهواره آسایش و امنیت خود به خواب برد و برای استفاده از نعمتها

اِلی ما مَنَحَنی بِهِ مِنْ مِنَنِهِ وَ اِحْسانِهِ وَ کَفَّ اَکُفَّ السُّوَّءِ عَنّی بِیَدِهِ
و بخششهای بیدریغش که به من ارزانی داشته بیدارم کرد و پنجه های بدخواهان را بدست قدرت

وَ سُلْطانِهِ صَلِّ اللّهُمَّ عَلَی الدَّلیلِ اِلَیْکَ فِی اللَّیْلِ الاْلْیَلِ وَ الْماسِکِ
و سلطنت خویش از من بازداشته درود فرست بر آن راهنمای به سوی تو در شب بسیار تار (جاهلیت ) و آن کس که در

مِنْ اَسْبَابِکَ بِحَبْلِ الشَّرَفِ الاْطْوَلِ وَ النّاصِعِ الْحَسَبِ فی ذِرْوَةِ
میان اسباب و وسائل تو بلندترین ریسمان شرف را گرفت و آن کس که حسب پاک و خالصش بر بلندترین

الْکاهِلِ الاْعْبَلِ وَ الثّابِتِ الْقَدَمِ عَلی زَحالیفِها فِی الزَّمَنِ الاْوَّلِ
شانه های مردان عالم قرار داشت و آن ثابت قدم بر روی لغزشگاهها در آن زمان پیشین

وَ عَلی الِهِ الاْخْیارِ الْمُصْطَفَیْنَ الاْبْرارِ وَ افْتَحِ اللّهُمَّ لَنا مَصاریعَ
و بر خاندان نیکوکار برگزیده خوش کردارش و بگشا برای ما خدایا لنگه های در

الصَّباحِ بِمَفاتیحِ الرَّحْمَةِ وَ الْفَلاحِ وَ اَلْبِسْنِی اللّهُمَّ مِنْ اَفْضَلِ خِلَعِ
بامدادان را به کلیدهای رحمت و رستگاری و بپوشانم خدایا از بهترین خلعتهای

الْهِدایَةِ وَالصَّلاحِ وَ اَغْرِسِ اللّهُمَّ بِعَظَمَتِکَ فی شِرْبِ جَنانی
هدایت و شایستگی و بجوشان خدایا به عظمت خویش در جویبار دلم

یَنابیعَ الخُشُوعِ وَ اَجْرِ اللّهُمَّ لِهَیْبَتِکَ مِنْ اماقی زَفَراتِ الدُّمُوعِ
چشمه های خشوع و جاری ساز خدایا برای هیبتت از گونه هایم مشکهای اشک

وَ اَدِّبِ اللّهُمَّ نَزَقَ الْخُرْقِ مِنّی بِاَزِمَّةِ الْقُنُوعِ اِلهی اِنْ لَمْ تَبْتَدِئْنِی
و ادب کن خدایا سبک مغزی و تندخویی مرا به مهارهای قناعت (یا خواری در سؤ ال ) خدایا اگر در ابتدا

الرَّحْمَةُ مِنْکَ بِحُسْنِ التَّوْفیقِ فَمَنِ السّالِکُ بی اِلَیْکَ فی واضِحِ
رحمت تو از روی حسن توفیق به سراغ من نمی آمد پس چه کسی بود که مرا در این

الطَّریقِ وَ اِنْ اَسْلَمَتْنی اَناتُکَ لِقاَّئِدِ الاْمَلِ وَ الْمُنی فَمَنِ الْمُقیلُ
راه روشن بسویت آرد و اگر حلم و بردباری تو مرا بدست آرزو و میل سرکش سپارد پس چه کسی

عَثَراتی مِنْ کَبَواةِ الْهَوی وَ اِنْ خَذَلَنی نَصْرُکَ عِنْدَ مُحارَبَةِ النَّفْسِ
لغزشهای مرا از زمین خوردنهای هوا و هوس نادیده بگیرد و اگر در هنگام جنگ با نفس

وَالشَّیْطانِ فَقَدْ وَکَلَنی خِذْلانُکَ اِلی حَیْثُ النَّصَبِ وَالْحِرْمانِ اِلهی
و شیطان یاری تو نباشد مسلماً همان یاری نکردنت مرا بدست رنج و حرمان سپارد خدایا

اَتَرانی مآ اَتَیْتُکَ اِلاّ مِنْ حَیْثُ الاْمالِ اَمْ عَلِقْتُ بِاَطْرافِ حِبالِکَ اِلاّ
تو بخوبی مرا می بینی که نزدت نیامدم جز از راه آرزوها (و آنها بود که مرا به درگاهت آورد) یا شده که بسر رشته های فضل

حینَ باعَدَتْنی ذُنُوبی عَنْ دارِ الْوِصالِ فَبِئْسَ الْمَطِیَّةُ الَّتِی امْتَطَتْ
و کرمت چنگ زنم جز وقتی که گناهانم مرا از خانه وصال دور سازد پس چه بد مرکبی است این مرکب

نَفْسی مِنْ هَواها فَواهاً لَها لِما سَوَّلَتْ لَها ظُنُونُها وَ مُناها وَ تَبّاً لَها
هوا و هوس که نفس من بر آن سوار شده پس وای بر این نفس که گمانهای باطل و آرزوهای بیجایش در نزد او جلوه کرد و

لِجُرْاَتِها عَلی سَیِّدِها وَ مَوْلاها اِلهی قَرَعْتُ بابَ رَحْمَتِکَ بِیَدِ
نابود باد که بر آقا و مولای خویش دلیری کرد خدایا من در رحمتت را بدست امیدم

رَجاَّئی وَ هَرَبْتُ اِلَیْکَ لاجِئاً مِنْ فَرْطِ اَهْواَّئی وَ عَلَّقْتُ بِاَطْرافِ
کوبیدم و از فرط هواهای نفسانی به حال پناهندگی بسوی تو گریختم و بند کردم بسر رشته های
 
حِبالِکَ اَنامِلَ وَ لاَّئی فَاْصْفَحِ اللّهُمَّ عَمّا کُنْتُ اَجْرَمْتُهُ مِنْ زَلَلی
کرمت انگشتان دوستی ام را پس درگذر خدایا از جرمهایی که من از روی لغزش

وَ خَطاَّئی وَ اَقِلْنی مِنْ صَرْعَةِ [رِدآئی ] فَاِنَّکَ سَیِّدی وَمَوْلایَ
و خطا کردم و نگاهم دار از حمله بیماریم (که دچار گشته ام ) زیرا که تویی آقا و مولایم

وَ مُعْتَمَدی وَ رَجائی وَ اَنْتَ غایَةُ مَطْلُوبی وَ مُنایَ فی مُنْقَلَبی
و تکیه گاه و امیدم و تویی منتهای خواسته و آرمانم در دنیا

وَ مَثْوایَ اِلهی کَیْفَ تَطْرُدُ مِسْکیناً الْتَجَاءَ اِلَیْکَ مِنَ الذُّنُوبِ هارِباً
و عقبایم خدایا چگونه برانی از درگاهت بیچاره ای را که در حال فرار از گناهان به تو پناه آورده

اَمْ کَیْفَ تُخَیِّبُ مُسْتَرْشِداً قَصَدَ اِلی جَنابِکَ ساعِیاً اَمْ کَیْفَ تَرُدُّ
یا چگونه نومید سازی راه جویی را که شتابان آهنگ حضرت تو را کرده یا چگونه بازگردانی

ظَمْئانَ وَرَدَ اِلی حِیاضِکَ شارِباً کَلاّ وَ حِیاضُکَ مُتْرَعَةٌ فی ضَنْکِ
تشنه ای را که برای نوشیدن (آب ) بر سر حوضهای تو آمده نه هرگز چنین نخواهی کرد با اینکه حوضهای (پرفیضت )

الْمُحُولِ وَ بابُکَ مَفْتُوحٌ لِلطَّلَبِ وَ الْوُغُولِ وَ اَنْتَ غایَةُ الْمَسْئُولِ
در سخت ترین خشکسالیها لبریز است و در خانه ات برای خواستن و ورود در آن باز است و تویی انتهای خواسته

وَ نِهایَةُ الْمَاْمُولِ اِلهی هذِهِ اَزِمَّةُ نَفْسی عَقَلْتُها بِعِقالِ مَشِیَّتِکَ
(خواستاران ) و منتهای آرزوی (آرزومندان ) خدایا این مهارهای نفس من است که به پای بند مشیت تو آنها را بستم

وَ هذِهِ اَعْباَّءُ ذُنُوبی دَرَاْتُها بِعَفْوِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ هذِهِ اَهْوآئِیَ الْمُضِلَّةُ
و این است بارهای سنگین گناهانم که به امید عفو و رحمتت بر زمین نهادم و این است هوسهای گمراه کننده ام

وَکَلْتُها اِلی جَنابِ لُطْفِکَ وَ رَاْفَتِکَ فَاجْعَلِ اللّهُمَّ صَباحی هذا ناِزلاً
که به آستان لطف و مهرت سپردم پس ای خدا این بامداد مرا چنان مقرر کن

عَلَیَّ بِضِیاَّءِ الْهُدی وَ بِالسَّلامَةِ فِی الدّینِ وَ الدُّنْیا وَ مَساَّئی جُنَّةً مِنْ
که با انوار هدایت و سلامت در دین و دنیا بر من فرود آید و شامم را سپری از

کَیْدِ الْعِدی وَ وِقایَهً مِنْ مُرْدِیاتِ الْهَوی اِنَّکَ قادِرٌ عَلی ما تَشآءُ
نیرنگ خطرناک دشمنان و پناهگاهی از پرتگاههای هوا و هوس قرار ده که تو بر هر چه بخواهی

تُؤتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشآءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشآءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشآءُ
توانایی ملک و سلطنت را به هر که خواهی می دهی و از هرکه خواهی برگیری و عزت دهی هر که را خواهی

وَ تُذِلُّ مَنْ تَشآءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ تُولِجُ اللَیْلَ
و خوار کنی هر که را خواهی همه خوبیها بدست تو است و تو بر هر چیز توانایی شب را

فی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ
در روز فرو بری و روز را در شب درآوری زنده را از مرده بیرون آوری و مرده را

وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشآءُ بِغَیْرِ حِسابٍ لا اِلهَ اِلاّ
از زنده برون آری و به هر که خواهی بی حساب روزی دهی معبودی جز تو نیست

اَنْتَ سُبْحانَکَ اللّهُمَّ وَ بِحَمْدِکَ مَنْ ذا یَعْرِفُ قَدْرَکَ فَلا یَخافُکَ
منزهی تو خدایا و حمد تو را گویم کیست که قدر تو را بشناسد و از تو نترسد

وَ مَن ذا یَعْلَمُ ما اَنْتَ فَلا یَهابُکَ اَلَّفْتَ بِقُدْرَتِکَ الْفِرَقَ وَ فَلَقْتَ
و کیست که بداند تو کیستی و از تو نهراسد تو با قدرت خویش جداها را با هم جمع کردی

بِلُطْفِکَ الْفَلَقَ وَاَنَرْتَ بِکَرَمِکَ دَیاجِیَ الْغَسَقِ وَاَنْهَرْتَ الْمِیاهَ مِنَ
و به لطف خویش سپیده دم را شکافتی و بکرم خود تاریکیهای شدید شب را روشن کردی و روان کردی آبهای شیرین و

الصُّمِّ الصَّیاخیدِ عَذْباً وَاُجاجاً وَاَنْزَلْتَ مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجّاجاً
شور را از دل سنگهای سخت و محکم و فرو ریختی از ابرهای فشرده آبی ریزان و فراوان ،

وَجَعَلْتَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لِلْبَرِیَّةِ سِراجاً وَهّاجاً مِنْ غَیْرِ اَنْ تُمارِسَ
و قرار دادی خورشید و ماه را برای مردمان چراغی فروزان بدون آنکه در آنچه بدان آغاز کردی (در آفرینش ) دچار

فیمَا ابْتَدَاْتَ بِهِ لُغُوباً وَ لا عِلاجاً فَیا مَنْ تَوَحَّدَ بِالْعِزِّ وَالْبَقآءِ وَ قَهَرَ
خستگی و تعب گردی یا به چاره جویی محتاج شوی ای آنکه در عزت و بقاء یگانه است و بندگانش را بوسیله

عِبادَهُ بِالْمَوْتِ وَالْفَنَّاءِ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الاَْتْقِیآءِ
مرگ و نابودی مقهور خویش کرده درود فرست بر محمد و خاندان پرهیزکارش

وَاسْمَعْ نِدآئی وَاسْتَجِبْ دُعآئی وَ حَقِّقْ بِفَضْلِکَ اَمَلی وَ رَجآئی یا خَیْرَ مَنْ
و فریاد مرا بشنو و دعایم را به اجابت مقرون ساز و به فضل خویش آرزو و امید مرا تثبیت کن ای بهترین کسی که

دُعِیَ لِکَشْفِ الضُّرِّ وَالْمَاْمُولِ لِکُلِّ عُسْرٍ وَ یُسْرٍ بِکَ اَنْزَلْتُ حاجَتی
خوانده شدی برای برطرف ساختن گرفتاری و آرزو شده ای برای هر سختی و آسانی فرود آوردم بار حاجتم را بدرگاهت

فَلا تَرُدَّنی مِنْ سَنِیِّ مَواهِبِکَ خاَّئِباً یا کَریمُ یا کَریمُ یا کَریمُ
پس مرا از عطایای عالی (و سنگین قیمت ) خود ناامید باز مگردان ای کریم ای کریم ای کریم

بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَ صَلَّی اللّهُ عَلی خَیْرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجْمَعینَ
به رحمت خود ای مهربانترین مهربانان و درود خدا بر بهترین آفریدگانش محمد و آل

سر به سجده برود و بگوید:

اِلهی قَلْبی مَحْجُوبٌ وَ نَفْسی مَعْیُوبٌ
خدایا دلم در پرده است و نفسم معیوب

وَ عَقْلی مَغْلُوبٌ وَ هَواَّئی غالِبٌ وَ طاعَتی قَلیلٌ وَ مَعْصِیَتی کَثیرٌ
و عقلم مغلوب است و هوای نفس بر من چیره است و طاعتم اندک و گناهانم بسیار است

وَ لِسانی مُقِرُّ بِالذُّنُوبِ فَکَیْفَ حیلَتی یا سَتّارَ الْعُیُوبِ وَ یا عَلاّمَ
و زبانم به گناهان اقرار دارد پس چاره ام چیست ای پرده پوش عیبها و ای دانای

الْغُیُوبِ وَ یا کاشِفَ الْکُرُوبِ اِغْفِرْ ذُنُوبی کُلَّها بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ
نادیدنیها و ای برطرف کننده اندوهها بیامرز همه گناهانم را به حرمت محمد و آل

مُحَمَّدٍ یا غَفّارُ یا غَفّارُ یا غَفّارُ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
محمد ای آمرزش پیشه ای بسیار آمرزنده ای بسیار آمرزنده به رحمتت ای مهربانترین مهربانان
 
منبع :بحارالانوارج ۸۴ ص ۳۴۰

انتهای پیام/

منابع خبر

اخبار مرتبط