سریال بی صداقت قسمت ۲ دوم
ولکان به آسیه میگوید که مادرش بیمار است و اخیرا هر روز بعد از کار به او سر می زند. آسیه با شرمندگی به ولکان میگوید که به او شک کرده بود و از اینکه تصور میکرد ولکان به او خیانت میکند، از او معذرت خواهی میکند. ولکان خودش را متعجب نشان داده و سپس آسیه را بغل میکند. هنگامی که آسیه به آشپزخانه می رود ، حین صحبت با پرستار مادر ولکان، متوجه می شود که در یک ماه اخیر ولکان به مادرش سر نزده است. او از شنیدن این حرف شوکه می شود و می فهمد که ولکان دروغ میگوید.
شب در خانه ولکان، او آماده شده و میخواهد بیرون برود.
"آسیه با شرمندگی به ولکان میگوید که به او شک کرده بود و از اینکه تصور میکرد ولکان به او خیانت میکند، از او معذرت خواهی میکند"آسیه از او سوال میکند که کجا می رود. ولکان میگوید که همسر هالوک گوچلو، صاحب مدرسه علی، نمایشگاه برگزار کرده است و او به این بهانه برای آشنایی با هالوک کوچولو جهت همکاری با او میخواهد به آنجا برود. آسیه میگوید که او نیز به این نمایشگاه دعوت شده است و میخواهد با او برود. ولکان جا می خورد، اما نمیتواند مخالفت کند. آنها با هم به نمایشگاه می روند.
گونول با دیدن آسیه خوشحال می شود. او نقاشی های خود را به آسیه و ولکان نشان میدهد.کمی بعد درین، دختر گونول و هالوک جلو می آید و گونول او را به آسیه و ولکان معرفی میکند. بعد از رفتن درین، آسیه به گونول میگوید که فردا تولد چهل سالگی ولکان است و از آنها برای مهمانی دعوت میکند.
آسیه به بالکن می رود.او دوباره نیل را میبیند که به عنوان گارسون مشغول کار است. او جلو رفته و در مورد دعوا و کتک خوردن نیل سوال میکند. نیل با طعنه میگوید که برای او مهم نیست، زیرا او زندگی خوبی دارد و روز گذشته حاضر به کمک به او نشد.
"هنگامی که آسیه به آشپزخانه می رود ، حین صحبت با پرستار مادر ولکان، متوجه می شود که در یک ماه اخیر ولکان به مادرش سر نزده است"آسیه بی مقدمه میگوید که شوهرش به او خیانت میکند. نیل متعجب شده و سپس میگوید که او باید طلاق بگیرد. آسیه میگوید که ازدواج به این سادگی نیست و او یک پسر دارد.
این را هم ببینید: سریال ترکی صداقت سیز قسمت ۱ اول دوبله فارسی - Sedaghatsiz Serial Part ۱
روز بعد، آسیه دم رستورانی که نیل کار میکند و از او میخواهد که با یک ماشین که در اختیارش میگذارد، ولکان را تعقیب کند. نیل قبول میکند. چند ساعت بعد، نیل به آسیه خبر میدهد که حق با او بوده و ولکان به خانه ای رفته و با یک خانم سوار ماشینی شده و رفته اند.
او عکس ماشین را برای آسیه میفرستد. آسیه عصبی و پریشان می شود. نیل به او توصیه میکند که ماشین ولکان را بگردد، زیرا حتما چیزی پیدا خواهد کرد.
آسیه کیک تولد ولکان را گرفته و به همراه علی به سمت محل تولد در باغ می رود. او به بهانه اینکه دنبال دوربین عکاسی میگردد، سویچ ماشین ولکان را میگیرد و همه جا را میگردد. او در صندوق عقب یک کیف پیدا میکند که داخل آن یک گوشی است.
"او از شنیدن این حرف شوکه می شود و می فهمد که ولکان دروغ میگوید.شب در خانه ولکان، او آماده شده و میخواهد بیرون برود"آسیه گوشی را روشن میکند و با دیدن عکس ولکان و درین، دختر گونول، به شدت شوکه می شود. او عکسهای دیگر را بررسی کرده و متوجه می شود که درین و ولکان، به همراه مرت و بهار و گولین بیرون رفته اند و همه به غیر از او از این خیانت با خبر هستند. سپس پیامها را خوانده و می فهمد که گولین به ولکان خبر داده بود که آسیه از بیمارستان زودتر بیرون آمده و ممکن است او را تعقیب کند. آسیه به شدت عصبی و آشفته می شود، اما خودش را کنترل میکند.
همه مهمانان دور ولکان جمع شده و ولکان شمع کیک خود را فوت میکند و از همه تشکر میکند. آسیه با خودش میگوید:« همه تون دشمن من هستید.
من یه قربانی نمیشم. خواهی دید یک چهل سالگی فراموش نشدنی رو بهت میچشونم.»
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران