موج شدید و گسترده انتقادهای اصولگرایان و رسانه‌های حکومتی به نامه موسوی خوئینی‌ها به آیت‌الله خامنه‌ای

آر اف آی - ۸ تیر ۱۳۹۹

تبلیغ بازرگانی

و اما موسوی خوئینی‌ها در نامه سرگشاده دیروز خود به آیت‌الله خامنه‌ای چه نوشته که خون مدیران و کارگزاران رسانه‌های حکومتی را این چنین به جوش آورده و خود نیز مورد حملات و انتقادهای شدید قرار گرفت.

موسوی خوئینی‌ها در نامه دیروز خود به اوضاع آشفته و ناگوار کشور در زمینه های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی اشاره کرده و نوشته که این اوضاع، نتیجه «شیوهٔ مدیریت [نظام] در بالاترین سطح، و قدرتِ نافذ آن [به عنوان] نقش‌آفرینِ اصلی در تمام یا اکثر امور مهم کشور است.»

موسوی خوئینی‌ها در واقع آنچه را بیان کرده که همه میدانند، ولی از گفتن صریح آن پرهیز می کنند. او به صراحت گفته «در چشم خیل عظیم مردم، اوضاع غیرقابل‌دوام‌ امروز(اوضاع آشفته در همه عرصه ها) صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که می‌آیند و می‌روند نیست (که البته این آمدن‌ها و رفتن‌ها هم خارج از چارچوب ارادهٔ عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست). از نگاه مردم، شیوهٔ مدیریت در بالاترین سطح نظام، و قدرتِ نافذ آن، نقش‌آفرینِ اصلی در تمام یا اکثر امور مهم کشور است.» کوتاه سخن آنکه آقای موسوی خوئینی‌ها این واقعیت عیان و آشکار را بازگو کرده که نظام و آیت الله خامنه ای به عنوان بالا ترین مرجع آن مسئول شرایط ناگواری است که اکنون در تمامی عرصه ها بر کشور حاکم است و بقیه مجریانی بیش نیستند که کاری به جز اجرای خواست های مدیریت بالای نظام نمی کنند.

حسین شریعتمداری در یادداشت شدیداً انتقادی خود در واکنش به نامه سرگشاده دیروز موسوی خوئینی‌ها به آیت‌الله خامنه‌ای، خوئینی‌ها و دوستان هم حزب و هم گروه وی را به "طلحه و زبیر" در جریان جنگ "جمل" تشبیه می کند که به تحریک معاویه آتش جنگ را علیه حضرت علی، خلیفه چهارم مسلمانان برافروخته بودند. حسین شریعتمداری در این باره می گوید: «آنها حقی را مطالبه می‌کنند که خود وانهاده‌اند و خونی را می‌طلبند که خود ریخته‌اند! حالا بخوانید و ببینید! چگونه آقای خوئینی‌ها تمامی مشکلات و بلاهایی که خود و دوستان هم حزب و گروهشان به مردم مظلوم این دیار تحمیل کرده‌اند را به کلیت نظام نسبت می‌دهند‌!»

مدیرمسئول روزنامه‌ی کیهان در بخش دیگری از یادداشت انتقادی خود می نویسد: «ایشان نوشته‌اند که "البته هنوز کم نیستند کسانی که اصلاحِ امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالی‌ترین جایگاه مدیریت کشور انتظار می‌کشند. در چشم این خیل عظیم، اوضاع غیرقابل ‌دوام‌ امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که می‌آیند و می‌روند نیست..."

 دراین بخش از نامه یاد شده موسوی خوئینی‌ها به جان کلام و انگیزه اصلی خود از نگارش این نامه با صراحت بیشتری پرداخته است و آن "نامطلوب بودن وضع فعلی و ضرورت تغییر آن" است! این خواسته و آرزویی است که مقامات رسمی آمریکا دقیقاً با همین تعبیر خواستار آن بوده‌اند.

"دست‌کم تا آنجا که به اختیارات حوزه رهبری مربوط است، مهمترین نقد اصلاح‌طلبان و هم‌کیشان آقای موسوی خوئینی‌ها به رویکرد کشور در سیاست‌خارجی بازمی‌گردد"توضیح آنکه بعد از فاجعه برجام و فشارهای اقتصادی ناشی از آن، جمهوری اسلامی ایران تصمیم قاطع گرفت که مسیر حرکت خود را بدون توجه به تحریم‌ها تعریف کرده و دنبال کند که مبارزه با مفاسد اقتصادی، تشکیل مجلس انقلابی و اقداماتی نظیر فروش بنزین به ونزوئلا، برقراری روابط تجاری با برخی از همسایگان، تکیه بر ظرفیت‌ها و امکانات داخلی و… از جمله آنهاست. این حرکت نظام برای آمریکا که اصرار بر فشار حد‌اکثری بر ایران داشت نه فقط نا‌خوشایند که به گفته خود آنان (از جمله وزیر خزانه‌داری آمریکا ‎و…) نا‌امید‌کننده بود...در این حال و هوا سخن از"شرایط نا‌مطلوبی که باید تغییر کند" چه مفهومی دارد و آیا تکرار آرزوی دشمنان نیست؟! اشتباه نکنید سخن از تغییر دولت نیست چرا که اولاً: دولتی با خصوصیات دولت‌های یازدهم و دوازدهم ایده‌آل موسوی خوئینی‌هاست و برای پایان دوره آن عزا گرفته‌اند و ثانیاً: دولت‌های یاد شده هرگز برای آمریکا خطرآفرین نبوده‌اند که بماند…! »

حسین شریعتمداری در بخش دیگری از یادداشت خود بدون برشمردن موارد قابل دفاع، از عملکرد آیت الله خامنه ای دفاع کرده و می گوید: «آقای خوئینی‌ها در بخش دیگری از نامه خود به روش اداره کشور از سوی عالی‌ترین مقام نظام(آیت الله حامنه ای) انتقاد کرده است که برای پیشگیری از اطاله کلام پرداختن به آن را به فرصت دیگری می‌گذاریم و در این محدوده فقط به دو نکته کوتاه بسنده می‌کنیم. اول آنکه به یقین برای توده‌های عظیم مردم ایران و تمامی مسلمانان دلباخته انقلاب در سراسر جهان اسلام باعث افتخار است که امثال شما با مدیریت ایشان موافق نباشید و با شخصیت برجسته‌ای که طی سه دهه پوزه دشمنان را به خاک مالیده و از جان و مال و ناموس مردم حفاظت کرده است مخالف باشید...»

عبدالله گنجی، مدیرمسؤل روزنامه‌ی ‌جوان  در واکنش به نامه خوئینی ها در توییتر نوشت: «‏روح کلی نامه ‎موسوی خویینی‌ها به رهبری همانند نامه های دیگر اصلاح طلبان است(میدانند کدام مشکلات ریشه نگرشی، مدیریتی و کدام به خاطر اصرار بر اصول انقلاب است اما گویی هیچ نمیدانند) اما تلاش کرده به سیاق طیف مدرن فحشنامه و نفاقنامه جلوه نکند.

ابراهیم کلانتری، رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در واکنش به نامه موسوی خوئینی ها امروز گفت: دشمنان وقتی می‌بینند ارباب‌شان دچار مشکل شده و تیرهایشان به سنگ خورده و در مقابل ملت ایران به زانو درآمدند دست به یک سلسله حملات کور می زنند مثلا تهدید می‌کنند، شایعه پراکنی می‌کنند و ستونهای نظام را هدف قرار می دهند. آقای موسوی خوئینی ها با این نام دقیقاً در زمین دشمن بازی کرده یعنی همان کاری را کرده که دشمن دنبالش بوده است، وگرنه امروز که نگاه ها همه به سمت شیطان بزرگ است زمان چنین حرف‌هایی نیست و اینکه با این اقدامات دشمن را از زیر سنگینی نگاه ها بیرون بیاوریم و نگاه ها را به سمت درون کشور و به سمت جمهوری اسلامی ببریم.» وی همچنین گفت:« افرادی مانند آقای موسوی خوئینی ها و افراد تاثیر گذار در جریان اصلاحات الان باید بیایند از مردم عذر خواهی کنند...»

مجتبی زارعی رئیس بسیج اساتید دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشور در واکنش به نامه موسوی خوئینی ها امروز گفت:« عقده‌گشایی‌های خوئینی‌ها ترجمان کینه‌های فروخورده از بی‌اعتباری پروژه‌های توسعه سیاسی و جامعه مدنی در نزد افکار عمومی ایران است که او در مرکز تحقیقات استراتژیک وقت با کمک یک محفل فرماندهی می‌کرد... خویینی‌ها در حالی در نامه اخیر خود از گرفتاری‌های اقتصادی مردم حرف می‌زند که او، کدیور، عبدی، حجاریان در این مرکز و ضلع دیگرشان تاج زاده در معاونت سیاسی وقت  وزارت کشور زیر نظر آموزگار و استاد خود حسین بشیریه، با بی اعتنایی به پیامدهای سنگین  اقتصادی اجرای  نسخه غربی توسعه در دولت  مرحوم رفسنجانی بر مستضعفین جامعه، خواستار اولویت توسعه سیاسی بودند!»

حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در واکنش به نامه موسوی خوئینی ها امروز گفت:« موضع‌گیری‌های موسوی خوئینی‌ها نمی تواند نقش این جریان و اصلاح‌طلبان را در بحران‌ها و مشکلاتی که امروز کشورمان با آن روبروست، تطهیر کند...

مخالفت یا دشمنی آقای موسوی خوئینی‌ها با مقام رهبری از قبل انقلاب و دوران حزب جمهوری اسلامی بر کسی پوشیده نیست.»

 ترقی با بیان اینکه مخالفت ایشان با انتخاب مقام رهبری به عنوان ولی فقیه در مجلس خبرگان هم کاملا نشان‌دهنده این مسئله است، تصریح کرد: «بنابراین ایشان می‌خواهد تمام مشکلاتی که ناشی از عملکرد وابستگان به جریان مجمع روحانیون در کشور است و نقش اصلی را اصلاح طلبان در پدید آمدن چنین شرایط اقتصادی در کشور را بر عهده دارند، به گردن مقام رهبری بیاندازد.»

خبرگزاری تسنیم در مطلبی با عنوان "درباره نامه آقای موسوی خوئینی‌ها! مسئولیت‌‌گریزی با چاشنی ابتذال!" نوشت:

موسوی خوئینی‌ها هم در اصلاح قانون اساسی نقش داشته، هم نظارت بر انتخابات را تجربه و اعمال کرده، هم در کار تقنین بوده، هم مصلحت نظام را برای مدتی تشخیص می‌داده و بالاخره در همه حوزه‌ها بوده و مهمتر اینکه اکثریت این سمت‌ها را در دوره‌ای به عهده داشته که امر ریل‌گذاری سازوکار حکمرانی در جمهوری اسلامی انجام می‌شده است، پس از آن نیز در دوره پس از امام در دوره‌ها و سالیان متعددی دوستان و هم‌کیشان او یا در قوه مقننه بودند و یا امور اجرایی را در دولت آقایان خاتمی و روحانی برعهده داشتند. اما آقای موسوی خوئینی‌ها به نوعی مشکلات را مطرح می‌کند که گویی یک روز قبل از نگارش نامه از مریخ آمده و با چنین اوضاعی مواجه شده و وظیفه‌ی سنگین اصلاح امور را به دوش گرفته است...مهمتر از سابقه‌ی آقایان در پست‌ها و سمت‌های متعدد و متنوع، مسئله‌ی "رویکرد" است. دست‌کم تا آنجا که به اختیارات حوزه رهبری مربوط است، مهمترین نقد اصلاح‌طلبان و هم‌کیشان آقای موسوی خوئینی‌ها به رویکرد کشور در سیاست‌خارجی بازمی‌گردد. آنها مشخصاً معتقدند سیاست‌های جمهوری اسلامی در مواجهه با آمریکا و تن ندادن به برخی مصالحه‌ها و عقب‌نشینی‌ها در برابر ایالات متحده، هزینه‌های سنگینی به کشور وارد کرده و بسیاری از مشکلات اقتصادی در درون نتیجه نحوه تعامل در بیرون است...»

مشرق در مطلبی با عنوان "نامه بانیان اغتشاش به رهبر انقلاب! / “فرماندهان فتنه جدید” از سایه بیرون آمدند" نوشت:

«نامه آقای خوئینی‌ها ترکیبی از اقاریر سال ۸۸ سران فتنه و مفتون‌شدگان و نوستالژی اظهاراتی مثل آتشفشان و سینه‌های سوزان و خداجو بودن اغتشاشگران است... کسانی که موسوی خوئینی‌ها به آنها اطلاق مردم دارد و اصرار می‌کند که رهبری را مسئول مشکلات بدانند؛ همان "شبه مردم" هستند که میرحسین موسوی هم در سال ۸۸ برای تقدیس اقدام خیابانی آنها مدال "خداجویان را بر سینه‌شان نشاند! وگرنه کسی که اهمیت خون شهدا و خطرات پیرامون کشور را می‌داند و از نقش کلیدی انتخابات در اقتصاد و فرهنگ و… باخبر است هرگز حاضر نمی‌شود مدعای کسانی مثل سعید حجاریان را باور کند که می گوید"رئیس‌جمهور واقعی، مقام رهبری است"! »

البته شمار واکنش های انتقادی اصول گرایان حکومتی در رسانه ها و شبکه های اجتماعی به نامه دیروز آقای موسوی خوئینی‌ها بسیار زیاد است و ما در اینجا به آنچه در بالا آمد اکتفا می کنیم.

"او بخشی از گفتمان انقلاب که برگزاری انتخابات آزاد، نبود زندانیان سیاسی، برگزاری آزاد تجمعات و از این دست معیارهای آزاداندیشانه بود را نابود کرد"اما واکنش صادق زیباکلام که به اردوگاه اصول گرایان تعلق ندارد و خود را اصلاح طلب می داند به این نامه می تواند جالب توجه باشد.

انتقاد تند صادق زیباکلام از موسوی خوئینی ها

صادق زیباکلام درباره نامه اخیر موسوی‌خوئینی‌ها به رهبر جمهوری اسلامی  گفت: «آقای موسوی‌خوئینی‌ها در نامه اخیر خود به رهبری مشکلات امروز جامعه را نقد کرده است که چنین نقدهایی را خیلی‌های دیگر از جمله من هم کرده‌ایم و حتی من چندروز پیش در روزنامه شرق در یادداشتی نوشتم که وضع کشور از مرحله بحران هم عبور کرده است. گفتن چنین نقدهایی امر عجیب و تازه‌ای نیست اما سوالی که از آقای موسوی خوئینی‌ها باید پرسید این است که چه اسباب و عللی باعث شد که بعد از ٤٢ سال از انقلاب شاهد چنین وضعی باشیم؟ وضعیتی که اقشار آسیب‌پذیر حالشان خراب‌تر از همه ادوار است و طبقه متوسط چنان کوچک شده که شاید دیگر نتوان چنین طبقه‌ای را مشاهده کرد.

هنر موسوی‌خوئینی‌ها این است که هرچندوقت یک بار انگشت اتهام را به سمت یکی از شخصیت‌های نظام نشانه می‌گیرد و روزی علیه آقای هاشمی سخن می‌گوید و روز دیگر خطاب به رهبری مشکلات را گوشزد می‌کند در صورتی که اگر قرار باشد در دادگاهی متهمان به وجودآمدن وضع کنونی احضار شوند، نخستین فردی که باید در آن دادگاه حاضر و محاکمه شود خود آقای موسوی خوئینی‌هاست. او بخشی از گفتمان انقلاب که برگزاری انتخابات آزاد، نبود زندانیان سیاسی، برگزاری آزاد تجمعات و از این دست معیارهای آزاداندیشانه بود را نابود کرد. من از او می‌پرسم که آقای موسوی خوئینی‌ها آیا شما در به وجود‌آمدن شرایط امروز هیچ نقشی نداشتی؟ او با متهم کردن دیگران سعی می‌کند بار مسئولیت را از گردن خود وانهد و کاری کند که مردم فراموش کنند که عامل تحریف گفتمان انقلاب خود او بوده است».

این استاد دانشگاه ادامه داد: «خطای دیگر او این بود که در قبال مسائل مهم این کشور سکوت کرد. بازهم از آقای موسوی خوئینی‌ها می‌پرسم که شما در سال ٧٦ کجا بودی و چرا هیچ موضعی نگرفتی؟ در دی ٩٦ و آبان ٩٨ چه می‌کردی؟ واقعیت این است که ما همه مقصریم؛ منِ صادق زیباکلام، عباس عبدی، تاجزاده، اصغرزاده، خاتمی و بسیاری دیگر در ایجاد شرایط امروز مقصریم، اما تردید نکنید که بیش و پیش از همه ما بزرگ‌ترین مقصر خودِ آقای موسوی خوئینی‌هاست.

این‌که طوری رفتار کنیم که انگار همه این مشکلات یک‌شبه ایجاد شده و خودمان به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم در بحران‌های کنونی ایران نقش نداشته‌ایم، جز فرافکنی و فرار از مسئولیت چیزی نیست. موسوی خوئینی‌ها آرمان‌های انقلاب را زیرپا له کرد و انقلاب را فدای اهداف و امیال خود کرد و عامل اصلی تحریف گفتمان انقلاب خود او است».

 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

آبونه شوید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

منابع خبر

اخبار مرتبط