«ترور تاریخ و تاریخ ترور»؛ ابزارهای رژیم صهیونیستی برای اغوا، تحریف و سرکوب
ایسنا/اصفهان در تاریخ وقایع فجیع زیاد داریم، اما اینکه این دو روند «اغوا» و «تحریف» بازو به بازوی سرکوب و معدومسازی حرکت کنند، تنها در این تاریخ این رژیم دیده میشود، به همین دلیل رژیم اسرائیل، کثیفترین و رذیلانهترین پدیده تاریخ بشر است. بنیاد اصلی ترور بر فعالیت و فرایندهای سیاسی علمی شکل گرفته است که در مجامع علمی به آن «شرقشناسی» گفته میشود، گرچه نمیتوان تمام مباحث و تحقیقات شرقشناسان را مخدوش دانست.
اکنون بیش از هفت دهه از تحولات فلسطین و اشغالگری و جنایتهای اسرائیل در این سرزمین میگذرد. تحولاتی که در دهههای مختلف، فرازنشیبهای متعددی را پشت سرگذاشته است. امروز دیگر تحولات فلسطین و مسائل مبتلا به آن، یک مسئله محلی و منطقهای نیست، بلکه یک مسئله جهانی و بینالمللی است و از همین منظر موضوع فلسطین، در دهههای گذشته مورد توجه ملتهای جهان قرار گرفته و مقابلا با برپایی راهپیمایی، اعتراضات خود را نسبت به جنایتهای رژیم صهیونیستی در این سرزمین، ابراز کردهاند.
"بنیاد اصلی ترور بر فعالیت و فرایندهای سیاسی علمی شکل گرفته است که در مجامع علمی به آن «شرقشناسی» گفته میشود، گرچه نمیتوان تمام مباحث و تحقیقات شرقشناسان را مخدوش دانست"تحولات اخیر فلسطین و عملیات طوفان الاقصی، بهانهای شد تا خبرگزاریهای ایسنا و ایکنا در اصفهان، با برپایی میزگردی، به تبیین تحولات تاریخی فلسطین و آینده آن با حضور کارشناسان بپردازند. علی امیدی، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان و دکتر ابوالحسن فیاض انوش، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان در این میزگرد درباره گذشته فلسطین و آینده آن به بحث و تبادل نظر پرداختند که متن آن را در ادامه میخوانید:
ایسنا: با توجه به پررنگ شدن دوباره منازعه فلسطین و رژیم صهیونیستی در روزهای اخیر، بفرمایید که ریشه تاریخی تقابل فلسطین و اسرائیل از کجا آغاز شد و این تقابل تاکنون چه سیر تحولی طی کرده است؟
ابوالحسن فیاض انوش، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان: برای پیدا کردن درک درست و دقیق نسبت به هر مسئله باید به بررسی پیشینه آن مسئله پرداخت؛ دو کلید واژه «ترور تاریخ» و «تاریخ ترور» در این زمینه مطرح است که برای فهم آنها باید مقدمهای بیان شود. برای ایجاد هر اتفاق در تاریخ یک روند معمول وجود دارد که دو بعد (سختافزاری و عملیاتی) و (نرمافزاری و مطالعاتی) در کنار هم پیش میروند، اما همه بازیگران تاریخ از این روال معمول تبعیت نمیکنند؛ عدهای هستند که بُعد عملیاتی و مطالعاتی را در فضای دیگری تعریف و در بعد نرمافزاری به جای اقناع، اغوا میکنند، آنها در بعد عملیاتی هم همراه با اقدام به ارعاب و سرکوب و معدومسازی مخالفان متوسل میشوند. در چنین فضایی دو کلید واژه معنا پیدا میکند؛ یعنی زمانی که میگوییم ترور تاریخ منظور افرادی هستند که درک و بینش ما از وقایع تاریخ را دچار تحریف و خدشه میکنند. رژیم صهیونیستی در جریان پایهگذاری خود از این دو عملیات، بهره زیادی برده و تا زمانی که این دو روند ترور تاریخ و تاریخ ترور ادامه پیدا کند، موجودیت این رژیم ادامهدار خواهد بود.
کمالی، دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه اصفهان: اسطوره بازگشت یهودیان به ارض موعود شامل ادعاهای تاریخی و ادعاهای اسطورهای است.
بعد از اشعال سرزمین فلسطین توسط رومیها، مردم این ناحیه چندین بار شورش میکنند و در نهایت در سال ۷۰ میلادی، سردار رومی دستور تخریب معبد هیکل را صادر میکند و در سال ۱۳۵ و ۱۳۶ میلادی طبق گفته «ویلدورانت»، یهودیان از این نقطه اخراج میشوند. بعد از گذشت سالها و نسلها، فلسطینیها با پدیده مهاجرت یهودیان مواجه میشوند. منازعه اعراب و اسرائیل در ابتدا به شکل درگیری دو نوع ناسیونالیسم رخ داد؛ ناسیونالیسم عربی و ناسیونالیسم یهودی، و همه اینها با اسطورههای خود به مصاف هم میرفتند. بنابراین بخشی از این منازعه تاریخی و بخشی از آن اسطورهای است و آنچه باعث استمرار و تشدید این منازعه شده، باورهای اسطورهای است که در نزد صهیونیستها وجود دارد. آنها معتقدند این سرزمین ارض موعود آنهاست که یک وجب از خاک آن نباید به دیگران داده شود.
"اکنون بیش از هفت دهه از تحولات فلسطین و اشغالگری و جنایتهای اسرائیل در این سرزمین میگذرد"گروهی از جمله «اسحاق رابین» معتقد بودند که یهودیان باید سرزمین داده و صلح دریافت کنند، اما یهودیان ارتدوکس و رادیکال برای خاتمه دادن به این تفکر، او را ترور کردند که این نشان از پررنگ بودن این تفکرات و اسطورهها دارد.
علی امیدی، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان: در مباحث تاریخی، سیاسی، فلسفه و روابط بینالملل و بهطور کلی علوم انسانی، دو مفهوم حقیقت و واقعیت وجود دارند که باید از یکدیگر تفکیک شوند. حقیقت آن است که اگرچه ۲ هزار سال پیش یهودیان در فلسطین ساکن بودند، اما فلسطینیان بسیار پیشتر از آن یعنی در حدود ۳۰۰۰ سال پیش در این ناحیه ساکن بودند و این یعنی از جهت تاریخی نیز، مقدم هستند. بعد از حمله اعراب بود که مردم این منطقه مثل بسیاری دیگر از مکانها زبان و فرهنگ عرب را پذیرفتند، لذا مغالطهای که نتانیاهو و دیگران در خصوص حضور تاریخی یهودیان در این سرزمین بیان میکنند با واقعیات تاریخی یکسان نیست. مغالطهی دیگری که متاسفانه بیان میشود و گاه در میان هموطنان ما نیز مطرح میشود آن است که یهودیان زمینها را از فلسطینان خریدهاند، حال آنکه طبق تحقیقات و مطالعات کمتر از پنج درصد از زمینها توسط یهودیان خریداری شده و از این جهت هم فلسطین اولی به ماندن در آن سرزمین است؛ در واقع حقیقت آن است که فلسطینیها ساکنان اصلی این سرزمین هستند، اما این واقعیت را هم نباید فراموش کرد که یهودیان از اواخر قرن نوزدهم به این سرزمین مهاجرت کردند و این روند بعد از اشغال انگلیس و بعد از آن حکومت نازیها در آلمان، تسریع شد و با این وجود، این یهودیان مهاجر بودند و مهاجر نمیتواند ادعای مالکیت و حاکمیت کند. امروز اسرائیل ۹ و نیم میلیون نفر جمعیت دارد که ۷۳ درصد آنها یهودی هستند و از این میزان ۸۰ درصد در همین منطقه به دنیا آمدهاند و کشوری غیر از اسرائیل ندیدهاند، در عین حال ملتی به نام فلسطین با هفت میلیون نفر جمعیت هم در کرانه باختری و غزه ساکن هستند و این منازعه سالهاست که ادامه دارد.
برای رفع این مشکل راهحلهای رویایی زیادی میتوان ارائه کرد، اما راهحل دقیق و درست باید مبتنی بر واقعیات و حقایق استوار و عملگرایانه باشد.
فیاض: ترور تاریخ به کلیه اقدامات و فعالیتهایی که منجر به تحریف واقعیت راستین تاریخی و مخدوش کردن درک مخاطبان از وقایع تحولات و عوامل تاریخی شود، گفته شده که با هدف جعل، تحریف، سانسور کتمان حقیقت و سلطه بر واقعیات آینده انجام میشود. بر این اساس واقعیات خود به خود انجام نمیشود، بلکه میتواند با اعمال نفوذ و مدیریت شده باشد. در همین مسیر هم اعمال زور و ارعاب و سرکوب به سلطه بر وقایع کمک میکند، لذا ترور همراه و همدست تحریف تاریخ میشود و رژیم صهیونیستی برجستهترین و اصلیترین نمونه عملی این روند در جهان امروز است که در طول تاریخ سابقه نداشته است. در تاریخ وقایع فجیع زیاد داریم، اما اینکه این دو روند «اغوا» و «تحریف» بازو به بازوی سرکوب و معدومسازی حرکت کنند، تنها در این تاریخ این رژیم دیده میشود، به همین دلیل رژیم اسرائیل، کثیفترین و رذیلانهترین پدیده تاریخ بشر است. بنیاد اصلی ترور بر فعالیت و فرایندهای سیاسی علمی شکل گرفته است که در مجامع علمی به آن «شرقشناسی» گفته میشود، گرچه نمیتوان تمام مباحث و تحقیقات شرقشناسان را مخدوش دانست.
"تحولات اخیر فلسطین و عملیات طوفان الاقصی، بهانهای شد تا خبرگزاریهای ایسنا و ایکنا در اصفهان، با برپایی میزگردی، به تبیین تحولات تاریخی فلسطین و آینده آن با حضور کارشناسان بپردازند"
شرق شناسی شناخت تمدنها و جوامع شرق بر اساس مفروضات و بنیانهای مطالعاتی غربی برای تسهیل استیلای سیاسی و فکری غرب بر شرق بوده است. ترور تاریخ در صهیونیست در سه لایه تقسیم میشود؛ اولین آن، لایه بنیادی است که عمیقترین و بنیادیترین سطح شرقشناسی تمرکز بر جوامع شرقی قبل از اسلام و تاریخ پیشااسلام است. لایه میانی، مبتنی بر تمرکز بر تاریخ تمدن ممالک و ملتهای مسلمان است، و در نهایت لایه بیرونی، تمرکز بر تاریخ معاصر قرن ۱۹ و ۲۰ و پدیده صهیونیست است که شرقشناسی در هر سه لایه، تاثیر پررنگی داشته و تأثیر آن در شکلگیری اسرائیل قابل ردیابی است. درک شرقشناسان در لایه بنیادین از شرق بر اساس متون مقدس و تورات است. در لایه میانی هم اگرچه تاریخ اسلام بررسی میشود، اما مفروضاتی که این تحقیقات براساس آن انجام میشود از تاریخ اسلام گرفته نشده و مهمتر از این تحقیقات تربیت نسلی از شرقشناسانی است که ریشه در فرهنگ غرب دارند.
در لایه بیرونی، برجستهترین شرقشناسانی که در خدمت ایدئولوژی قرار گرفت، «برنارد لوئیس» است، بیان خاورمیانه جدید و تاکید بر تکه تکه شدن خاورمیانه، نگاه و تجویزهای وی بود. لوئیس بیان میکند که خاورمیانه برای آینده غرب بسیار مهم و همچنین اسرائیل برای غرب مهم است، آن هم تا زمانی که حفظ شود و سروری غرب بر جهان مستمر است، در اینجا سوال ایجاد میشود که شرقشناسی چه ارتباطی با مسائل اطلاعاتی و امنیتی دارد، لذا بیتردید بخشی از این مطالعات در جهات سیاسی و برای سلطه بر جوامع شرقی به کار گرفته شده و مهمتر از آن برخی عامدانه و عالمانه در این سیستم فعالیت میکنند. تجلیگاه امروز این فضا، دایرهالمعارف اسلامی است که بنیاد مطالعات اسلامی منتشر کرده و همه این مطالعات برای فراهم کردن مقدمات ایجاد پدیده اسرائیل است و وقتی تفکر حولمحور بر حق بودن اسرائیل شکل گرفت، اقدام و عمل نیز در این زمینه به راحتی انجام میشود.
متاسفانه برخی از کشورهای اروپایی و دولتهای عربی سازش و تشکیل دولت مستقل فلسطین را در کنار دولت اسرائیل پیشنهاد کردهاند، اما درسوی دیگر ایده و رویکرد مقاومت مطرح است؛ به همین دلیل بهنظر میرسد هنوز اجماع نظرواحدی در این زمینه ایجاد نشده است. نظر شما درباره تشتت و تکثر آرا درباره مسئله فلسطین چیست؟
امیدی: تکثر دیدگاهها درون فلسطین در خصوص سرنوشت این سرزمین امری طبیعی است؛ در یک خانواده هم زمانی که آشیانه خراب شود، پدر(دولت) در خانواده نباشد و آوارگی ایجاد شود ،تکثر دیدگاهها در خانواده و جامعه ایجاد میشود در صورتی که ملتی تجربههای مختلف شکست و پیروزی داشته باشد به همان میزان تکثر دیدگاه خواهد داشت. در خصوص جنبش فتح، محمود عباس سالها مبارزه چریکی با اسرائیل انجام داد و در نهایت صلح کرد؛ او سرنوشتی شبیه دکتر حشمت در مبارزات جنگل دارد که در ماههای پایانی مبارزه به میرزا کوچک خان گفت خسته شدم و کشش ندارم و در نهایت تسلیم شد.
"در چنین فضایی دو کلید واژه معنا پیدا میکند؛ یعنی زمانی که میگوییم ترور تاریخ منظور افرادی هستند که درک و بینش ما از وقایع تاریخ را دچار تحریف و خدشه میکنند"داوری درباره اشخاص نیاز به بررسی تاریخ دارد، باید به این نکته توجه کرد که چه چیز سبب این تصمیم شده، جنبش حماس در خاکستر اشغال، ستم، ظلم، تحقیر و آوارگی ایجاد شد.
بخش زیادی از نیروهای حماس بالاجبار از بخش مرکزی فلسطین اخراج و در غزه در اردوگاهها ساکن شدند. در چنین شرایطی، دشمن آنها در سرزمین اجدادی آنها در رفاه زندگی میکنند و این مردم با زور رانده شدهاند و خشم لاجرم ایجاد میشود. پس همه دیدگاههای موجود درباره فلسطین و درباره این منازعه، مسبوق به سابقه است. این تکثر و تشتت مانع از اجماع و بهبود اوضاع نمیشود؟ قطعا مانع است، زیرا «قدرت در اتحاد است» و این واقعیتی ثابت شده است که اگر گروههای اجتماعی متحد باشند، قدرتشان مضاعف خواهد شد. هرکس خلاف جریان آب و واقعیات حرکت کند، موفق نخواهد شد.
نه رژیم صهیونیستی که در پی نابودی فلسطینیها و از یاد بردن این ملت است موفق میشود و نه دیدگاه مقابل که در پی در آب انداختن یهودیان است، هیچ یک از این دو نگاه منطبق با واقعیت نیست، گرچه این حقیقت است که ۵۰ درصد جمعیت یهودیان اسرائیل از اروپا آمدهاند. برای حل این منازعه لاجرم باید دولت مستقل فلسطین تشکیل شود و شکی در این نیست، اما باید تابع خرد جمعی شویم، یعنی شورای امنیت سازمان ملل متحد که فرمولی عملگرایانه و منصفانه برای حل این موضوع ارائه کرده است. مجمع عمومی قطعنامهای ارائه کرد که در آن فلسطین به ۳ بخش تقسیم شده بود، اما هیچ یک از طرفین این قطعنامه را نپذیرفتند، چرا که همه دیدگاه حداکثرگرا داشتند تا زمانی که جنگ ۱۹۶۷ رخ داد. با دیدگاه حقوق بینالملل به این قضیه، شورای امنیت ۲ دولت اسرائیل و فِلسطین را به رسمیت میشناسند، لذا با مورد توجه قراردادن تصمیمات مجامع جهانی و سازمان ملل میتوان به راه حل جامع رسید. منشور ملل متحد قانون اساسی جهان است و اعلام میکند که قطعنامههای سازمان ملل برای همه کشورهای جهان لازم الاجرا است.
اگر بخواهیم در چارچوب سیاستهای آرمانگرایانه و واقعگرایانه درباره مسئله فلسطین صحبت کنیم، به چه نتیجهای میرسیم؟
کمالی: سازمان ملل متحد سازمانی بینالمللی و دولتی است که اعضای تشکیل دهنده آن دولتهایی از جمله دول غربی هستند که به شدت از اسرائیل حمایت میکنند و بر اساس حق دفاع اسراییل، کشتار بیش از ۱۰ هزار فلسطینی را نادیده میگیرند.
"منازعه اعراب و اسرائیل در ابتدا به شکل درگیری دو نوع ناسیونالیسم رخ داد؛ ناسیونالیسم عربی و ناسیونالیسم یهودی، و همه اینها با اسطورههای خود به مصاف هم میرفتند"خاورمیانه منطقهای بحران خیز است که ریشه این بحرانها در منازعه اعراب است. تا ۱۹۸۰ میلادی دو ایدئواوژی غالب در خصوص مبارزه با اسرائیل وجود دارد؛ ایدئواوژی مارکسیسم و اسلام گرایان. در حال حاضر گروههای اسلامگرا بر مبارزه با اسرائیل تاکید دارند و گروههای مقاومت فلسطینی بر اساس عاملی با اسرائیل مبارزه میکنند و آن ایمان دینی است نه حمایت خارجی، و در این بین نگاه دوم یعنی اسلامگرایی موفق تر بوده است.
فیاض: گفتیم که محصول و سرجمع فعالیت شرقشناسان حداقل در مورد خاورمیانهای دایرةالمعارف اسلامی متجلی است، اما نکته جالب اینجاست که خود اروپاییان در تلهای گیر میکنند که خود ایجاد کردهاند، زیرا زمانی که دایرةالمعارف را مطالعه میکنیم میبینیم کاملا بر اساس مبانی اهل سنت طراحی شده است و غفلت زیادی از مبانی و جریانهای شیعه در آن دیده میشود. این مسئله از این جهت اهمیت دارد که برای مثال تاریخ فلسفه را با ابن رشد به پایان میرسانند و دیگر سراغ ابن سینا، ملاصدرا و ...نمیروند و این اتفاق سبب میشود که از اتفاقی مثل انقلاب اسلامی غافلگیر و بهت زده شوند و چاره و تدبیری برای مواجهه با آن نداشته باشند. در واقع شرقشناسی نتوانست انقلاب اسلامی را پیشبینی کند بعد از آن هم چنین موقعیتی درباره حزبالله لبنان ایجاد شد، در واقع دست کم گرفتن حزبالله لبنان باعث شوکه شدن غرب بعد از فعالیتهای این گروه است.
آنها اعتراف کردند که به هیچ عنوان شیعیان جنوب لبنان را مهم نمیدانستند. این فضا بعد از شکلگیری دولت اسرائیل هم ادامه داشت، در واقع اسرائیل با جعل و تحریف تاریخ برای تشکیل دولت اسرائیل از سال ۱۹۴۸ تاریخ نوشتند و ماشین ارعاب و ترور هم درکنار این تحریفات مشغول به کار خودش است. اما برخی از ترورها توسط خود صهیونیستها در حال فاش شدن است، از سوی دیگر چند مولفه اصلی اگر اسرائیل گرفته شود، این دولت مشروعیت خود را از دست میدهد؛ اولین مولفه «فلسطین سرزمین بدون مردم» است که برای بسیاری محافل آکادمیک اسرائیل شناخته شده است.
این ادعا که فلسطین بیابانی بیساکن بود که یهودیان آن را آباد کردند، ادعای بیاساس دیگری است. مؤلفه دوم «یهودیان مردمان بیسرزمین» یهودیان در هر سرزمینی زندگی میکردند، آنجا را وطن خود میدانستند. تفکر «صهیونیست همان یهودیت است»تفکری است که به شدت توسط رژیم صهیونیستی پمپاژ میشود، یعنی میخواهند بگویند صهیونیست همانقدر با یهودیت شبیه است که داعش به اسلام.
"بنابراین بخشی از این منازعه تاریخی و بخشی از آن اسطورهای است و آنچه باعث استمرار و تشدید این منازعه شده، باورهای اسطورهای است که در نزد صهیونیستها وجود دارد"این موارد در تاریخنویسی جدید اسرائیل مطرح میشود که نشان میدهد این رژیم همچنان به تحریف واقعیت دست میزند، ترور و سرکوب از سوی این رژیم همچنان ادامه دارد. چنانکه در کتاب «برخیز و اول تو بکش» اقدام به کشتار و اعدام پیش از هر اقدامی، تئوریزه شده است.
ادامه دارد....
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران