فرمانده ۱۰ میلیون دلاری، حربه جدید آمریکا پس از سردار سلیمانی
زهره نوروزپور: سال ۲۰۰۳، سال سرنوشت ساز خاورمیانه بود. سه سال از ۱۱ سپتامبر گذشته بود. جنگ آمریکا علیه افغانستان تمام شده بود و ناتو رسما حفاظت افغانستان را به عهده گرفت. لویی جرگه نیز در راستای تعیین و تغییر قانون اساسی این کشور نیز تشکیل شد و بر اساس کنفرانس بُن با حضور ایران حامد کرزی رئیس جمهور این کشور شد. سال ۲۰۰۳ سالی بسیار مهم برای منطقه است چرا که در این سال تصمیمات و راهبردهای کثیفی برای خاورمیانه اتخاذ شد.جنگ افغانستان بدون اینکه آمریکایی ها مسبب حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر را پیدا کنند به پایان رسید و حالا پس از بن لادن نوبت به زرقاوی رسید که به بهانه کشتن او به عراق بروند البته تنها بهانه سرکرده القاعده نبود، بلکه صدام هم بود آنهم با این دورغ که او سلاح کشتار جمعی دارد.
در ۲۹ اسفند ۱۳۸۱(۲۰ مارس ۲۰۰۳) جنگنده های آمریکا در آسمان عراق به پرواز درآمدند و نتیجه آن سرنگونی صدام حسین و روی کار امدن دولت جدید بود.
"لویی جرگه نیز در راستای تعیین و تغییر قانون اساسی این کشور نیز تشکیل شد و بر اساس کنفرانس بُن با حضور ایران حامد کرزی رئیس جمهور این کشور شد"سال ۲۰۰۶ بود و جنگ ۳۳ روزه حزب الله با اسرائیل، جنگی که به شکست تحقیر آمیز صهیونیست ها منجر شد و اسرائیل آسیپ پذیرتر از همیشه شد.آمریکا که مانند همیشه پس از شکست های سنگین به استراتژی تخریب روی می آورد.با ارائه اطلاعات امنیتی به مجله تایم،تصویر سردار شهیدقاسم سلیمانی کاور این مجله معروف شد و متعاقب آن، شهید سردار سلیمانی، از سوی واشنگتن تحریم شد.
تا آن روز کسی نمی شناخت که شهید سردار قاسم سلیمانی چه کسی است؟یا چه نقشی ایفا می کند؟ مجله تایم در سال ۲۰۰۶ با تصویری از سردار شهید او را فرد شماره یک منطقه و ایران خواند و در آن گزارش نوشت که او کسی است که آمریکا را در هزارتوی منطقه گرفتار کرده است. او کسی است که نقش بسیار مهمی در عراق، افغانستان و جنگ ۳۳ روزه ایفا کرده است. پس از آن بود که کشورهای دیگر با سردار خوشنامی چون سلیمانی آشنا شدند، اما شناخت عوام از او به مبارزه علیه داعش در خلال سالهای ۲۰۱۱ تا لحظه شهادت او در بغداد باز می گردد.
چرا به این مساله پرداختیم؟
نگارنده خلاصه ای مرقوم کرد به بهانه اخباری که روز گذشته منتشر شد. خبرگزاری فارس به نقل از رویترز صبح دیروز نوشت: وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد کسی که اطلاعاتی درباره «محمد کوثرانی» از فرماندهان حزبالله لبنان در عراق ارائه دهد،۱۰ میلیون دلار پاداش دریافت خواهد کرد.
وزارت خارجه آمریکا مدعی شد که کوثرانی وظیفه هماهنگی گروههای مسلح مورد حمایت ایران در عراق را بر عهده دارد، کاری که پیشتر توسط (سردار سرلشکر شهید) سلیمانی انجام میشده است.
وزارت امور خارجه آمریکا اضافه کرد که در راستای محدود کردن منابع مالی حزبالله لبنان، کسانی که به ارائه معلوماتی درباره فعالیت کوثرانی و شبکه ارتباطات و معاونین وی بپردازند پاداش داده خواهد شد.
آمریکا سال ۲۰۱۳ کوثرانی را به لیست تحریمهای خود اضافه کرد و مدعی شد که وی به تامین مالی گروههای مسلح در عراق پرداخته و به روند انتقال مبارزان عراقی به سوریه برای جنگ در کنار نظام سوریه کمک میکرده است.
تمام خبر و اطلاعات درباره کوثرانی در همین حد است. نه اطلاعاتی بیشتر نه کمتر! اما نکته ای که در اعلام این خبر چشم نوازی می کند، اوضاع فعلی عراق است.
انتخاب نخست وزیری عراق و اجماع شیعیان، اهل سنت و کردهای عراق! تنها یک خاطره وآن هم انتخاب مالکی را زنده می کند! زمانی که صدام سقوط کرد و قانون اساسی عراق بر اساس نظام انجمنی پست نخست وزیری عراق را به شیعیان سپرد. که دومین باخت آمریکا پس از افغانستان و روی کار آمدن کرزی به حساب می آید. همه اینها در کنار تحرکات نظامی آمریکا و حملات مکرر به پایگاه های نظامی این کشور در عراق است.
در برهه کنونی عراق که آمریکا بار دیگر در همان هزارتو گیر کرده است بار دیگر به استراتژی تخریب روی آورده است. آمریکا حتی نتوانست با ترور سردار سلیمانی وضعیت عراق را به نفع خود کند چرا که شهادت او خطرناک تر از زنده بودن سردار بود! افشای نام کوثرانی همزمان با ورود مارک اسپر و مایک پنس به پایگاه عین الاسد منتشر شده است. به نظر می رسد که انتخاب الکاظمی برای نخست وزیر عراق کار را برای آمریکا سخت کرده و همان استراتژی سال ۲۰۰۶ را پیاده کرده است.
سردرگمی آمریکا درخصوص عراق تا جایی شدت گرفته است که در کابینه ترامپ موافقان و مخالفان جنگ به دو دسته تقسیم شده اند
گفتگو با برخی مقامات پیشین و کنونی نظامی، دیپلماتیک و اطلاعاتی آمریکا، عراق و غرب که همگی به شرط گمنام ماندن با نیویورک تایمز مصاحبه کردند، نشان میدهد که در میان دستیاران ارشد دولت آمریکا بر سر چگونگی رویارویی با ایران و نیابتیهای شبهنظامی شیعهی آن در عراق، شکاف و اختلاف نظر وجود دارد.
یک گروه شامل پمپئو و اوبرایان،مشاور امنیت ملی، خواهان پاسخی شدید به حملات راکتی به پایگاه تاجی هستند و باور دارند که اقدام شدید آنها در حالی که رهبران ایران سرگرم مبارزه با بحران کروناویروس هستند میتواند ایران را به گفتگوهای مستقیم بکشاند.
اما مارک اسپر، وزیر دفاع و ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش، مخالف این اقدام هستند.
"نه اطلاعاتی بیشتر نه کمتر! اما نکته ای که در اعلام این خبر چشم نوازی می کند، اوضاع فعلی عراق است"آنها میگویند، پنتاگون و آژانسهای اطلاعاتی هیچ مدرک و شواهد روشنی ندارند که نشان بدهد حملات با دستور ایران انجام شده است. آنها هشدار دادهاند که پاسخ شدید میتواند ایالات متحده را به جنگی گستردهتر با ایران بکشاند و روابط در حال حاضر تیره با عراق را کاملا ویران کند. موضع ارتش، حداقل در حال حاضر، غالب است.
مقامات آمریکایی میگویند، رئیس جمهور و برخی از مشاوران ارشدش تمایل اندکی برای تنش آفرینی پرمخاطره با ایران دارند و رهبران تهران هم در تلاش برای مقابله با کروناویروس مستاصل شده اند. ترامپ تلاش میکند تا واکنش خودش به تشدید بحران کروناویروس را مدیریت کند، در حالی که دولت او به کارزار فشار حداکثری علیه تهران ادامه میدهد. برخی از مقامات آمریکایی اکنون پذیرفتهاند که کشتن (ترور) (شهید) سلیمانی باعث نشده ایران و نیابتیهایش درباره تحریک خشونت در عراق و سایر مناطق بیشتر بیاندیشند.
در واقع، به نظر میرسد که گروههای شبهنظامی داخل عراق تلاش میکنند ایالات متحده را به ستیزی خونینتر بکشانند تا به این ترتیب عراق ناگزیر از اخراج نیروهای آمریکایی شود که هدف بلندمدت ایران است.
مقامات آمریکایی و عراقی باور دارند که حمله به پایگاه تاجی، گزینههای ناخوشایند گوناگونی را پیش روی ایالات متحده قرار داده است.
گزینه عدمپاسخ به این حملات میتواند فراخوانی برای حملات بیشتر باشد. پاسخ میانه و ملایم- همانند حمله به انبارهای تسلیحات و مراکز فرماندهی شبهنظامیان (گروه های مقاومت) همراه با محدود کردن شمار کشتگان- فقط میتواند انتقاد بیشتر دولت عراق را به همراه داشته باشد که مدیون جناحهای سیاسی شیعه است. پاسخ شدید آمریکا نیز میتواند به کشتهشدن غیرنظامیان یا نیروهای عراقی بیانجامد که با ریسک تضعیف حمایت ارتش عراق همراه است.
برغم پافشاری دولت ایران و همچنین کتائب حزبالله برای ادامه انتقامگیری و خونخواهی از ترور (شهید) ژنرال سلیمانی و المهندس، مقامات اطلاعاتی آمریکا میگویند هیچ شواهد مستقیمی ندارند که نشان بدهد حملات راکتی ۱۱مارس با دستور ایران انجام شده است. اما تهران کنترل غیرمستقیم دارد و هیچ عملیاتی از سوی شبهنظامیان عراقی به ویژه کتائب حزب الله بدون حمایت ضمنی ایران انجام نمیشود، حتی اگر سپاه تعیین کننده زمان یا قدرت حملات نباشد.
به گزارش خبرآنلاین، این جایزه ۱۰ میلیون دلاری برای الکوثری نشان می دهد که استیصال آمریکا بیش از تصورات و نگاه ما به منطقه است. با توجه به گزارش نیویورک تایمز، گیج شدن آمریکایی ها در منطقه سبب شده است که به این دست نام ها و مهره ها روی بیاورد، چراکه طبق این گزارش آنها حتی نتوانستند ثابت کنند که این حملات از سوی ایران انجام شده است.
"آنها میگویند، پنتاگون و آژانسهای اطلاعاتی هیچ مدرک و شواهد روشنی ندارند که نشان بدهد حملات با دستور ایران انجام شده است"واشنگتن با مطرح کردن این نام و در آستانه انتخابات و ضرابت مهلکی که یکی پس از دیگری در عراق خورده است تنها به دنبال پیدا کردن مدرکی علیه مقاومت است تا بهانه خود را برای حملات نظامی و از بین بردن مقاومت در منطقه توجیه کند. آمریکا به دنبال بهانه جنگ است!
۲۳ / ۳۱۰ ۳۱۰
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران