فرمان‌ خروج!

کلمه - ۱۲ آذر ۱۳۹۹

چکیده :حکومتی که نتواند نیازهای اولیه جامعه را برآورد، و دست کارگزارانش نیز تا ته دیگ فساد دراز است و .... نمیتواند انتظار حمایت از خود را در هیچ زمینه ای و بویژه سیاست خارجی کسب کند . توجه داشته باشیم که کارزار حکومت برای ایجاد روحیه حمایت از سیاستهایش مدتهاست شکست خورده است. آرزو و تقاضا از مردم که با بستن لنگ و خوردن نان خشک از سیاست خارجی دولت حمایت کنند خیالپردازی یک پیرمرد آلزایمری...

در اواخر دهه۶۰ قرن پیش میلادی، ایالات متحده تا خرخره در جنگ طولانی ویتنام فرورفته بود. در نیمه آن دهه به نظر میرسید آمریکای قدرتمند میتواند به آسانی به اهداف خود در ویتنام برسد و حکومت مورد نظرش را در ویتنام جنوبی تثبیت کند.

"چکیده :حکومتی که نتواند نیازهای اولیه جامعه را برآورد، و دست کارگزارانش نیز تا ته دیگ فساد دراز است و ..."اما شکست سختی خورد و تا خود را با خفت از این باتلاق بیرون بکشد حدود ده سال طول کشید. ظاهر امر چنین بود که ویتنام آمریکا را شکست داده است ، اما واقع این بود که آمریکا از خودش شکست خورده بود. کم آورده بود: قدرت جهنمی سلاح داشت، اما مردمش از آن جنگ پشتیبانی نمیکردند. تبلیغات دولت جانسون و نیکسون که میگفتند فقط هیپی ها مخالف این جنگ میهنی هستند دروغ بود. آمریکاییها جنگ نمیخواستند.

امروز میخواهیم از آن واقعه تاریخی درسی بگیریم.

واقع آن است که حکومت ما هم مانند آمریکای دهه۶۰ حکومت پر هیمنه و قدرتمندی است؛ در چشم جهان خارج ! هم در حد خودش و در منطقه نفوذ و قدرت مداخله دارد، هم در آمریکای لاتین موی دماغ ایالات متحده است و هم میتواند در دوردستها علیه منافع مخالفانش عملیات انجام دهد. درست مثل آمریکای امپریالیست دهه۶۰ درچشم‌ ما که آن را واقعا ابرقدرت میدانستیم. اما همانندی دیگری هم وجود دارد: همانطور که آن کشور قدرتمند در داخل خودش کم آورد ، ایران هم درداخل خودش کم آورده و کم میآورد و مانند ایالات متحده توان نظامی‌اش را نجات‌بخش و کافی برای نیل به اهداف خود نخواهد یافت .

این ادعا را البته باید مستدل کرد. علت شکست جنگ در ویتنام نیز توسط محققان مستدل شده است. در ایالات متحده‌ی دهه۶۰ مردم گرسنه و با امواج تورمی مواجه نبودند، آمریکا در اوج شکوفایی اقتصادی و جامعه‌ای رفاه‌زده بود و نمیشد گفت فشار اقتصادی مخالفت با جنگ را پدید آورده اما وقتی محمدعلی‌کلی قهرمان بوکس جهان به دلیل خود داری ازرفتن به جنگ به عنوان سربازمحکوم شد موج مخالفت حاکی بود در قلب آمریکاچه خبر است و آن جنگ بی منطق دور از مرزها،نبردی بی‌فرجام و فاقد حمایت اجتماعی است.در ایران شرایط فرق میکند.

"توجه داشته باشیم که کارزار حکومت برای ایجاد روحیه حمایت از سیاستهایش مدتهاست شکست خورده است"مخالفان نمیتوانند مخالفت با سیاست خارجی را به روش آمریکایی‌های مخالف جنگ نشان دهندو چیزی فراتر از شعار سیاسی نه غزه ، نه لبنان را با صدای کم قدرت به زبان بیاورند، اما گلایه های گسترده عمومی از اوضاع اقتصادی کشور به خوبی به مخالفت با سیاست خارجی کشور آغشته است. حکومت نتوانسته است ناکامیهای اقتصادی و اجتماعی خود را از سیاست خارجی‌اش زدوده کند و دستگاه تبلیغاتی خودش هم میگوید تحریمها(عامل مستقیما ناشی از سیاست‌خارجی)عامل فلاکت اقتصادی مردم است. نکته طرفه‌ای است اینکه عامل و دلیل بدیل برای این فلاکت، ناکارایی وفساد داخلی است؛ حکومت هرکدام را بپذیرد نشانه این است که حکومت شایسته و به دردخوری برای مردم نیست !

فراتر از ربط مستقیم و غیر مستقیم اشارات روزمره جامعه به تاثیرات سیاست خارجی در فلاکت اجتماعی موجود و عدم حمایت مردمی از سیاست حکومت در جهان ، نفس فروپاشی اقتصاد و توسعه فقر توان حکومت را برای کسب حمایت کلی از خودش به شدت کاهش میدهد . حکومتی که نتواند نیازهای اولیه جامعه را برآورد، و دست کارگزارانش نیز تا ته دیگ فساد دراز است و …. نمیتواند انتظار حمایت از خود را در هیچ زمینه ای و بویژه سیاست خارجی کسب کند .

توجه داشته باشیم که کارزار حکومت برای ایجاد روحیه حمایت از سیاستهایش مدتهاست شکست خورده است. آرزو و تقاضا از مردم که با بستن لنگ و خوردن نان خشک از سیاست خارجی دولت حمایت کنند خیالپردازی یک پیرمرد آلزایمری است!

شاید بیش از آگاهی همراهان جامعه‌نو به این واقعیت، هشیاری حکومت نسبت به این موضوع لازم باشد: آیا حکومت برای کسب حمایت از سیاستهای خارجی‌اش درداخل کم نیاورده است؟ پاسخ درست این پرسش را البته نبایداز سرمقاله روزنامه‌های وابسته به خودش جستجو کند.حداقل عقلش به این برسد تا دیر نشده.

در سال ۱۹۶۵ نظرسنجی موسسه معتبر گالوپ در ایالات متحده نشان میداد حمایت افکار عمومی از جنگ ویتنام وجود دارد. نظر سنجی همین موسسه در ۱۹۶۸ نشان داد اوضاع تغییر کرده و دیگر آن حمایت وجود ندارد و برای پیروز شدن در انتخابات ریاست جمهوری باید از این جنگ بیرون آمد . تا آمریکا از آن باتلاق خارج و نیروی زمینی‌اش از ویتنام بیرون شود، حداقل ۵ سال طول کشید. این هم درس بزرگ دیگری است برای هسته‌قدرت در ایران ؛ وقتی حس میکنید زمان چرخاندن فرمان و صدور فرمان خروج است، ممکن است خیلی دیر باشد!

ما که جدی نمیگیریم، ولی دادن فرمان تکلیف آتی ما با برجام به دست این به اصطلاح مجلس، کار پدر بیخیالی را ماند که در جاده چالوس پسر کوچولو را روی زانو بنشاند و فرمان را به دستش بدهد تا راننده هایی را که از روبرو میآیند بترساند… سرش را بچرخاند،ته دره‌است! …با همه مردم ناچاری که جان و سرنوشت به او سپرده‌اند!

منبع: جامعه نو

.

منابع خبر
فرمان‌ خروج! - کلمه - ۱۲ آذر ۱۳۹۹

اخبار مرتبط