ارشدی: بازدارندگی مالیات بر عایدی سرمایه مهم‌تر از درآمدزایی/ مصرف‌گرایی زمینه‌ساز سقوط اقتصاد و تمدن است

تشدید بی‌سابقه محدودیت‌های کرونایی در ایام عید پاک در آلمان
صدای آلمان
خبرگزاری دانشجو - ۳ فروردین ۱۴۰۰



گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، نظام اقتصادی ایران نیازمند اصلاحات ساختاری و جدی است، اصلاحاتی که اگر انجام شود هزینه‌های مترتب بر اقتصاد کاهش می‌یابد، ضمن اینکه سود آوری و منفعت عمومی جامعه و شرایط رسیدن به رفاه و رضایت اقتصادی و اجتماعی افزایش می‌یابد. اصلاح نظام مالیاتی یکی از مواردی است که بی تردید به عنوان یک مولفه مهم در رشد و توسعه اقتصاد کشور باید اصلی‌ترین اولویت ما باشد تا با تعریف پایه‌های جدید مالیاتی و استقرار یک نظام مالیاتی حمایتی عادلانه اقتصاد درمسیر رشد و توسعه بیفتد و ناعدالتی در فضای اقتصادی و اجتماعی جامعه کم‌تر و کم‌تر شود. در ادامه پیرامون همین موضوع گفتگوی ما با وحید ارشدی؛ اقتصاددان و استاد دانشگاه فردوسی مشهد تقدیم می‌شود.

چرا بحث اصلاحات ساختاری در نظام مالیاتی و اقتصاد‌ی کشور‌های توسعه یافته حائز اهمیت است؟

باید دید نگاه ما به مالیات چیست. آیا مالیات منبع تامین درآمد دولت و عامل تخصیص مجدد درآمد‌ها به نفع طبقه پایین‌تر برای کشور است یا مالیات جهت دهنده رفتارهاست و یا اینکه مالیات بسته به نوع آن می‌تواند کارکرد‌های چندگانه داشته باشد. آنچه در ادبیات علم اقتصاد مشاهده می‌شود اینست که مالیات به عنوان یک منبع اصلی درآمد قابلیت دارد علاوه بر تامین درآمد جهت اداره کشور، سازنده‌ی رفتار‌های درست اقتصادی باشد.

بیشتر بخوانید:

چه کسانی ۹ سال مانع جلوگیری از سوداگری در اقتصاد ایران شده‌اند / تاجریم یا دلال؟!

نظام مالیاتی مطلوب اقتصاد چگونه می‌تواند به نفع اقتصاد کشور عمل کند؟

قبل از هر چیزی باید به این مساله توجه شود که دولت باید به دنبال نهادینه کردن نظام مالیاتی مطلوب در کشور باشد.

"باید بدانیم که هر نوع مالیاتی را با چه اهدافی وضع می‌کنیم و با یک چشم به همه مالیات‌ها به عنوان منبع درآمد نگاه نکنیم"این مساله نیازمند دولت و مجلس هوشمند، خیرخواه و آینده نگر و از طرفی دولت مقتدر است. دولتی که توانایی داشته باشد تعیین کند که کدام مالیات‌ها درآمدساز برای تامین اداره کشور است و کدام مالیات‌ها برای تخصیص مجدد منابع به سمت تقویت طبقه پایین‌تر جامعه و تعالی آن‌ها است و کدام مالیات‌ها با هدف اصلاح رفتار‌های اقتصادی است. به نظر می‌رسد دولت نباید از مالیاتی که با هدف اصلاح رفتار‌های اقتصادی است نگاه درآمدی داشته باشد و بستر را فراهم کند که یک پدیده اقتصادی شکل بگیرد و از مالیات گرفتن آن لذت ببرد بلکه باید آنقدر نرخ این مالیات بالا باشد که فرد یا بنگاه و یا سازمان و شرکتی جرأت نکند آن رفتار غلط را انجام دهد.

نظر شما درباره اجرای مالیات بر عایدی سرمایه چیست؟

مالیات بر عایدی سرمایه از نوع سوم و در واقع مالیاتی است که باید هدفش رفتارسازی به نفع اقتصاد مولد باشد و بازیگران اقتصادی را از رفتار‌های سفته بازانه بپرهیزاند. یکی از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی طرح مالیات بر عایدی سرمایه را برای دریافت پیشنهادات به دانشگاه‌ها و از جمله دانشگاه فردوسی دادند و آنجا این تذکر مهم داده شد که ما نباید به مالیات بر عایدی سرمایه نگاه درآمدزایی داشته باشیم. بلکه باید نگاه بازدارندگی داشت.

از طرف دیگر با توجه به تورم بالایی که وجود دارد و روند تاریخی اقتصاد ایران بیانگر این است که دارایی‌ها مردم را داراتر می‌کند و نه کار و تلاش و بر همین اساس هم مردم ایران بر اساس حافظه تاریخی خود به سمت دارایی برای حفظ ارزش پول خود می‌روند باید در کنار اعمال مالیات بر عایدی سرمایه به سمت سهولت فضای کسب و کار رفت تا با کاهش هزینه‌های مبادلاتی و نهادی، بازدهی بخش مولد نسبت به بخش غیر مولد بالا رود که سرمایه‌ها خود به خود به سمت تولید رود.

آیا راهکار خوبی برای اثر بخشی بیشتر مالیات بر عایدی سرمایه در نظر دارید؟

کنار کشیدن دولت به معنای حاکمیت از فعالیت‌های اقتصادی که بخش مولد جامعه می‌تواند با اتکا به خلاقیت و ابتکار خود انجام دهد و از طرفی مدیریت هوشمندانه صادرات و واردات به سمت منافع ملی مردم و در کنار آن افزایش قدرت اقتصادی مردم برای تقاضای کالای داخلی از طریق بازتوزیع انواع دیگر مالیات همچون مالیات بر مجموع درآمد به صورت یارانه به طبقه متوسط و ضعیف جامعه یک مجموعه راهکار‌هایی است که قابلیت اثر بخشی قانون مالیات بر عایدی سرمایه را بر اقتصاد می‌گذارد و اقتصاد را از یک اقتصاد رانتی به یک اقتصاد تولید محور تبدیل می‌کند. باید بدانیم که هر نوع مالیاتی را با چه اهدافی وضع می‌کنیم و با یک چشم به همه مالیات‌ها به عنوان منبع درآمد نگاه نکنیم. مالیات بر خانه‌ها و خودرو‌های لوکس نیز باید بر همین اساس باشد یعنی نباید در جامعه اسلامی هنگامی که طبقه فقیر رو به گسترش است و به دلیل سیاست‌های غلط دولت و خلق پول غیر قاعده‌مند و رها اجازه داد طبقه مرفه بی درد که منافع خود را از طریق بخش غیر مولد و یا از طریق پیوند بین قدرت و ثروت بدست آورده به مردمان جامعه در طبقات متوسط و فقیر فخر فروشی کنند و این با اهداف حکومت اسلامی ناسازگار است که کاخ‌هایی ساخته شود و در کنار آن انبوه کوخ ها. این نشان‌دهنده یک اقتصاد مریض است که مسیر جامعه را به سمت حرص و ولع و طمع می‌برد. البته باید قاعده طوری گذاشته شود که افرادی که با تلاش و کار شبانه روزی و تولید مؤثر در یک دوره معقول به منابع مالی خوب دسترسی پیدا می‌کنند و در طبقه ثروتمند جامعه قرار می‌گیرند به مسکن و مرکب مناسب‌تر دسترسی پیدا کنند تا مردم دیگر هم برای کار و کسب مولد و مفید با هم رقابت سالم داشته باشند و در مسیر تولید و دستیابی به رفاه معقول تلاش کنند، اما به نقطه مصرف گرایی و تجمل گرایی که عامل شروع سقوط جوامع و تمدنهاست نرسند.

"این نشان‌دهنده یک اقتصاد مریض است که مسیر جامعه را به سمت حرص و ولع و طمع می‌برد"از طرفی مالیاتی که با اهداف توزیع مجدد درآمد‌ها دریافت می‌شود باید به سمت تامین حداقل معیشت اعم از مسکن و مرکب و تغذیه و آموزش و بهداشت و تساوی فرصت‌ها هدایت شود و در صورت تحقق این هدف از آن نقطه به بعد رقابت بین مردم با کار و تلاش بیشتر و دسترسی به رفاه بیشتر فردی و خانوادگی باشد نه آنکه مالیات‌ها بی هدف به همه مردم جامعه توزیع شود و بخش قابل توجهی از جامعه از حداقل‌های معیشتی خود هم بی نصیب باشند.

تحقق چنین چشم اندازی در اقتصاد و در عرصه نظام مالیاتی منوط به چه مواردی است؟

همانطور که گفتم این‌ها نیازمند یک دولت مقتدر است که قدرت دریافت مالیات از توانمندان اقتصادی و جلوگیری از فرار مالیاتی آنان را داشته باشد و با داشتن یک بانک اطلاعاتی جامع از هر خانواده‌ای قدرت توزیع مجدد منابع را به‌سمت تساوی فرصت‌ها و تامین حداقل معیشت زندگی اقشار مختلف جامعه داشته باشد. نیازمند یک انقلاب اقتصادی در چارچوب آموزه‌های گرانقدر اسلام و بهره گیری از تجارب موفق بشری هستیم. آنچه به نظر می‌رسد باید گفت اینست که از سیستم اقتصادی بانک مبنای ایران که تولید محور نیست انتظاری غیر از این وجود دارد یا نه؟ آیا اگر دولت دیگری هم غیر از دولت روحانی بود باز هم این اتفاق می‌افتاد یا نه؟ به نظرم باز این اتفاق قابل تصور است شاید با شدت کمتری، ولی سیستم اقتصادی ایران بگونه‌ای چینش شده که بانک‌ها قدرت خلق پول از هیچ دارند و بانک‌های خصوصی نیز بر شتاب حد و حصر آن افزوده اند و از طرفی کسری بودجه فزاینده دولت و دست اندازی بی حد وحصر به منابع بانکی هم بر شکل گیری این وضعیت موثر است. انقلاب اقتصادی از شفافیت اطلاعات و رصد چرخه گردشی پول و هدایت آن به سمت تولید محقق می‌شود و نه از رهاکردن نقدینگی به حال خود و تشنه ماندن بخش مولد جامعه.

پیوند قدرت و ثروت بر اقتصاد سیاسی تاثیرگذاشته است و اقتصاد کشور را از مسیر خود که احیای ظرفیت‌ها و تولید است به سمت افزایش تقاضا بدون توجه به تولید هدایت کرده است؛ لذا ما نیازمند مجموعه اقداماتی برای اقتصاد بدون بانک هستیم و سیستمی شفاف و عادلانه هستیم.

منابع خبر

اخبار مرتبط