درنگی در دیدگاههای مولانا عبدالحمید و همراهی دلیرانۀ او با خیزش انقلابی مردم
تبلیغ بازرگانی
یکی از صداهایی که دِلیرانه به خونخواهیِ نه تنها کشته شدگانِ بلوچ بلکه همۀ ایرانیان برخاست، صدای مولانا عبدالحمید، مدیر «مدرسۀ عالی درالعلوم زاهدان» و امام جمعۀ آن شهر، بود. رسانههای فارسی زبانِ خارج گهگاه صدای او را به گوش ایرانیان رساندند، اما جریانهای مخالفِ جمهوری اسلامی تاکنون توجه لازم به جایگاه این رهبر دینی در خیزش سراسری و اهمیت دیدگاههایِ سیاسی او نکردهاند.
درست است که او شخصیتی دینی است و مردم برضد نظامی دینی به پا خاستهاند، اما این حقیقت نمیتواند بیاعتنایی به جایگاه و دیدگاههای او را توجیه کند. البته، بعید به نظر میرسد که بیتوجهی بعضی از رسانهها و مخالفان جمهوری اسلامی به مولانا عبدالحمید از اعتبار سیاسی و مردمپذیری او بکاهد.
مولانا عبدالحمید یکی از چند ایرانی سرشناسِ اثرگذار در خیزشِ سراسری کنونی است. فراموش نکنیم که او در ایران زندگی میکند و رژیم مترصد بهانهای است تا صدای او را خاموش کند. در ماههای اخیر مسئولان کشور بارها او را تهدید کردهاند.
در بخشی از بولتن محرمانۀ فارس که به دست گروه هکری «بلکریوارد» افتاد و به «جمعۀ خونین زاهدان» اختصاص داشت، آمده بود که نهادهای امنیتی و نظامی رژیم در پی بازداشت مولوی عبدالحمید بودند.
"تبلیغ بازرگانییکی از صداهایی که دِلیرانه به خونخواهیِ نه تنها کشته شدگانِ بلوچ بلکه همۀ ایرانیان برخاست، صدای مولانا عبدالحمید، مدیر «مدرسۀ عالی درالعلوم زاهدان» و امام جمعۀ آن شهر، بود"اما خامنهای به آنها دستور داده بود که او «نباید بازداشت شود. بلکه باید بیآبرو شود». در پاسخ به خامنهای، مولانا عبدالحمید در خطبهای گفت: اگر ما حرمتی در پیش مردم داریم، آن را وامدار خداوندیم.
باری، با توجه به جایگاه این رهبر دینی در خیزش سراسری و اعتبار سیاسی و معنوی او در میان اهل سنت به ویژه در بلوچستان، در بعضی از دیدگاهها و باورهای سیاسی او درنگ کوتاهی میکنیم.
به عقیدۀ او، نظام حاکم بر کشور نباید هیچ شهروندی را به سبب اعتقادات دینیاش شهروند درجه ۲ یا ۳ بشمارد وبا او مانند بیگانگان رفتار کند. باید همۀ مردم جدا از باورهای دینیشان در سازندگی کشور سهیم باشند. اهل سنت مانند همۀ مردم ایران خواهان سربلندی کشورند و از سرزمین خود دفاع میکنند.
او در خطبۀ نمازِ جمعۀ گذشته، نهم دیماه، با شجاعت تمام به دفاع از حقوق شهروندی بهاییان ایران پرداخت و گفت : ما ایرانیها در کنار هم هستیم و با هم برادریم.
سپس افزود: با درد همۀ ایرانیها همدردی میکنم؛ همه، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، حق انسانی دارند.
فردای آن روز، وبگاه «مشرق نیوز»، وابسته به دستگاه امنیتی و اطلاعاتی رژیم، نوشت: امام جمعۀ زاهدان که از مهرماه در خطبههای نماز جمعۀ خود سعی در تحریک مردم دارد این بار به حمایت از جریان گمراه بهائیت برخاسته، جریانی که علمای شاخص اهل سنت نیز آن را باطل میدانند.
مولانا عبدالحمید، چنان که در پایگاه اطلاعرسانی او نیز به صراحت آمده، همواره گفته است که اقلیتهایی مانند دراویش و دیگر اقلیتهای دینی و مذهبی کشور نباید در تنگنا قرار داده شوند و همۀ شهروندان ایرانی باید بی کم و کاست از آزادی مذهبی و دیگر آزادیهای شهروندی برخوردار باشند.
کمتر پیشوای دینی در کشورهای اسلامی میشناسیم که این گونه بر آزادی مذهبی و دیگر آزادیهای شهروندی در کشور پافشاری کند. تناقض در دیدگاههای مولانا عبدالحمید زمانی آشکار میشود که او خود را وفادار به قانون اساسی جمهوری اسلامی اعلام میکند.
بعضی از هواداران مولانا عبدالحمید در خارج میگویند که چون او در ایران زندگی میکند، اعلام وفاداریاش به قانون اساسی جمهوری اسلامی برای آن است که بهانه به دست رژیم ندهد. وگرنه دفاع از حقوق شهروندی بهاییان خود مخالفت آشکار با قانون اساسی جمهوری اسلامی است.
میدانیم که برپایۀ اصل سیزدهم آن قانون، تنها ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی اقلیتهایِ دینی شناخته میشوند. در آن اصل آمده است که آن سه اقلیت «در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی میتوانند بر طبق آیین خود عمل کنند». آن اصل دست گروههای ضد بهایی را از همان آغاز انقلاب در کشتار و آزارِ بهاییان باز گذاشت، چنان که در دورههای بحرانی مانند گروگانگیری و جنگ فرصت یافتند و دست به کشتار بهاییان زدند.
یکی دیگر از باورهای مولانا عبدالحمید که همواره آن را در خطبههایش بر زبان آورده، این است که هیچ نظامی در جهان با تکیه بر قدرت نیروهای مسلح و سرکوب و فشار پایدار نمیماند.
"فراموش نکنیم که او در ایران زندگی میکند و رژیم مترصد بهانهای است تا صدای او را خاموش کند"با اجرای عدالت، دادن آزادیهای مشروع و قانونی، شنیدن حرف مخالفان و دگراندیشان و ایجاد فضای گفت و گو در جامعه است که حکومتی پایدار میماند.
آیا اعلام چنین باوری با این صراحت به معنای دعوت رژیم به اصلاح است؟ ممکن است کسانی اینگونه بیندیشند. اما وقتی با رژیمی تمامخواه همچون جمهوری اسلامی سر و کار داریم که هر گونه اصلاحی در آن میتواند به فروپاشیاش بینجامد، در نتیجه، چنین باوری را باید در درجۀ نخست، به معنای دموکراسیخواهی بگیریم.
مولانا عبدالحمید باورهای مهم دیگر نیز دارد که در خیزش سراسری کنونی ارج و اهمیت آنها باید شناخته شود. یکی از آنها مخالفت سرسختانۀ او با تجزیۀ کشور است، چنان که در خطبۀ نماز جمعۀ گذشته، نهم دیماه، گفت: اگر تجزیهطلبی پیدا شود، اولین مخالفانش ما اقوام بلوچ، کُرد، فارس، عرب، ترکمن، تُرک، گیلک و دیگر اقوام ایرانی خواهیم بود.
این سخن از زبان پیشوای دینی پرنفوذی مانند مولانا عبدالحمید بسیار اهمیت دارد، به ویژه در اوضاع و احوال کنونی که رژیم با متهم کردن مردم استانهای مرزی کشور به تجزیهطلبی میخواهد همبستگیِ ایرانیان را درهم بشکند. این باور همان باوری است که پیش از این زیر عنوانِ «وحدت در کثرت» یا «یگانگی در چندگانگی» در خیزش کنونی ایرانیان از آن یاد کردهایم.
جمهوری اسلامی با همبستگی گستردۀ مردم در سراسر کشور و همگامی همۀ جریانها و شخصیتهای پرنفوذ سیاسی، فرهنگی و دینی تسلیم خواهد شد. باید بپذیریم که مولانا عبدالحمید یکی از چند ایرانی سرشناسِ اثرگذار در خیزشِ سراسری کنونی است.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید
اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران